افروز به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
پسرک درباره آن است که: همسر مردی موقع زایمان می میرد، و مرد نیز بر اثر تصادف کشته می شود. همه قدم نورسیده را بدشگون می دانند. کریم، به خلاف نظر همسرش کبری و پسرش مسئولیت نگهداری برادرزاده اش شهرام را به عهده می گیرد . کریم بر اثر سقوط از پله ها بینایی خود را از دست می دهد، و پسرش ثروت او را به باد می دهد. شهرام از خانه ی عمویش می گریزد و سر راه مرتضی و دایی اش قرار می گیرد، که مفلس و آواره اند. شهرام برای مرتضی خودشانسی می آورد و او در بازی ب
...یلیارد برنده می شود و به خواستگاری بهجت می رود، و پس از ازدواج با او مدیریت حجره ی پدر همسرش را به عهده می گیرد. کبری و همسرش، به عنوان پیش خدمت، در خانه ی آنها به کار مشغول می شوند. کبری برای تأمین هزینه ی مداوای چشم شوهرش از کیف دستی بهجت مقداری پول برمی دارد، و شهرام فاش می کند که کریم عمویش است. پس از مداوای چشمان کریم همگی در کنار هم زندگی می کنند. به افلاس می افتد. حمید سر راه منصور قرار می گیرد و به او پناه می دهد. مدتی بعد منصور با نسرین رو به رو می شود و او را سراغ شوهرش می فرستد. در این فیلم افروز با نعمتالله گرجی, فرخ لقا هوشمند, کاظم افرندنیا, رضا کرم رضایی, رضا بانکی, احمد احمدپور, محمد بانکی, روبیک منصوری, کریم چهل و یک, روحالله مفیدی, علی اکبر مهدوی فر, سعید مطلبی, شهرام ثمینی پور, احمد نجیب زاده, کاظم تهرانچی, ایرج رحیم زاده, خسرو پرویزی, مسعود اسداللهی, غلام حسین مفیدی, شیوا همکاری کرده است.
در آخرین لحظه درباره آن است که: فرهاد (منوچهر وثوق) و طاهر (رضا بیک ایمانوردی) دو دوست و شریک هستند که کاباره ای را اداره می کنند. فرهاد در سفر به شمال با نازی (افروز) آشنا و به او علاقه مند می شود. نازی صدای گرمی دارد و محمود (منوچهر پوراحمد)، که کاباره دار رقیب فرهاد و طاهر است، می کوشد نازی را در کاباره ی خود استخدام کند. فرهاد برای استخدام چند خواننده به اروپا می رود و در آنجا بر اثر تصادف یک دست خود را از دست می دهد. فرهاد که می داند نازی او را نخواهد پذیرفت مدتی در اروپا می ماند تا شاید نازی را فراموش کند. نازی که خبری از فرهاد ندارد در کاباره ی محمود مشغول به کار می شود؛ اما در لحظه ای که محمود قصد اغفال او را دارد طاهر سر می رسد و از او حمایت می کند. نازی که از شراکت و دوستی طاهر و فرهاد بی خبر است در کاباره ی طاهر مشغول کار می شود. طاهر به تدریج به نازی علاقه مند می شود، ونازی اعلام می کند که کماکان فرهاد را دوست دارد. طاهر فرهاد را می یابد و نزد نازی می برد. نازی برای آنکه ثابت کند از افراد معلول نفرت ندارد مصمم است دست خود را با تبر قطع کند؛ اما طاهر در آخرین لحظه سر می رسد و او را از این کار باز می دارد. در این فیلم افروز با حمیده خیر آبادی, نعمتالله گرجی, رضا بیک ایمانوردی, مهری ودادیان, مسعود ولدبیگی, روبیک منصوری, غلامحسین بهمنیار, ذبیح الله ذبیح پور, نریمان شیری فرد, منوچهر وثوق, کوپال مشکات, حمید مجتهدی, نعمت الله رفیعی, احمد نجیب زاده, فرهاد حمیدی, عهدیه بدیعی, حسین بدیعی, علی دهقان, ناصر محمدی, منوچهر پوراحمد, طاووس, جلال موسوی همکاری کرده است.
چاکر شما کوچولو درباره آن است که: اختلافات پدر و مادری سبب می شود كه دختر كوچكشان از خانه فرار کند. دخترك در سرگردانی بر سر راه مرد تبهكاری قرار می گیرد، دخترك شاهد جنایتی می شود و قاتل برای آن كه شاهدی نداشته باشد، قصد دارد دخترك را به قتل برساند. پدر دختر پس از ماجراهایی كه د ر جستجوی فرزندش پشت سر گذاشته، سرانجام او را در لحظه حساسی می یابد و طی درگیری با مرد تبهكار سبب گرفتاری او نیز می شود. در این فیلم افروز با اکبر جنتی شیرازی, حسین حسینی, ابراهیم فخار, شهین, عبدالله بوتیمار, رحیم روشنیان, عبدالعلی همایون, رضا انجم روز, گیسو, غلامرضا سرکوب همکاری کرده است.
پیشکسوت درباره آن است که: "ذوالفقار" قصد ازدواج با "زینت " را دارد . "حیدر" برادر زینت در حادثه ای زندانی می شود و نامزدش مریم را به او میسپارد . در این حال پدر مریم قصد می کند که او را به ازدواج جوانی به نام "فرهاد " در بیاورد ولی مریم که راضی به این وصلت نیست گریخته و در خانه ذوالفقار مخفی می شود. ذوالفقار برای جلوگیری از شایعات ظاهرا" با مریم ازدواج می کند. حیدر سرانجام از زندان آزاد می شود و شایعات مختلف را می شنود و قصد قتل ذوالفقار را می کند. ولی پس از یک سلسله ماجرا سرانجام حیدر حقیقت را درمی یابد و این بار مطمئن تر دوستی اش را با ذوالفقار ادامه می دهد . در این فیلم افروز با حمیده خیر آبادی, بهزاد رحیمخانی, مهدی فخیم زاده, حسین گیل, رجب علی عبادی, حسین واثقی, حسن سلیمانی, فرامرز رسولی, هاله, اکبر جنتی شیرازی, رضا غیاثی, فرهاد حمیدی, عهدیه بدیعی, محمدرضا فاضلی, علی دهقان, منوچهر شاکری, یوسف خلیل پور, پوران, شهپر, صفر یکتا, رضا ذوالفقاری, غلام, راحله, اکبر, صالحی همکاری کرده است.
والده آقا مصطفی درباره آن است که: مصطفی که فاطمه را به عنوان همسر آینده خود انتخاب کرده با مخالفت غلام و دار و دسته اش مواجه می شود. غریبه ای به نام سیدمرتضی به کمک مصطفی می آید و با غلام و نوچه هایش درمی افتد . یکی از نوچه های غلام خود را با چاقو زخمی و مصطفی را به عنوان ضارب معرفی می کند. مصطفی به حبس می افتد. سیدمرتضی در ملاقات با والده ی مصطفی درمی یابد که او همسر گمشده اش است. آن دو پس از رفع سوء تفاهم باعث آزادی مصطفی می شوند. مصطفی از پدر گمشده اش بیزار است، و مادر از بازگویی حقایق به او خودداری می کند. غلام و افرادش او را نسبت به سیدمرتضی بدگمان می کنند، و آن دو را رو در روی هم قرار می دهند. سرانجام مادر ماجرا را برای پسرش بازگو می کند و پس از صلح و صفا مراسم ازدواج مصطفی و فاطمه برگزار می شود. در این فیلم افروز با بهمن مفید, یدی, فخری خوروش, محمد تقی کهنمویی, ایرج صفدری, عزت الله رمضانی فر, آرشام قهرمانیان, احمد معینی, جمشید شیبانی, کوپال مشکات, علی صادقی, ناصر محمدی, بهروز شاهین فر, فریده, جمشید, لیدا همکاری کرده است.
گروگان درباره آن است که: سه سارق با گروگان گرفتن محسن (سیروس حسن پور)، فرزند اعتماد، برای آزادی او پانصدهزار تومان طلب میکنند. اعتماد با مأموران پلیس سرقرار حاضر میشود. دو تن از ربایندگان کشته میشوند و اتومبیل اعتماد به دریا سقوط میکند. پس از کشته شدن سارق سوم محسن بی سرپرست میماند و با عبدالله (عباس رنجبر) دوست میشود و برای پیرمردی (نعمتالله گرجی) دست به سرقت میزنند. سالها میگذرد و محسن (رضا بیک ایمانوردی) و عبدالله (مرتضی عقیلی) برای مردی به نام رئیس کار میکنند. عبدالله با فرشته (شهناز تهرانی) آشنا میشود و با او قرار ازدواج میگذارد، و محسن برای تأمین هزینهٔ ازدواج آن دو دست به سرقت میزند. عبدالله با گلولهٔ پلیس زخمی و دستگیر میشود، و محسن پس از آشنایی با دختری (افروز) در شرکتی مشغول به کار و پس از ازدواج با او صاحب فرزندی میشود. عبدالله از زندان آزاد میشود، و رئیس پروندهٔ محسن را در نزد رؤسای شرکت برملا میکند و موجب اخراج او میشود. رئیس آن دو را به همکاری جلب میکند و وامی دارد که از گاوصندوق شرکت سرقت کنند. محسن درصدد است به این وسیله رئیس را به دام بیندازد؛ اما رئیس و افرادش فرزند محسن را به گروگان میگیرند. با مداخلهٔ پلیس عبدالله زخمی و رئیس و همدستانش دستگیر میشوند. عبدالله پس از معالجه با فرشته ازدواج میکند. در این فیلم افروز با نعمتالله گرجی, رضا بیک ایمانوردی, سیامک اطلسی, رضا کریمی, سیروس حسن پور, حسین شهاب, روبیک منصوری, عباس رنجبر, میرزا گودرزی, شهناز تهرانی, احمد شیرازی, علی میری, علی آزاد, مرتضی عقیلی, کوپال مشکات, مینو دولتشاهی, رضا حاجیان, نعمت الله رفیعی, مسعود گودرزی, حسین بدیعی, شادی, سعید کامیار, طاووس, فیروزه, شهرام, عباس حکمتآرا, پولاد, امیر, مهدی همکاری کرده است.