زمان جشن نزدیک شده، ولی مادر و پدر آنقدر مشغول کار هستند که نمیتوانند برایش چادر تهیه کنند. فرزانه با کمک نظافتچی خانه به بازار رضا میرود.
... او پارچه چادری میخرد و حالا باید به دنبال خیاط بگردد...
زمان جشن نزدیک شده، ولی مادر و پدر آنقدر مشغول کار هستند که نمیتوانند برایش چادر تهیه کنند. فرزانه با کمک نظافتچی خانه به بازار رضا میرود. او پارچه چادری میخرد و حالا باید به دنبال خیاط بگردد...