این بازیگر متولد شهر کوچک تفت واقع در استان یزد در مرکز ایران است. او اولین بار در 10 سالگی در ایلیا نقاش جوان جلوی دوربین رفت. پس از این تجربه تصمیم گرفت بازیگری را به صورت آکادمیک دنبال کند و وارد دانشگاه شد. دومین فیلم او «نان و گلدان» کارگردان معروف مخملباف بود عمار تفتی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
جایی برای زندگی درباره آن است که: با شروع جنگ، خانواده بزرگ عیدی محمد كه ساكن استان ایلام است، با مسائل و مشكلاتی رو به رو می شود. یكی از دامادهای او عراقی است و تصمیم می گیرد
...همراه با داماد دیگر به عراق برود. به همین سبب رعنا و حامد كه هر دو نوه عیدی محمد هستند و قرار است ازدواج كنند، باید از هم جدا شوند. عیدی محمد می گوید كه رعنا و حامد باید ازدواج كنند و بردن رعنا معنی ندارد و پدر رعنا نیز می گوید از نظر او هیچ دل بستگی وجود ندارد و رعنا در عراق ازدواج خواهد كرد. به رغم تصمیم بزرگترها رعنا به حامد قول می دهد كه برای پیدا كردن او حتماً باز خواهد گشت و قرار آن ها این است كه حامد آخرین نشانی خود را در جیب مترسك مزرعه بگذارد. در این فیلم عمار تفتی با آتیلا پسیانی, عزتالله انتظامی, هانیه توسلی, هدیه تهرانی, رضا کیانیان, فردوس کاویانی, مریم بوبانی, مهدی میامی, پرویز آبنار, عباس گنجوی, حسین جعفریان, حسن بشکوفه, پروین صفری, مهرداد میرکیانی, مجید انتظامی, ساسان نخعی, محمد بزرگ نیا, ولی شیراندامی, بابک برزویه, خسرو احمدی همکاری کرده است.
نون و گلدون درباره آن است که: یک کارگردان سینما پس از بیست سال با پاسبانی روبرو می شود، که قبلاً همدیگر را در یک عملیات چریکی زخمی کرده اند... این دو در جوانی، یکی به عنوان چریک و دیگری در کسوت پاسبان رو در روی هم ایستاده بودند و حالا، سال ها بعد، در میان سالی، این بار در صحنه سینما با یکدیگر برخورد می کنند، و این دو، آن حادثه را در برابر دوربین بازسازی می کنند... در این فیلم عمار تفتی با محمود کلاری, حنا مخملباف, محسن مخملباف, محمد احمدی, محرم زینالزاده, مجید انتظامی, میر هادی طیبی, علی بخشی, فریبا فقیری, مریم فقیری, لطف الله قشلاقی, رضا علاقبند, ابوالفضل علاقهبند, محمد آذین, مریم محمد امینی, نظامالدین کیایی همکاری کرده است.
به تهران خوش آمدید درباره آن است که: روایت دو توریست است که به بهانه ای از کشور ایران عبور می کنند و با فرهنگ مردم ایران آشنا و البته با مشکلاتی نیز روبرو می شوند. در این فیلم عمار تفتی با همایون ارشادی, رضا ناجی, شقایق فراهانی, مهرداد صدیقیان, هنگامه قاضیانی, بابک حمیدیان, رابعه مدنی, عبدالله اسکندری, بابک پناهی, تورج اصلانی, انوشیروان فاطمی, رضا سبحانی, آرش اسحاقی, بهزاد عبدی, سام قریبیان, مجتبی امینی, احسان شیبانی, نظامالدین کیایی, مهدی نادری همکاری کرده است.
آخرین بار کی سحر را دیدی؟ درباره آن است که: دختری به نام «سحر» که از خانواده ای حاشیه نشین و سطح پایین در تهران است، یک شب به خانه بازنمی گردد. مادرش در پی او به کلانتری می رود و ناپدید شدن او را گزارش می دهد. در همان روز جسد دختری که مشخصاتش با مشخصات سحر شباهت دارد، پیدا می شود. پدر و مادر سحر برای شناسایی جسد فرا خوانده می شوند اما مشخص می شود که جنازه متعلق به فرد دیگری است. «سرگرد سعید» که مسئول پرونده دختر مقتول است، پرونده گم شدن سحر را نیز برعهده می گیرد. در این فیلم عمار تفتی با آتیلا پسیانی, محمدرضا غفاری, سیامک صفری, فریبرز عربنیا, ژاله صامتی, فرزاد مؤتمن, ژیلا ایپکچی, امیر عربی, شبنم فرشادجو, بابک میرزاخانی, بهرام بدخشانی, روشنک گرامی, بهاران بنی احمدی, رشید دانشمند, میشا جودت, سعید عصمتی, آناهیتا درگاهی, مجتبی سلمانی, شیوا کریمی, علیرضا ثانیفر, امیرحسین فتحی, جهانگیر میرزاجانی همکاری کرده است.
اتاقکهای نامریی. در این فیلم عمار تفتی با نسیم ادبی, غزل شاکری, احسان جعفری, امیر شاهوردی, ایوب آقاخانی, ملا شهسواری, هلیا ادبی, مرجان شکوفکی همکاری کرده است.
نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ درباره آن است که: برزو، مکانیک جوانی که شیفته فردین و مرام جوانمردی او است، یک روز با باران دختر زیبا و متمولی آشنا می شود و با وجود مخالفت همکارانش به خواستگاری او می رود و با عمو و قیم باران (یارولی نامی دده بالا) ملاقات میکند و به سادگی پاسخ مثبت میگیرد.یارولی نامی دده بالا که سه روز قبل، از آذربایجان برای رسیدگی به امور مالی برادرزاده اش به تهران آمده با اشاره به سن پایین ازدواج در خانواده، به باران سه روز برای پیدا کردن شوهر فرصت می دهد، چه بعد از سپری شدن مهلت، تمام دارایی او مطابق وصیت نامه وقف امور خیریه خواهد شد. مادربزرگ و خانواده اشرافی ورشکسته باران که انگل وار در اطراف باران حضور دارند، مترصد به دست آوردن دارایی های او هستند. پس تلاششان را برای پیدا کردن شوهر برای باران آغاز میکنند. بسیاری از اقوام و دوستان خانوادگی مادربزرگ باران به خواستگاری باران می آیند اما هر بار یارولی هرکدام را به دلیلی رد می کند، این در حالی است که باران چشم به راه جوان زیبا و پولداری است تا عاشقش شود و با او پیوند زناشویی منعقد کند و از طرفی هم نگران از دست رفتن فرصت سه روزه است.در آخرین لحظه هایی که زمان مهلت در حال سپری شدن است، برزو از راه می رسد و یارولی از غیرت و نحوه برخورد برزو خوشش آمده به او پاسخ مثبت میدهد. باران هرچند که از این امر راضی نیست، اما با اصرار اقوامش تن به عقد ساختگی می دهد که نه برزو أز دروغ بودنش خبر دارد و نه یارولی.مراسم ازدواج هربار به دلیلی به تعویق می افتد. ویارولی به شهر خود بازمی گردد و پیش از آن دستور میدهد که برزو در منزل باران ساکن شود و تعمیرگاهش را هم، همان جا دائر کند.برزو با اقامت در منزل باران، سعی می کند تا توجه باران را به خودش جلب کند و با کمک شهروز - پسرخاله باران که از جوانان طرفدار دوم خردادی است - مهمانی کوچکی ترتیب میدهد تا بلکه نظر باران را بیشتر معطوف خود سازد که البته نتیجه ای نمی گیرد.یک روز باران، در یک تصادف با آریو شمس آشنا می شود که مدعی است جوان متمولی است و سال ها در خارج از کشور می زیسته و در آریزونای آمریکا دارای مزرعه است. خانواده باران که از سالها پیش سودای اقامت در آمریکا را داشته اند از آریو میخواهند تا ترتیب انتقال آن را نیز به آمریکا بدهد. باران و آریو قرار می گذارند تا پیش از سفر به آمریکا باهم ازدواج کنند. در حالی که یارولی به باران تأکید کرده که او باید به زودی از برزو صاحب بچه شود. مادربزرگ باران و سایر فامیل، مشغول فروش وسایل خانه هستند و سندی جعلی نیز برای خانه باران آماده کرده اند تا آن را به فروش برسانند.شهروز و دیگر بچه های دوم خردادی متوجه می شوند که آریو با اسم اصلی عباس، شیاد و کلاهبردار است اما پیش از این که بتوانند ماجرا را به باران خبر دهند، توسط گروه عباس ربوده و زندانی میشوند.باران بالاخره حقیقت رابطه با برزو را به او میگوید و برزو دل شکسته خانه باران را ترک می کند. بر و بچه های موسوم به فشار که دائماً با گروه دوم خردادی ها درگیر هستند، باند خلافکار عباس را شناسایی و مخفیگاه او را پیدا می کنند و شهروز و دوستانش را که گرفتار شده اند، آزاد میکنند و بعد به اتفاق سعی میکنند تا جلوی مراسم ازدواج باران و عباس (آریو) را بگیرند، اما بین راه موتورشان خراب می شود و از رسیدن به مراسم جا می مانند. معهذا باران در آخرین لحظه، سر سفره عقد به آریو شمس نه میگوید و به دنبال برزو رفته و از او درخواست ازدواج میکند.یارولی که به وسیله یکی از اقوام باران در جریان تمامی رویدادها قرار داشته، به همراه پلیسی در صحنه حاضر شده و عباس را دستگیر میکند. در این حال شهروز و دوست فشاری به طور مرتب در حال رجز خواندن برای هم هستند که چند اتومبیل از راه می رسند، آنها می بینند که رئیس جمهور خاتمی سوار یکی از آنهاست. آن دو هیچ راهی ندارند جز این که به اتفاق سوار اتومبیل رئیس جمهور شوند. در این فیلم عمار تفتی با اکبر عبدی, بهاره رهنما, امیر جعفری, ریما رامین فر, سروش صحت, گوهر خیراندیش, جمشید اسماعیلخانی, آفرین عبیسی, رضا رادمنش, اصغر بیچاره, ابوالحسن داوودی, محمدرضا علیقلی, تورج منصوری, مصطفی خرقهپوش, پیمان قاسم خانی, سید حسام نوابصفوی, ملکه رنجبر, محمود سماکباشی, سپند امیرسلیمانی, نگار جاودان, زیبا کاویانی, قادر پزشکی, رضا آحادی, عبدالله علیمراد همکاری کرده است.
شرقی درباره آن است که: داستان حامد شرقی (شکیبایی) دانشجوی رشته تئاتر را روایت میکند که قصد دارد کاری را برای شرکت در جشنواره آماده کند. نامزدش هم او را یاری می دهد تا اینکه حامد ناخواسته در شرایط بحرانی قرار میگیرد و گروهش از هم میپاشد و نامزدش نیز او را ترک میکند. مادرش او را ترغیب میکند برای مقابله با شرایط بحرانیاش خاطرات یک صبح تا شب دوران مهاجرت او و خسرو (پدرش) به تهران را مرور کند که او در حین مرور خاطرات متوجه شباهتهای زیادی بین گذشته پدرش و امروز خود میشود. در این فیلم عمار تفتی با خسرو شکیبایی, شهره قمر, میرمحمد تجدد, کیانوش گرامی, فریبا کوثری, اکبر معززی, فرشاد گلسفیدی, احمد اردلان, آزاده ریاضی, عبدالرضا منجزی, میرطاهر مظلومی, امیر نظری, بهناز سلیمانی, المیرا دهقانی, میثم فراشیانی, حسام حیدری همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
ایلیا، نقاش جوان, عمو جان هیتلر, خواب زمستانی, صداهای خاموش, شايد يک معجزه, پارمیدا, مزار شریف, یلدای مینا, شاید یک معجزه