اکبر مشکینی به عنوان طراح صحنه در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
سکس و فلسفه درباره آن است که: عشق چیست؟ چه نسبتی بین عشق و رابطه جنسی وجود دارد؟ ارزش عشق چیست؟ آیا دوستی همزمان با چهار زن یا مرد اسماش عشق است؟ اگر نیست پس چرا کسی دنبال معشوق یا معشوقه میرود؟ اگر این جستوجو نیاز آدم است، ئس تکلیف وفاداری چه میشود؟ اصلا آیا میشود در این مورد قضاوت کرد؟ حالا یک سوال دیگر؟ اگر لحظات خوش زندگی خودتان را اندازه بگیرید چقدر میشود؟ اینها سوالات روزمرهای است که ممکن است در ذهن خیلی از ما وجود دا
...شته باشد و به آنها فکر کرده باشیم اما همین سوالات روزمره و ساده و ظاهرا پیشپاافتاده، مهمترین چالش فلسفی آدم هم میتواند باشد در این فیلم اکبر مشکینی با محسن مخملباف, حسین مهدوی, ابراهیم غفوری, دلیر نظروف, ماریا گایبوفا, فرزانه بکنازاروف, تهمینه ابراهیموا, ملاحت عبدوولی, ونسا مای, نادیرا عبدالاوا, علیاکبر عبدلیف, دلافروز بورخانوا, لوطفالو دولات, ملیکا گادووا, نیکا گافوروا, گلرخسار گایوروا, تورانا اسماعیل, تامانو کریموا, نودیرو مزیتووا, نصیبا نسیمووا, اهلالدین شاریپوف, نیکقدم شهنازاروف, زارینا شوگایپووا, میکلای تیبیکین, مارگاریتا ین, ناهید زینال پور همکاری کرده است.
سفر قندهار درباره آن است که: نفس دختر روزنامه نگار مهاجر افغانی مقیم کانادا، نامه ای از خواهر کوچکترش در قندهار دریافت می کند که حاکی از ناامیدی کامل او در ادامه زندگی در شرایط حاکم بر افغانستان است و تأکید کرده که در لحظه وقوع آخرین کسوف قرن بیستم به زندگی اش خاتمه خواهد داد. نفس، برای نجات جان خواهرش عازم قندهار می شود. در بین راه، میان آوارگان افغانی با پسرکی به نام خاک آشنا می شود که حاضر است به ازای دریافت پنجاه دلار، راهنمای او تا قندهار باشد. سفر نفس ادامه می یابد، اما در طول راه او بیمار می شود و خاک، نفس را نزد پزشکی به نام طبیب صاحب میبرد که در واقع یک سیاهپوست آمریکایی که سالها پیش برای مبارزه با روسها به افغانستان آمده و در آنجا ماندگار شده است. نفس، به هنگام معالجه با مردانی روبرو می شود که پاهایشان را در جنگهای داخلی از دست داده اند، او با یاری هموطن دیگرش و حیات ، سرانجام راهی قندهار میشود. کسوف نزدیک است اما نفس گرفتار مأموران طالبان شده و زندانی می شود. زندگی بین زنان هموطن در بند طالبان تجربه ای است که با بهای سنگینی برای او به دست می آید. در این فیلم اکبر مشکینی با محمدرضا شریفی نیا, محسن مخملباف, حسین مهدوی, فرخ فدایی, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, ابراهیم غفوری, سیامک علاقه بند, نیلوفر پذیرا, حسن طنطائی, سرو تیموری, حیات الله کریمی, صفدر شجاعی, محمد حیدر باربری, موا زاهر تیموری, مونیکا هانکیه, محمد جواد عارفیان, زهرا شفاهی, نفس گل, ایکه اگات, سدو تیموری, هویاتالا حکیمی, نوام مورگنشترن, ملاظاهر تیموری, کامران خلج همکاری کرده است.
روزی که زن شدم درباره آن است که: قصه اول: حوا ـ مادر بزرگ «حوا» معتقد است كه او در نهمين سالروز تولدش دختر بزرگي شده و ديگر نبايد با پسرها بازي كند ولي دخترك همچنان شور كودكي دارد. مادر، چادري را كه براي حوا خريده بر سرش امتحان مي كند، ولي دخترك همه حواسش به حسن، هم بازي اش است كه مثل هر روز مي خواهد با او بازي كند. حسن كه از اصرار كردن به حوا خسته شده به خانه اش مي رود. حوا كه مي داند نه سال پيش هنگام ظهر به دنيا آمده، به مادربزرگ قول مي دهد تا ظهر در خانه باشد و در پي حسن به در خانه او مي رود. حسن از پشت پنجره خانه اش به حوا مي گويد تا مشق هايش را تمام نكرده نمي تواند از خانه بيرون برود. حوا براي حسن آب نبات چوبي مي خرد و زماني كه هر دو در كنار پنجره مشغول خوردن آب نبات هستند، ظهر مي شود و مادر حوا، چادر او را روي سرش مي اندازد و او را با خود مي برد. قصه دوم: آهو ـ شوهر «آهو» از اين كه زنش در مسابقه دوچرخه سواري بانوان در كيش شركت كرده ناراحت و عصباني است. او سوار بر اسب، از كنار زنان دوچرخه سوار مي گذرد و خود را به همسرش مي رساند و فريادكنان به او مي گويد كه از دوچرخه پياده شود، وگرنه تكليفش را با او روشن خواهد كرد. آهو كه تلاش مي كند از ديگر زنان دوچرخه سوار جلو بزند به حرف او توجهي نمي كند و همچنان ركاب مي زند. پس از رفتن شوهر، مردان اسب سوار ديگري تلاش مي كنند آهو را متقاعد كنند از مسابقه دوچرخه سواري صرف نظر كند. آهو، به رغم خسته بودنش تلاش مي كند در اين مسابقه برنده شود، در حالي كه مردان اسب سوار ديگري از آهو مي خواهند از شوهرش اطاعت كند، آهو از رقيب جدي اش در مسابقه جلو مي زند، ولي برادرهاي اسب سوارش در جلوي جاده راه را بر او مي بندند و آهو مجبور به ترك مسابقه مي شود. رقيب آهو كه حالا ديگر مسافت زيادي از آهو جلوتر است، از دور شاهد كنار رفتن آهوست. قصه سوم: حورا ـ پسربچه هاي بومي با چرخ دستي هايشان در فرودگاه كيش در انتظار مسافراني هستند تا چمدان هايشان را حمل كنند و مزدي بگيرند. پيرزن مسافري به نام «حورا»، از يكي از پسربچه ها تقاضا مي كند او را براي يك خريد مفصل ياري كند. حورا مي گويد قصد دارد تعداد زيادي وسايل خانه از جمله يخچال، جاروبرقي و غيره بخرد. پس از مدتي، پسربچه هاي بومي كه وسايل خريداري شده را بر چرخ دستي ها حمل مي كنند در پشت سر پيرزن كه روي يكي از چرخ دستي هاست، حركت مي كنند. آنها به كنار دريا مي روند و اثاثيه را در ساحل مي چينند. پيرزن كه تنهاست، به يكي از بچه ها مي گويد كه پسر او شود، ولي او قبول نمي كند و حتي پسربچه ديگر هم اين تقاضا را نمي پذيرد. در پايان، پيرزن همراه با اثاثيه و پسربچه ها سوار يك قايق مي شوند. حوا (دخترك قصه اول) در حالي كه چادر بر سر دارد، با مادرش نظاره گر رفتن پيرزن همراه با اثاثيه اش است. در این فیلم اکبر مشکینی با مرضیه مشکینی, محسن مخملباف, محمد احمدی, شبنم طلوعی, محرم زینالزاده, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, عباس رستگار پور, ابراهیم غفوری, شهرزاد پویا, میثم مخملباف, فاطمه چراغ آخر, حسن نبهان, شهر بانو سیسی زاده, آمنه پسند, نوریه مقیریان, عزیزه صدیقی, بدر ایروانی همکاری کرده است.
بودا از شرم فرو ریخت درباره آن است که: داستان این فیلم روایتگر زندگی دختر ۶ ساله افغانستانی به نام بختی (نیکبخت فرهمند) است که پس از تخریب تندیسهای بودا توسط طالبان به همراه خانوادهاش در غاری در زیر صخرهای که این تندیسها بر فراز آن قرار داشتند زندگی میکند. بختی تصمیم به یادگیری الفبا میگیرد. اما در این راه با مشکلات زیادی روبرو میشود. در این فیلم اکبر مشکینی با حنا مخملباف, مرضیه مشکینی, مستانه مهاجر, فرید پیرایش, وایلد بانچ, عباس علیجمعه, عبدالعلی حسینعلی, نیکبخت نوروز, استاد علی, تولیبون شاخیدی همکاری کرده است.
اسب دوپا درباره آن است که: پسری فقیر برای پیدا کردن شغل باید در مسابقهای با بچههای فقیر دیگر شرکت کند. هرکدام از بچهها بهتر بتواند بچهای که پاهایش را در جنگ از دست دادهاست را برای رفتن به مدرسه کول بگیرد، برنده است. مسابقه آغاز میشود و سرانجام پسر فقیر برنده میشود. پسر در مقابل دریافت ۱ دلار دستمزد روزانه، هر روز پسر بیپا را مانند اسب به کول میکشد و با خود به مدرسه میبرد و میآورد. وقتی که او را بر کول خود دارد با خرها و اسبهایی که در کوچه رفت و آمد میکنند، مسابقه میدهد. او را در خانه به حمام میبرد و بر تاب سوار میکند اما پسر بیپا از او ناراضی است، چون آنطور که او میخواهد هنوز برایش اسب نشدهاست. در این فیلم اکبر مشکینی با محسن مخملباف, سمیرا مخملباف, حسین مهدوی, حورا ملکی, فرزاد جودت, تولیبون شاخیدی, مهرداد ذوالنور, ضیاء میرزا محمد, هارون احد, گل قوتای کریمی, خوجه نادر, یاسین طویلدار همکاری کرده است.
سگهای ولگرد درباره آن است که: زنی پس از پنج سال بی خبری از شوهرش، از آنجا که فکر می کند او کشته شده است با مرد دیگری ازدواج میکند اما بعد از مدتی او بازمیگردد و وقتی می بیند همسرش با مرد دیگری ازدواج کرده، از او شکایت کرده و نهایتاً همسرش را محکوم و به زندان می اندازد بی آن که به سرنوشت دختر و پسر خردسالش فکر کند. بچه ها روزها را به گدایی و جست وجو در آشغالی ها می گذرانند و شب ها برای خوابیدن به زندان نزد مادرشان می روند، آنها یک توله سگ را که گفته میشود سگ خارجی هاست از دست کودکانی که قصد آزارش را دارند نجات میدهند و از این پس توله سگ نیز با آنهاست.کمی بعد با اطلاع رئیس پلیس، بچه ها از ورود به زندان منع می شوند و چون از نگهبانان میشنوند که زندان جای مجرمین است پس تلاش می کنند تا جرمی را انجام دهند، لذا به دزدی های کوچک می پردازند، اما هربار با دلسوزی مردمی که مورد دزدی قرار گرفته اند، آنها رها می شوند. اما وقتی بچه ها فيلم دزد و دوچرخه را در سینما می بینند تحت تأثیر فیلم، برای دستگیری خود تصمیم به یک دزدی علنی دوچرخه می گیرند. دختر می ترسد که در حین دزدی کتک بخورد، برادرش او را کنار خیابان با توله سگ در جای امنی می گذارد و قول می دهد وقتی دوچرخه را دزدید و از مردم عصبانی کتک بخورد، هنگامی که خواستند او را به زندان برند او را به عنوان همدست خود معرفی کند. اما در عمل وقتی پلیس او را دستگیر می کند هرچه پسر فریاد می کشد که خواهرش همدست او بوده است صدایش در میان هیاهوی مردم به گوش کسی نمیرسد. دخترک به دنبال ماشین می دود و بعد، در میان خیلی دوچرخه سوارانی که هرلحظه از اطراف او عبور می کنند در خیابانها سرگردان و بی پناه می ماند... پسرک به دارالتأدیب (زندان کودکان) سپرده می شود در حالیکه او به دنبال زندان مادرش بوده و این عملی نیست.دخترک که تنها و هراسان است، بالاخره تصمیمش را می گیرد، توله سگ را گوشه ای می نشاند و به او میگوید: تو اینجا بنشین که کتک نخوری و میرود. توله سگ رفتن دخترک را نگاه میکند و لحظه ای بعد سر و صدای پسری که دوچرخه اش دزدیده شده را می شنویم. صدای سوت پلیس و سر و صدای مردم به گوش می رسد. توله سگ کنجکاو سر جایش شروع به پارس کردن می کند. سر و صدای دختر که او را دستگیر کرده اند، دورتر و دورتر میشود . خیابان در سکوت فرو میرود .توله سگ تنهاست و پارسهای او دخترک و برادرش را میخواند. در این فیلم اکبر مشکینی با مرضیه مشکینی, محمد احمدی, مستانه مهاجر, فرخ فدایی, محمدرضا درویشی, ابراهیم غفوری, میثم مخملباف, عاقله رضایی, گل قوتای کریمی, فخرالدین ایام, سهراب اکبری, جمیل غنی زاده, عاقله شمس الله, رازالدین سیار, مائده گل, قمری ولد امیری, شاه محمود گلبهاری, عمادالدین وکیل, اختر عبدالعزیز همکاری کرده است.
اسامه درباره آن است که: داستان فیلم سرگذشت دختربچهای است که در زمان حکومت طالبان در افغانستان، با لباس و ظاهر یک پسر، وارد اجتماع میشود. در این فیلم اکبر مشکینی با محسن مخملباف, مستانه مهاجر, حسین مهدوی, فرخ فدایی, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, ابراهیم غفوری, مارینا گلبهاری, ماکوتو یودا, خوجه نادر, صدیق برمک, جولیا فریزر, ژولی لبروکی, محمد عارف هراتی, زبیده سحر, حمیده رفاه, گل رحمان قربندی, محمد ندیر خاجا, مارکو سوجاتا همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
دست انداز, تخته سیاه