فرزین خسروشاهی به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
زینت. در این فیلم فرزین خسروشاهی با ابراهیم مختاری, فرهنگ سرای بهمن همکاری کرده است.
چهره به چهره درباره آن است که: مردی به قتل می رسد و پلیس در جستجوی قاتل، ابتدا با زوایای مختلفی از زندگی مقتول، مهندس مهران شاهرخشاهی مواجه می شود، مردی که در اوج اقتدار، ناگهان نگاه طریقش در زندگی تغییر داده، آشنایانش را ترک گفته و آرامش را در زندگی ساده و در دل شهر می جوید، اما گذشته اش از او جدا نیست و رهایش نمی کند و مقابله وی با آن برای ماندن
... در باورهای تازه اش، نهایتاً موجب قتلش می گردد. کارآگاه در آستانه بازنشستگی، در جستجوی قاتل، با استفاده از تجارب سال ها فعالیتش، با زوایای پیدا و پنهان زندگی «مهران شاهرخشاهی» مواجه می گردد، اسراری آشکار می شود که تأمل کارآگاه بر جزئیاتش، گاه شناخت چهره واقعی اشخاص را برایش ناممکن می سازد اما او چهره های پنهان پشت هر چهره را یکی پس از دیگری کشف کرده و سعی می کند تا برای شناخت انگیزه های قتل و شناسایی قاتل از اتفاق ها پیش بیفتد و موفق نیز می شود... در این فیلم فرزین خسروشاهی با جمشید هاشم پور, کاوه کاویان, شیوا خنیاگر, محمد حاجحسینی, مصطفی طاری, احمد صالحی, زهرا سعیدی, علی ژکان, علی عمرانی, سهراب میرسپاسی, هیلدا خسروی, علی خیامی, رضا راد, کیوان جهان شاهی, فرانک حیدریان, آرزو مفتاحی, علی تاجمیر, زیبا اسدخانی, سودابه خسروی همکاری کرده است.
جایی دیگر درباره آن است که: جایی دیگر، روایت سه نسل از آدمهای این مرز و بوم است که به دنبال آرمان شهر خود، جایی دیگر را جستجو میکنند. جمعی از چند زن و مرد جوان در خانه ای ویلایی در یک جزیره، که روزهای بی برنامه و سختی را در انتظار مهاجرت مخفیانه از جزیره به کشوری دیگر را سپری میکنند. دامون، خبرنگاری که شکوفاترین دوران فعالیتش را در جبهه جنگ گذرانده، از جمله این گروه است که درگیر پیچیدگی های ذهنی خود است. رها، دختر جوانی که حضورش مسافرت گروه را دچار مخاطره کرده است. او که باردار است در نبود پدر بچه اش، سرنوشت مبهمی را پیش روی دارد. برخی از افراد گروه معتقدند که بهتر است او بچه اش را از بین ببرد، اما رها با این نظر موافق نیست. اورنگ، یک بیمار دو جنسیتی است که قصد دارد برای مداوا، خود را به لندن برساند.ایلا، نوازنده و خواننده ای که معتقد است چون هیچگاه هنرش در ایران جدی گرفته نخواهد شد، لذا قصد دارد با مهاجرت به کشوری دیگر، شهرت و محبوبیت کسب کند. غزل، نامزد آیلا، به خاطر اختلاف با خانواده اش برای ازدواج با ایلا، بین گروه است.تارا، زن میان سال و تحصیل کرده رشته ی حقوق، در پی ازدواج ناموفق با محمود، سردرگم و آشفته است و تحت تأثیر مهندس طاوسی قصد مهاجرت دارد. طاوسی آدم مرموزی است که به واسطه آشنایان بانفوذش، امور خود را پیش می برد و هم اوست که ترتیب مهاجرت این گروه را داده است. وقتی که بحث بود و نبود کودک رها ، بین گروه بالا میگیرد، دامون که خود را علاقه مند رها می بیند، برای نگهداری از رها و کودکش اعلام آمادگی می کند.چند ساعت به آغاز سفر مانده است، اما مشکل تازه ای بروز می کند، تارا و طاوسی درگیر می شوند، تارای خشمگین تصمیم تازه ای میگیرد و از مهاجرت امتناع کرده و از جزیره می رود، متعاقب این ماجرا، ایلا و غزل هم درگیر شده و پس از برخورد لفظی، هردو به این واقعیت می رسند که انتخاب مناسبی برای هم نبوده اند و در پایان و سرانجام تنها کسی که از گروه سوار لنج می شود و همچنان در مهاجرت مصمم است اورنگ است که باید به هرحال از این معضل جسمانی خود را رها کند. در این فیلم فرزین خسروشاهی با احمد نجفی شوشتری, برزو ارجمند, گلشیفته فراهانی, همایون ارشادی, کتایون ریاحی, چکامه چمنماه, علی مصفا, سیامک اشعریون, مانی کسراییان, بهمن اردلان, محمد حبیبی, بهرام دهقان, فردین خلعتبری, شیوا خنیاگر, محمدرضا قومی, مهدی کرم پور, رضا شیروانی, کیوان مقدم, یوحنا حکیمی, منصور صفری, علیاصغر میرزایی, علیاصغر حکیمی, امیر بدیع, کامران اعظمی همکاری کرده است.
عیسی میآید درباره آن است که: عيسي، اسير ايراني، از اردوگاه اسارت عراقي ها مي گريزد و به سمت مرز ايران حركت مي كند. در بين راه نامه دخترش حنا را مي خواند كه از او خواسته زودتر به ايران برگردد و او را با دختر به باغوحش و شهربازي ببرد. عيسي كه سخت مجروح شده، خود را تا لب مرزي آبي مي رساند. سپس در كنار حنا و همسرش مرجان حاضر مي شود و با عجله آنها را آماده سفر به تهران مي كند. حنا كه پنج سال عيسي را نديده با او غريبي مي كند. در بين راه، شعبده بازي به نام «صاحبسلام خدابنده» آنها را سوار اتومبيل خود مي كند و در بين راه دائم به مرجان گوشزد مي كند كه از عيسي فاصله بگيرد تا عيسي به خاطر عشق به او در رنج نباشد. آنها سرانجام به تهران مي رسند. پس از آنكه مرجان و حنا در شهربازي خوابشان مي برد، صاحبسلطان، عيسي را كه دچار خون ريزي شديد شده با خود مي برد. فردا صبح مرجان و حنا از خواب برمي خيزند و به رؤياي مشتركشان مي انديشند، در حالي كه عيسي نيز در كنار رودخانه چشمانش را مي گشايد. در این فیلم فرزین خسروشاهی با رضا کیانیان, شیلا خداداد, رضا افشار, مهرزاد مینویی, محمدرضا قومی, علی اصغر طبسی, بهروز معاونیان, علی ژکان, مجید عبدالعظیمی, حمیدرضا دیبازر, شهریار مندنی پور, سعید سبحانی, آیدا تبیانیان همکاری کرده است.
لژیون درباره آن است که: سال ها پیش از انقلاب و مراسم ختم درگذشت بزرگ خاندان فرزاد است. فرامک پسر بزرگ سی و دو ساله او، پس از پانزده سال زندگی در آمریکا، برای شرکت در این مراسم به ایران بازگشته است. همزمان با فرامک، کتی همسر آخر فرزاد و مادر ناتنی فرامک، که پیش از این بازیگری سرشناس بوده و بعد از جدایی از فرامک، باجبار و نفوذ فرزاد ناچار از ترک مملکت شده، نیز به ایران بازگشته و در مراسم ختم حضور مییابد. صابر شاهین، که از کودکی در خانواده فرزاد پرورش یافته و مورد اعتماد خاندان است، مدیریت شرکت فرزاد و سردبیری نشریه جنجالی او را به عهده دارد و اینک نیز همه امور را پس از مرگ فرزاد، تحت کنترل دارد. به توصیه فرزاد، پسرش در جست و جوی دفترچه سیاه رنگی است که گمان می کند وصیتنامه پدرش است و با دست یافتن به آن به حقوق خود خواهد رسید. کتی نیز در فرصتی که به دست آورده، پیگیر کسب جایگاه از دست رفته اش در بازیگری برمی آید و در پی زنده کردن عشق قدیمی و از دست رفته خود است. صابر شاهین سعی می کند پی به اسرار خانوادگی فرزاد برد تا از این طریق به گوشه های تاریک زندگی اش آگاه شود. و این چنین است که اسناد مربوط به فراماسونی او را مییابد. فرزاد در واقع استاد اعظم لژ فراماسونها بوده و زندگی فرامک و صابر شاهین نیز به نوعی تحت سیطره فراماسونها هست. کتی به طور اتفاقی دفترچه سیاه را یافته و به اسرار خانوادگی آگاه می شود و درمییابد که چگونه پدر صابر به قتل رسیده است. از این پس زندگی آنها وارد مرحله جدیدی می شود. فرامک چون پدرش جذب لژیون فراماسونها می شود، ارتباط صابر و کتی که از قدیم به هم علاقمند بوده اند، ابعاد جدیدی پیدا می کند. صابر دست به کارگردانی فیلمی میزند که بازیگر نقش اصلی اش کتی است. فراماسونها تلاش می کنند تا صابر شاهین را نیز جذاب و به عضویت لژ فراماسونری در آورند و وقتی موفق به جلب همکاری او نمی شوند، ترتیب کشته شدن او را میدهند... در این فیلم فرزین خسروشاهی با هما روستا, خسرو شکیبایی, غلامرضا طباطبایی, کیانوش گرامی, رویا تیموریان, فتحعلی اویسی, میرولی الله مدنی, صالح میرزا آقایی, مهرداد فخیمی, دانیال حکیمی, معصومه آقاجانی, بهرام دهقانیار, شهریار پارسی پور, محمدعلی کشاورز, فرهنگ معیری, یاور تورنگ, غفار رضایی, هاشم گرامی, ضیاالدین دری, احمد دامود, آرش تاج, مهدی ژورک, عبدالله اسفندیاری, خسرو خورشیدی همکاری کرده است.
بارانداز درباره آن است که: این فیلم روایت زندگی کشتی گیری است که در ورزش به قهرمانی اکتفا و منش پهلوانی را فراموش میکند. در این فیلم فرزین خسروشاهی با کیانوش گرامی, مجید مظفری, کارن همایونفر, رضا رشیدپور, مهدی کرم پور, خسرو نقیبی, امیریل ارجمند, میثم مولایی, مهرداد جلوخانی, محمد پیرهادی, کیان اولاد وطن, نظامالدین کیایی, سپیده علایی همکاری کرده است.
بیشتر