The whole story started on a spring morning in Shekar Abad, where Jamshid Ghasempour was released from prison and Reza Khorsand finally got a job. But something happened that ruined everything.
The whole story started on a spring morning in Shekar Abad, where Jamshid Ghasempour was released from prison and Reza Khorsand finally got a job. But something happened that ruined everything.
نیسان آبی»، روایتگر داستان زندگی دو دوست قدیمی به نام های «جمشید» و «رضا» است که در روزگاری دور و غریب عاشق دو خواهر به نام های «زری» و «پری» شدند و با آن ها ازدواج کردند. جمشید در دنیا دلبسته دو چیز است: جمشید هاشم پور و نیسان آبی اش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری است و در رویاهایش شاعریست نامدار و محبوب! جمشید با کار کردن بر روی نیسانش، برای چرخیدن چرخ زندگی اش تلاش می کند و رضا هم به دنبال یک شغل بهتر است تا شرایط زندگی اش را زیر و رو کند! هرچند، سرنوشت دست از سر زندگی رضا و جمشید بر نمی دارد و مدام آن ها را درگیر اتفاقات بزرگ و کوچک می کند؛ اتفاقاتی که گاها لحظات شیرینی را رقم می زنند و گاها لحظاتی تلخ! نیسان آبی داستان جیب خالی و پول است، داستان عشق و شیفتگی، داستان خیانت و وفاداری و از همه مهم تر داستان خانواده است و خانواده و خانواده.