علی پارسا به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
پشت و خنجر درباره آن است که: غلام وقتی در می یابد که پسرش حشمت با زن معروفه ای به نام پری معاشرت دارد از او می خواهد که حشمت را رها کند؛ اما غلام فرزند و همسرش عفت را رها می کند و بیش تر اوقاتش را با پری می گذراند. کریم غلام را به اعتیاد می کشاند، و او که روی بازگشت به خانه را ندارد شب هایش را در خیابان ها به صبح می رساند. پس از مدتی پسرش حشمت مدیریت باشگاهی ورزشی را به عهده می گیرد و هر بار که غلام را اطراف باشگاه می بیند او را از خود می
... راند. غلام پس از آشنایی با جوان ول گرد معتادی به نام مهران تصمیم می گیرد اعتیادش را ترک کند و از پری می خواهد تا او را در زیرزمین خانه اش حبس کند. عفت با پری تماس می گیرد که کریم با حشمت طرح دوستی ریخته و درصدد است او را به اعتیاد بکشاند. مدتی بعد غلام سلامت خود را باز می یابد و به کمک حشمت بساط کریم را به هم می ریزد و در کنار همسر و فرزندش زندگی جدیدی را پی می گیرد. در این فیلم علی پارسا با بهمن مفید, ایرج قادری, پوری بنایی, فرج حیدری, ایرج گلافشان, اسفندیار ماوندادی, عباس مختاری, علی وفادار, حسین واثقی, سعید مطلبی, فرهاد حمیدی, فرهاد حیدری, بهاره, پروین خیربخش, کامی, محمد حقدل همکاری کرده است.
برادرکشی درباره آن است که: دو خانواده اختلاف دیرینه و کینه ی ریشه داری دارند که هر چند یکبار سبب درگیریهای خونین فیمابینشان می شود. پسر و دختری از این دو خانواده شیقته ی هم می شوند و این بهانه ی خوبی به دست می دهد تا بار دیگر دو خانواده برابر هم بایستند. درگیریها آنچنان بالا می گیرد که دختر و پسر سرانجام قربانی اش می شوند. در این زمان دو خانواده متوجه اشتباهات خود شده اند اما دیگر زمانی برای جبران نیست. در این فیلم علی پارسا با بهمن مفید, ایرج قادری, پروین سلیمانی, ایرج گلافشان, رضا بانکی, احمد احمدپور, روبیک منصوری, پرویز شکری, ملیحه نصیری, حسن مصیبی, رضا نورسته فر, سعید مطلبی, لی لی رضوانی, محمود زریباف, فرزانه داوری, رضا طاهری, محمود تهرانی, جواد روشنایی همکاری کرده است.
حکم تیر درباره آن است که: چهار دوست: ضیاء، مرتضی، محسن و باقر دست به سرقت می زنند. ضیاء و مرتضی با موتور می گریزند و محسن و باقر با اتومبیل. باقر پس از مضروب کردن محسن با پول های مسروقه می گریزد و محل اختفای ضیاء و مرتضی را به پلیس گزارش می کند. محسن به آن دو خبر می دهد و آنها قبل از رسیدن مأموران پلیس می گریزند. ضیاء موقع فرار زخمی می شود و به توصیه ی مرتضی سراغ بهجت، خواهر مرتضی، می رود که با دخترش قدسی زندگی می کند. بهجت مستأجر گروهبان جلالی است که به بهجت علاقمند است. بهجت به دخترش و گروهبان جلالی گفته است که پرستار بیمارستان است؛ اما ضیاء درمی یابد که او زن بدنامی است که برای بزرگ گردن دخترش به فساد کشیده شده است. ضیاء، به درخواست بهجت، خود را شوهر بهجت و پدر قدسی معرفی می کند؛ اما گروهبان جلالی به او مظنون می شود. ضیاء جان گروهبان جلالی را که با زهر مار مسموم شده نجات می دهد و او، که خود را مدیون ضیاء می داند، تصمیم می گیرد به ضیاء کمک کند. مرتضی رو در روی باقر قرار می گیرد و او را با شلیک گلوله زخمی می کند. ضیاء مرتضی را وادار به تسلیم می کند و هر دو به حبس می افتند. در این فیلم علی پارسا با ایرج قادری, فرج حیدری, روبیک منصوری, پرویز شکری, رضا مهاجر, حسین واثقی, علی آزاد, منوچهر وثوق, سعید مطلبی, ایرج گنجی زاده, زکریا هاشمی, اعظم میرحسینی, محمد حقدل همکاری کرده است.