عبدالحسین سپنتا به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
دختر لر درباره آن است که: فیلم داستان گلنار، دختر یک بازرگان ثروتمند است که در کودکی و در حمله قلیخان راهزن و ایادیش در غارت شهرشان اسیر دزدان شده و حالا کار وی به رقاصگی در قهوهخانهای در خوزستان کشیده شدهاست. با گذشت سالها و بزرگ شدن گلنار، قلیخان به او علاقه نشان میدهد. در قهوهخانه، گلنار با جوانی به نام جعفر آشنا میشود که از طرف دولت برای حل مسئله راهزنان به خوزستان فرستاده شدهاست. جعفر و گلنار به تدریج به هم علاقهمند
...شده و تصمیم به فرار میگیرند. قلیخان از نقشه آنها مطلع شده و به او پیشنهاد پیوستن به راهزنان را میدهد. جعفر پیشنهاد او را رد کرده و توسط قلیخان زندانی میشود. جعفر به کمک گلنار از چنگ آنها رها شده و با گلنار تصمیم به فرار میگیرد. راهزنان به تعقیبشان پرداخته و با آنها درگیر میشوند، که در طی آن چند تن از راهزنان از جمله قلیخان به دست جعفر کشته میشوند. از ترس انتقام باقی راهزنان و بی قانونی ایران در آن زمان، جعفر و گلنار به هند فرار کرده، و در بمبئی زندگی میکنند. بعدها که در مییابند با آمدن دولت تازه در ایران نظم و قانون دوباره بر پا شده به ایران بازمیگردند. در این فیلم عبدالحسین سپنتا با روح انگیز سامی نژاد, اردشیر ایرانی, هادی شیرازی, سهراب پوری, رستم ایرانی همکاری کرده است.
عبدالحسین سپنتا به عنوان نویسنده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
چشم های سیاه درباره آن است که: در کنار حمله ی نادرشاه به هند و فتح لاهور عشق یک دختر و پسر جوان به نام های هما و همایون جریان دارد. که این جنگ در سرنوشتشان تأثیر باقی می گذارد. در این فیلم عبدالحسین سپنتا با امیر حسینی, سهراب پوری, فخرالزمان جبار وزیری همکاری کرده است.
عبدالحسین سپنتا به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
فردوسی درباره آن است که: داستان از خانه ی فردوسی آغاز می شود که وی از پنجره ی اتاقی به پل خراب شهر توس با چهره ای گرفته و مغموم نگاه می کند. در جایی دیگر فردوسی صحنه هایی از شاهنامه را در مقابل سلطان محمود برای حاضرین می سراید. در پایان، انتهای زندگی شاعر حماسه سرای ایران نشان داده می شود. فردوسی در کهولت زندگی خود را در انزوا می گذراند و زمانی که از پنجره بیرون را می نگرد، می شنود که بچه های رهگذر اشعار شاهنامه را می خوانند. صحنه ی آخر مرگ شاعر است. جنازه ی او را روی پل توس دو نفر به دوش دارند. پشت سر جنازه فقط یک نفر راه می رود و او دختر شاعر است. در این فیلم عبدالحسین سپنتا با روح انگیز سامی نژاد, نصرت الله محتشم, سهراب پوری همکاری کرده است.