احمد ابراهیمی به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
طبیعت بی جان درباره آن است که: مرد سالخورده ای (ز.بنیادی)، که سوزن بان قطار است، سال های عمر خود را در منطقه ای دور افتاده با همسرش (زهرا یزدانی)، که برای گذراندن زندگی شان در خانه قالیچه می بافد، زندگی می کند. آن دو آدم های فراموش شده ای هستند، و تنها فرزندشان به خدمت سربازی رفته است، و فقط یکبار با گرفتن مرخصی نزد آنها می آید، شبی را پیش آنها می ماند و صبح روز بعد به پادگان محل خدمتش می رود. روزی بازرس راه آهن، همراه دو کارمند، ب
...ه محل خدمت پیرمرد می آیند، و پس از سئوال و جواب و صحبت درباره ی ساختمان محل از آنجا می روند. چندی بعد دریافت حکم بازنشستگی زندگی آرام سوزن بان پیر را بر هم می زند. روز بعد راهبان جوانی به محل کار پیرمرد می آید و اعلام می کند که جانشین او است. پیرمرد متأثر از وضعی که برایش پیش آمده، قبل از ترک خانه، به اداره ی محل کارش می رود و به حکم بازنشستگی اعتراض می کند؛ اما مسئولان اعتنائی به او نمی کنند. سوزن بان به کافه ای می رود و مست می کند. فردای آن روز به اتفاق همسرش، با یک گاری، محل را ترک می کند. در این فیلم احمد ابراهیمی با پرویز صیاد, سهراب شهید ثالث, اسحاق خانزادی, هوشنگ بهارلو, روحالله امامی, زادور بنیادی, محمدعلی کنی, حبیب الله سفریان, زهرا یزدانی, م فرشیان, محمد صادق عالمی, هدایت الله نوید همکاری کرده است.
احمد ابراهیمی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
طوطیا درباره آن است که: سیاوش با همسرش شقایق و دختر خردسالشان،طوطیا زندگی ساده، آرام و بدون دغدغه ای دارند تا اينکه شقایق که آرشیتکت است تصمیم میگیرد تا مدیرعامل شرکتی باشد که همه ی اعضایش را زنان و بیشتر از دوستانش تشکیل میدهند سیاوش که در حال نگارش پایان نامه دکترای روانشناسی خود است، در این مرحله با شقایق دچار مشکل می شود، چرا که شقایق بیشتر اوقاتش را وقف شرکت و کار کرده و نسبت به او و طوطیا بی توجه شده است.شقایق که سخت در کارش غرق شده، معتقد است شوهرش او را درک نمی کند و کمی بعد، به طور جدی باورش اين می شود که سیاوش مدام از سر حسادت اورا تحقیر میکند به زودی اختلاف فی مابین جدی می شود و وقتی سیاوش، تصمیم میگیرد تا از او جدا شود، شقایق بدون درنگ با تقاضای طلاق او موافقت میکند و وساطت های دوستان و همکاران نیز به جایی نمیرسد... سیاوش طوطیا را نزد خود نگه میدارد و روزی، هنگامی که سیاوش برای عیادت بیمارانش، به آسایشگاه روانی رفته، طوطيا خود را ازپشت بام خانه پایین میاندازد و براثر این حادثه، یک دستش از کار میافتد... این حادثه تلخ، سرانجام شقایق را به خود آورده و قبول میکند که بی توجهی اش به خانواده، اشتباه بوده و پشیمان از رفتار خود به سوی سیاوش و طوطیا بازمیگردد. در این فیلم احمد ابراهیمی با افسانه بایگان, بهزاد فراهانی, ایرج قادری, شقایق فراهانی, شاهرخ فروتنیان, فریبرز عربنیا, علیرضا داوودنژاد, علی سرتیپی, مرتضی شایسته, اصغر رفیعیجم, ژیلا ایپکچی, فریبرز لاچینی, افسانه ناصری, علی عابدینی, فاطمه طاهری, فرهاد ارجمندی, آیدا مطلبی, جواد مقدس, مجتبی برهانی زاده, آرمین وارثزاده, بیتا فرنگی, لادن مقصودلو, نسرین مقصودلو, مرتضی نیکخواه, علی نیکرفتار, نسرین خسروانی, داوود عباسی همکاری کرده است.
سلطان درباره آن است که: « کیومرث» (سلطان) که نامش در شناسنامه «رضا» است دختری را که مدتها عاشقش بود، به زنی میگیرد. بمب خانه و همسرش را که حامله است به نیستی میبرد. «رضا» در اتاقی در شهری بی سکنا که روزگاری میدان تره بار تهران بوده با رفیقی به نام " ناصر" زندگی میکند. "عادل" پسر رفیقی است که نارنجک دستی های خوب میساخت و در سال ۵۷ در گوشه ای از خیابان تنها و سرد با گلوله در پیشانی، تکیه بر درخت، شهید شده است. یکی از نارنجک ها برای «عادل» به یادگار مانده است. «رضا» باید مغازه مکانیکی خود را باز کند و از آن شهر بی سکنا به در آید و زندگی کند. و ناصر رفیق دیگر او معرکه گیر است و در این معرکه گیری ها «رضا» نامش و "سلطان" می شود. «مریم» از یک باغ که خانواده اش سالها در آن خدمت کرده اند، قطعه زمینی به قدر پانصد متر به ارث برده است. «ناصر» و «سلطان» سند زمین را پیدا می کنند و می روند تا آن را به «مریم» بدهند. بر آن باغ میخواهند برج بسازند. پانصد متر زمین «مریم» را نیز می خواهند، اما و مریم» راضی نیست. «سلطان» می ایستد و مقاومت میکند و با نارنجک دست ساز رفیق قدیمی با برج سازان و واسطه ها به تاریکی میرود و... در این فیلم احمد ابراهیمی با هدیه تهرانی, رضا کیانیان, ژاله علو, کیانوش گرامی, فریبرز عربنیا, پروین سلیمانی, پولاد کیمیایی, مسعود کیمیایی, بهمن اردلان, اصغر رفیعیجم, اسحاق خانزادی, کارن همایونفر, روحالله امامی, حسن جوهرچی, مهدی صبایی, مسعود ولدبیگی, مهدی خیامی همکاری کرده است.
خنده در باران درباره آن است که: دکتر نادر آذرنگ، پزشک جوان ایرانی موفق به ابداع روشی برای ثبت حافظه بیماران در کما میشود. با این روش اطلاعات و خاطرات بیمار به صورت امن تا زمان خروج بیمار از کما نگهداری میشود و پس از خروج بیمار از کما اطلاعات به مغز او بازمیگردد. مشکل از جایی آغاز میشود که در هنگام بازگردانی اطلاعات دو بیمار اشتباهی رخ میدهد و خاطرات آن دو جابجا میشود. یکی از بیماران خوشه (نامزد سابق دکتر آذرنگ) و دیگری مرد جوان حقه بازی به نام بهروز است که میخواهد از ظاهر جدید خود برای پیدا کردن یک شوهر پولدار استفاده کند در این فیلم احمد ابراهیمی با بهاره رهنما, مهران رجبی, نصرالله رادش, شقایق فراهانی, پوراندخت مهیمن, کیانوش گرامی, گوهر خیراندیش, رضا فیاضی, مرجانه دلدار گلچین, داریوش فرهنگ, میرولی الله مدنی, صالح میرزا آقایی, شیرین وحیدی, امید سهرابی, فردین خلعتبری, محمود یار احمدی, علیرضا جلالی تبار, ایرج شهزادی, بهروز معاونیان, علی ابراهیمی, علی کاظمی, مهدیه اعرابی, سارا منجزی, حسن قلیزاده, نازنین خزایی, فاضل ژیان, ندا مقصودی, رسول نجفیان, رامتین فیروزیان همکاری کرده است.
دایره مینا درباره آن است که: پسر جوانی به نام علی (سعید کنگرانی) که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند، پدر بیمارش (اسماعیل محمدی) را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد. نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری (عزتالله انتظامی) روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. صبح روز بعد سامری، علی و پدرش را سوار کامیونی میکند که چند نفر دیگر در آن هستند. آنها نمیدانند برای چه و به کجا میروند و پرسشهایشان بی پاسخ میماند. در آزمایشگاه پدر متوجه میشود که میخواهند از او خون بگیرند او اعتراض میکند و اجازه نمیدهد از او خون بگیرند ولی از علی خون گرفته میشود و سامری در مقابل ۲۰ تومان به او میدهد. سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان میخرد و به بیمارستانها میفروشد. علی طی رفتوآمد به بیمارستان با راننده آمبولانس به نام اسماعیل (علی نصیریان) و پرستار جوانی به نام زهرا (فروزان) آشنا میشود. سامری از پسر میخواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خونگیری دهندهٔ خون جمعآوری کند و بدین ترتیب علی تبدیل به یکی از پادوهای سامری میشود. حال پدر روز به روز وخیمتر شده تا این که میمیرد. علی در این کار روز به روز جلوتر میرود و زندگی تازهای را شروع میکند. در این فیلم احمد ابراهیمی با علی نصیریان, عزتالله انتظامی, ایرج راد, پرویز صیاد, اسماعیل محمدی, جمشید لایق, اسماعیل شنگله, داریوش مهرجویی, بهمن فرمانآرا, هرمز فرهت, هوشنگ بهارلو, پری امیرحمزه, محمد مطیع, سروش خلیلی, مرضیه برومند, امرالله صابری, طلعت میرفندرسکی, بهمن فرسی, سعید کنگرانی, رفیع حالتی, آتش خیر, رحیم روشنیان, ملک ساسان ویسی, پروین خیربخش, کریم مرائی, والود آقاجانیان همکاری کرده است.
زنبورک درباره آن است که: نزدیک به دو قرن پیش، پس از تار و مار شدن قشونی در نبرد، باقی مانده ی سپاه پراکنده می شوند و یک زنبورک چی (پرویز صیاد) می گریزد. او به دست چند راهزن اسیر می شود. راهزن ها از زنبورک چی می خواهند که آنها را در جنگ با ارباب یاری کند. او یک گلوله توپ به قلعه ی اربابی و به نفع راهزن ها شلیک می کند، و وقتی در جبهه ی ارباب قرار می گیرد به مبارزه با راهزن ها تن در نمی دهد و می گریزد. زنبورک چی پهلوانی (عنایت بخشی) را از چنگ مرد رنجوری نجات می دهد و آن دو در مسیر خود با جوانی (نوذر آزادی) مواجه می شوند که در جستجوی گنج است؛ امام موقعی که مبارزه ای میان روستاییان و راهزن ها در جریان است زنبورک چی و دوستانش مداخله می کنند و با شلیک گلوله گنج، که در زیر خاک پنهان شده، پراکنده می شود. قشون نظامی، که خود را صاحب گنج می داند، از راه می رسد و گنج را تصاحب و آنها را دستگیر می کند. در این فیلم احمد ابراهیمی با جهانگیر فروهر, نوذر آزادی, پرویز صیاد, عنایت بخشی, باقر صحرارودی, پوری بنایی, فریدون ناصری, هوشنگ بهارلو, محمود بهرامی, بهمن زرین پور, علی زاهدی, بیژن محتشم, شهناز تهرانی, صادق بهرامی, محمد گودرزی, حسین امیرفضلی, هادی صابر, علیرضا قوامی, محمد اسکندری, جواد میرمیران, لیلی متین دفتری, فرخ غفاری, اسماعیل شیرازی, محمد عبادی, خسرو سهامی, کریم مرائی, عباس نوروزی همکاری کرده است.
سه ناقلا در ژاپن درباره آن است که: یك قاچاقچی بین المللی با لباس شیوخ عرب سه جوان آس و پاس به نام های منصور و نادر و امیر را اجیر می كند و به ژاپن می برد تا برلیان های سرقت شده از یك معبد را به ایران بیاورد. از لحظه ی ورود آنها به ژاپن اعضای «باند سیاه» برای تصاحب برلیان ها سه دختر ژاپنی را به خدمت می گیرند تا مراقب كارهای آنها باشند. اما دخترها، كه به تدریج به سه جوان علاقه مند می شوند، از همكاری با اعضای باند سیاه خودداری می كنند. قاچاقچی ایرانی پس از به دست آوردن برلیان ها همكار ژاپنی خود را می كشد و با همكاری سه جوان از دست اعضای باند سیاه می گریزد. او جواهرها را در پاشنه ی كفش امیر و نادر و منصور جاسازی می كند و آن سه نیز به نوبه ی خود نامزدهای ژاپنی شان را با چمدان به ایران حمل می كنند. آنها در فرودگاه مهرآباد موضوع را با پلیس در میان می گذارند و قاچاقچی را تحویل مأموران می دهند، و پلیس اطمینان می دهد كه برای ورود غیرقانونی نامزدهایشان مشكلی برای آنها فراهم نشود. در این فیلم احمد ابراهیمی با محمد متوسلانی, روبیک منصوری, حسین خواجه امیری, محمد محمدی, قدرت الله احسانی, مهدی میثاقیه, صنعان کیانی, حمید قنبری, اکبر خواجوی, منصور سپهرنیا, گرشا رئوفی, حسن درگزنی, امیر رسائی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
حاتم طائی, چشمه عشاق