علی آزادنیا به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
آخرین ملکه زمین درباره آن است که: عليبخش جوان مهاجر افغاني كه در ايران مشغول به كار است از خانواده به خصوص همسرش شاه گل مدتي بي خبر است. حوادث و تهديد حملهي آمريكا به كشور افغانستان دلشوره هاي عليبخش را بيشتر مي كند و او تصميم مي گيرد به كشورش افغانستان بازگردد، كه در اين سفر طولاني با فراز و نشيب هاي زيادي روبرو مي شود. در این فیلم علی آزادنیا با قربان نجفی, علا محسنی, علی اصغر همت, واروژ کریم مسیحی, محمدرضا عرب, علیرضا سجادپور, سعی
...د ملکان, ساعد نیک ذات, علیرضا کهن دیری, محمد ترابی, گلی اكبری, حسین بشاش, مصطفی آل احمد, مسعود اشتری همکاری کرده است.
سفر به شرق درباره آن است که: پویا پسر نوجوانی كه مدعی ساخت یك سفال زیبا شده و در مسابقات فرهنگی هنری آموزش پرورش رتبه اول را به دست آورده است، اینك به مسابقات كشوری دعوت می شود تا در حضور هیأت داوران همان سفال را بسازد. پویا كه نمی خواهد رازش فاش شود... در این فیلم علی آزادنیا با حسن رضایی, محمد ابهری, عبدالرضا کاهانی, سعید حاجیمیری, حسن لفافیان, عباس رستگار پور, هاشم عطار, بابک معیریان, مرتضی ضرابی, احمدرضا مؤیدمحسنی, حسین ناظریان, حسین وفایی, مهدی برقعی, احمد علیزاده, سعید عراقی, اسفندیار مهرتاش, حسین حشمتی, حسین افشار, علیاصغر آشیانی, شهربانو بزرگیان, مهدی دهباشی, سمیه دلگشا, معصومه اسکندری, فرشته خبازان, اصغر لشکری, حنیف مفوتا, میگل میر محمدی, محمد محبی, عباس ناظریان, محمد پیرایش, بهروز پیروزیان, حسن پورعیدیان, عبدالله رأفت, امیر رنجبر, احمد سرفراز, پرویز طاهری, ایمان الله وارن, حسن حسینیان همکاری کرده است.
قطار کودکی درباره آن است که: در مدرسه ای در یک روستای حاشیه راه آهن، قرار است در بزرگداشت دهقان فداکار و با حضور او جشنی در مدرسه برپا شده و همزمان، بهترین روزنامه دیواری مدرسه نیز تعیین شود. امّا خبر میرسد که دهقان فداکار قادر به شرکت در جشن بزرگداشت خود در مدرسه نیست. مدیر مدرسه تصمیم میگیرد این جشن را بعداً برگزار کنند. علیرضا، که پدرش در راه آهن کار می کند و به تازگی به آن منطقه منتقل شده اند، تصمیم داشت که از عکس دهقان فداکار در روزنامه دیواری اش استفاده کند و این تأخیر برای او خوشایند نیست چون حکم انتقالی پدرش، حاکی از آن است که باید سه روز دیگر روستا را ترک کنند، لذا او و دوستش عباس و یکی دیگر از همکلاسی هایشان تصمیم میگیرند که در این فاصله، به محل زندگی دهقان فداکار رفته و از او عکس بگیرند. وقتی آنها به محل زندگی دهقان می رسند، در می یابند که او برای مداوا به شهر رفته است. پس تصمیم میگیرند که در انتظار دیدن او در آنجا بمانند و در این مدت به همسر پیر دهقان فداکار کمک میکنند و او نیز به پاس قدردانی عکسی از همسرش دهقان فداکار را به آنها می دهد. علیرضا، عباس و موسی در مسیر بازگشت در حالی که همه جا را برف پوشانده، عکس را گم میکنند، اما حادثه ای مهمتر، غصه ای آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. آنها متوجه می شوند که راهبان راه آهن در تونل مسیر حرکت قطار براثر ریزش دیواره های آن زخمی و گرفتار شده است. راهبان به بچه ها خبر میدهد که نیم ساعت دیگر قطار مسافربری از راه خواهد رسید. باید به ترتیبی به آنها ریزش تونل را خبر داد. علیرضا پیش راهبان میماند و موسی با تحمل مرارت بسیار، سرانجام با روشن کردن فشفشه، راننده قطار را متوجه خطر میکند. علیرضا از موسی که زخمی شده عکسی می گیرد و همان عکس را با عنوان دهقان فداکار به روزنامه دیواری اش الصاق میکند. در این فیلم علی آزادنیا با سیروس حسن پور, فرخ فدایی, سعید انصاری, مهران ملکوتی, حسن حسندوست, چنگیز صیاد, اصغر نژادایمانی, محسن موسوی, مهدی موسوی, امیر سلیمانی, حسین لازمی, علی واحدی, محسن سیدی همکاری کرده است.
بیشتر