علی مرتضوی به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
آخرین روز سال درباره آن است که: داستان زنی به نام مرضیه است که برای ادای نذرش باید به سفری برود، اما اتفاقاتی میافتد و او از سفر جا میماند، اما نذرش ادا میشود و… در این فیلم علی مرتضوی با صدیقه کیانفر, یکتا ناصر, مسعود سلامی, منوچهر هادی, شهین تسلیمی, ساقی زینتی, محمد فرشته نژاد, پدرام کریمی, سیروس همتی, وحید دوزنده, یاسمن محب اهری, ساغر شکوری همکاری کرده است.
علی مرتضوی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
بومرنگ دربار
...ه آن است که: مونا دانشجوی پزشکی است و در تهران تنها زندگی میکند. اتفاقاتی برای او پیش میآید که گویا از طرف پسر جوانی است که زیرکانه و بدون باقی گذاشتن ردی از خود، برای او ایجاد مزاحمت میکند. این مسئله کمکم جدی میشود و نگرانیهایی را برای او و دوستش هاله به وجود میآورد. پای پلیس به ماجرا باز میشود اما باز هم اتفاقات مشکوک ادامه پیدا میکند، تا این که سرنخهایی پیدا میشود و… در این فیلم علی مرتضوی با محمود جعفری, الیزابت امینی, روناک یونسی, سعید تهرانی, محمود مقامی, علی عظیمزاده تهرانی, اشکان ضیایی, مصطفی نوکار همکاری کرده است.
حکیم باشی درباره آن است که: پزشکی (منوچهر والیزاده) برای طبابت وارد روستائی میشود و مظفرخان حکیم باشی (نصرت الله کریمی) حضور او را مخل کار خود میداند. حکیم باشی و مباشرش رمضان (روحالله مفیدی) قصد دارند مردم را نسبت به پزشک بدبین کنند. مظفرخان دخترش گلی (دلارام) را علیه پزشک وامی دارد، اما گلی به تدریج به پزشک انس میگیرد و پزشک از او خواستگاری میکند. کدخدا (رضا شفیع) خود را به تمارض میزند و وقتی پزشک از مداوای او عاجز میماند حکیم باشی وانمود میکند که او را مداوا کرده تا مردم کماکان به او اعتقاد آورند. پزشک موضوع را با رئیس پاسگاه (میرمحمد تجدد) در میان میگذارد و آنها قصد جلب حکیم باشی را دارند؛ به ویژه این که گلی به دلیل مخالفت پدرش با ازدواج او و پزشک خودکشی کرده، اما نمرده است. حکیم که از درمان دخترش عاجز است دست به دامان پزشک میشود و پس از معالجهی او رضایت میدهد که گلی با پزشک ازدواج کند. حکیم باشی پس از ازدواج با زن بیوهای به نام انسیه (ایرن) فاش میکند که جادو و جنبلهایش اثر درمانی نداشته است. در این فیلم علی مرتضوی با شهلا ریاحی, میرمحمد تجدد, نصرت الله کریمی, مجتبی میرزاده, روبیک منصوری, رضا شریفی, رضا قویدل, روحالله مفیدی, جمال امید, پرویز نوری, مهدی میثاقیه, همایون ارجمند, ایرن زازیانس, دیانا, رضا شفیع, پریسا, دلارام کشمیری, منوچهر جوانفر, منوچهر والی زاده, جعفر اکبری همکاری کرده است.
ساخت ایران درباره آن است که: علی (سعید راد) بوکسور جوانی است که در رویای قهرمانی حرفه ای راهی آمریکا شده است و خیلی زود اسیر دام اهریمنی گروهی دلال و تبهکار شده و قراردادی منعقد می کند که تابع دستورات آنها باشد. علی به زودی آماده و سرحال در مسابقات شرکت کرده و اعتباری به هم می زند. اوقات خوشی دارد تا اینکه از او خواسته می شود که برای منافع گروه دلالان مسابقه اش را ببازد. علی که ریاکاری را دوست ندارد، مسابقه را می برد و تبهکاران که سرمایه ی قابل توجهی را از دست داده اند، او را تا حد مرگ کتک می زنند. علی با اسلحه ای که از یک سیاه پوست بدست آورده تبهکاران را به قتل رسانیده و خود نیز که به شدت مجروح شده، در می گذرد. در این فیلم علی مرتضوی با امیر نادری, موسی افشار, احمد پژمان, سعید راد, نیک سراس, کندی برگن, جو گلن, پطروس پالیان همکاری کرده است.
این گروه محکومین درباره آن است که: عسگر و قادر از کودکی با هم رفاقت داشته اند. حسین ژنرال، که مردی خل وضع است و نوجوان های محل را در دعوا با نوجوانان محله ی قلعه سنگی فرماندهی می کند، زندگی را وقف سعادت آن دو کرده است. عسگر و قادر هر دو به زینب علاقه داشتند؛ اما زینب به عقد عسگر درآمده است. عسگر، که به روابط همسرش بدگمان است، دائم حسین ژنرال و قادر را از خود می رنجاند. او روزی موقع چیدن خوشه های خرما از نخل، در حالی که به رابطه ی همسرش و قادر فکر می کند، از بالای نخل سقوط کرده و بینایی خود را از دست می دهد. زینب و قادر از او مراقبت می کنند؛ اما حس بدبینی و سوءظن عسگر نسبت به همسرش و قادر بیشتر می شود. عسگر قادر را به نخلستان می کشاند و موقع ادای نماز با تبرزین از پا درمی آورد و جسدش را به دریا می اندازد. حسین ژنرال، که شاهد ماجرا است، زینب را باخبر می کند؛ اما او که قادر نیست از بدگمانی دیوانه وار همسرش بکاهد مهربانانه سقای محل را به خانه اش برای صرف ناهار، دعوت می کند. عسگر صبح روز بعد سقا را نیز در سر چاه به قتل می رساند و به بابا پناه می برد، که وضعی شبیه به عسگر داشته و همسرش را به دلیل بدگمانی به قتل رسانده و در محل سکونت خود دفن کرده است. عسگر با شنیدن سرگذشت بابا در صدد اقدامی مشابه و قتل زینب برمی آید. او به خانه می رود و در پی فاسقی موهوم سر و روی خود را به در و دیوار اتاق می کوبد. حسین ژنرال با اسلحه درصدد کشتن عسگر برمی آید: اما وقتی به خانه ی عسگر می رسد که او از شدت ضربه های وارده از پا درآمده و زینب وحشت زده است. در این فیلم علی مرتضوی با عزتالله انتظامی, اصغر بانکی, فریدون ناصری, اکبر زنجانپور, محمدعلی کشاورز, ایرج صغیری, منوچهر احمدی, علی دشتی, هادی صابر, رضا نورسته فر, فرشته جنابی, پطروس پالیان همکاری کرده است.
زن درباره آن است که: منصور در مدرسه دانش آموز ناراحتی است. مادرش شیرین طلاق گرفته و پدرش اسمال آقا، جاهل بزن بهادر زیر بازارچه است. افسانه، معلم منصور به پسرك علاقمند می شود و از اسمال می خواهد كه از كارهای خلاف دست بكشد و به تربیت پسرش بپردازد. اسمال كه بیشتر اوقاتش را با نادیا و در درگیری با قلی می گذراند، می پذیرد تا این كه جلال مرافعه ای راه می اندازد و اسمال به زندان می افتد. افسانه پس از آزاد شدن اسمال و دوستانش را به كار در كارگاه تراش كاری عمویش می گمارد. اسمال به افسانه علاقمند می شود، و وقتی قلی افسانه را با اتومبیل زیر می گیرد او را به بیمارستان می برد و باعث نجاتش می شود. اسمال از افسانه تقاضای ازدواج می كند و افسانه ظاهراً می پذیرد؛ اما در شب عروسی همسر سابق اسمال سرسفره ی عقد حاضر می شود. افسانه، پس از این كه موجب وصلت اسمال با همسر سابقش می شود، برای ادامه ی تحصیل به فرنگ می رود. در این فیلم علی مرتضوی با بهمن مفید, حمیده خیر آبادی, احمد احمدپور, محمد بانکی, حسین شهاب, جلال پیشواییان, ذبیح الله ذبیح پور, قدرت الله احسانی, حسین واثقی, نریمان شیری فرد, واروژ کاراپتیان, شهرام ثمینی پور, عهدیه بدیعی, فریده بیات, سپیده, يوسف ايروانی, ناصر تبریزی, نادیا, عباس حکمتآرا, خالدی, لیدا همکاری کرده است.
تعصب درباره آن است که: علی (محمدعلی فردین) زنی به نام طلا (شورانگیز طباطبائی) را به امامزاده می برد تا توبه کند و بعد طلا را به خانه ی مادرش می برد تا او را به عقد خود در آورد. قاسم و عده ای از اهالی از علی می خواهند که طلا را از محله بیرون کند. علی با قاسم درگیر می شود. او، پس از ازدواج با طلا، با شکایت قاسم، به زندان می افتد. علی به طلا پیغام می دهد که دوستش اکبر (ذکریا هاشمی) مراقب او خواهد بود؛ اما یکی از هم بندهای علی به نام رسول (یدالله شیراندامی) خود را اکبر معرفی می کند و طلا را به زادگاهش باز می گرداند. علی پس از آزادی همراه اکبر به دنبال طلا می رود. رسول آنها را می یابد و ماجرا را به علی می گوید. اکبر با دیدن طلا او را می شناسد. طلا که در گذشته اقدس نام داشته به اکبر خیانت کرده بوده است. وقتی اکبر قصد دارد طلا (اقدس) را از پا درآورد رسول مداخله می کند و زخم برمی دارد. علی و اکبر درگیر می شوند و اکبر، موقع فرار، با اتومبیلی تصادف می کند. سرانجام طلا و علی به زادگاهشان باز می گردند در این فیلم علی مرتضوی با حمیده خیر آبادی, محمدعلی فردین, نعمتالله گرجی, شورانگیز طباطبایی, سیروس الوند, رضا هوشمند, رفیع مددکار, محمد محمدی, قدرت الله احسانی, حسین واثقی, تقی مختار, شادی آفرین, عهدیه بدیعی, یدالله شیراندامی, زکریا هاشمی, مرتضی برجسته همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
ماجراهای علاءالدین و چراغ جادو, شبهای تهران, مرثیه, قاصدک
بیشتر