بهمن قبادی (بهمن قبادی) کارگردان ایرانی از نژاد کرد است. 10 بهمن 1347 در بانه استان کردستان به دنیا آمد. قبادی متعلق به «موج نو» سینمای ایران است. او بیشتر به خاطر فیلم «هیچ کس درباره گربههای ایرانی نمیداند» شناخته میشود که در جشنواره کن برنده جایزه ویژه هیئت داوران شد. بهمن قبادی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
باد ما را خواهد برد درباره آن است که: چند نفر تهراني ـ كه فقط يكي از آنها در فيلم ديده مي شوند، به روستاي سياه دره در كردستان مي روند. روستائيان تصور مي كنند كه آن ها
...براي يافتن گنج آمده اند و مرد اصلي گروه نيز بدش نمي آيد كه مردم چنين تصوري داشته باشند. تنها چيزي كه در او و دوستانش ديده مي شود، حالتي از انتظار براي رخ دادن يك حادثه است. گاهي او از پشت بام ها، خود را به كنار خانه ي پيرزني مي رساند كه در آستانه ي مرگ است و فرزندانش در آنجا جمع شده اند و اندوهگين و منتظرند و گاهي نيز براي صحبت كردن با تلفن همراه، ناچار است به گورستان روستا كه روي قله ي تپه ي مجاور قرار دارد برود. سرانجام، در حالي كه به نظر مي رسد همراهان مرد جوان از انتظار خسته شده و رفته اند، با ريزش گودال، جوان حفار زخمي مي شود و پيرزن روستايي هم مي ميرد، در حالي كه مرد جوان شهري، به درك تازه اي از فلسفه ي تولد و زندگي دست يافته است. در این فیلم بهمن قبادی با لیدا سلطانی, فرزاد سهرابی, معصومه سلیمی, فرنگیس رهسپار, مسعود منصوری, ریحان حیدری, شاهپور قبادی, نقره اسدی, روشن کرم علمی, محمود کلاری, مارین کارمیتز, جهانگیر میرشکاری, محمدرضا دلپاک, عباس کیارستمی, بهزاد دورانی, پیمان یزدانیان, نیک بیسکاردی, محمد حسن نجم همکاری کرده است.
کسی از گربه های ایرانی خبر نداره درباره آن است که: دختر و پسر جوانی به نام اشکان و نگار در یک کنسرت زیرزمینی دستگیر میشوند. آنها پس از آزادی از زندان، به دنبال موزیسینهای جوان زیرزمینی میروند تا گروهی تشکیل دهند و برای اجرای موسیقی به لندن و پاریس بروند. در این میان جوانی به نام نادر (حامد بهداد) برای گرفتن پاسپورت و تهیه پول به آنها کمک میکند. در این فیلم بهمن قبادی با حامد بهداد, شروین نجفیان, بهمن اردلان, هایده صفییاری, تورج منصوری, بابک میرزاخانی, همایون نصیری, مهمت آکتاش, نگار شقاقی, اشکان کوشانژاد, کوش میرزاهی, پویا حسینی, ارشک فرازمند, علی رحمانی, ابراهیم اسقان, کامران آهنگری, مینا بلوریان, ملاحت معصومی, مهدی باریکانی, مهدی تبار, محمد عبدیزاده, گلریز خالقی, گلناز خالقی, سیما بهرامسری, عسل محسنین, سارا روزبهانی, غزاله رشیدی, مازیار خواجیان, فرشاد پاسدار, سروش فرازمند, سیاوش کرم پور, مینا خرمی, آرین نائینی, افشین کاتبی, پیمان عصمتی, ارژنگ غریب, حبیب سررشته داری, رعنا فرهان, آبرنگ, مهسا وحدت, مرجان وحدت, دارا دارائی, آرش وجدانی, مهدیار آقا جانی, حسین مرتضائیان, رکسانا صابری, نظامالدین کیایی, حامد جوادی همکاری کرده است.
بهمن قبادی به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
لاک پشت ها هم پرواز می کنند درباره آن است که: چند روز مانده به شروع جنگ آمریکا و عراق، مردم سرگردان عراق به دنبال دریافت جدیدترین اخبار جنگ هستند... ستلایت نوجوان پرشر و شور، بزرگان روستا را متقاعد می کند تا ماهواره ای در آنجا نصب کند. او که بچه های روستا را تحت تأثیر نفوذ خود دارد، سرپرستی شان را در خنثی کردن زمین های مین گذاری شده به عهده دارد، ستلایت با فروش لاشه های مین ها به یک واسطه، منبع درآمدی کم و بیش قابل قبول برای بچه ها فراهم کرده است. آگرین و برادر معلولش هنگاو که کودکی نابینا را نیز به همراه دارند، کانون توجه ستلایت هستند، ستلایت برغم بدقلقی های هنگاو، اما از آنجا که شیفته آگرین است، سعی می کند به هر ترتیبی خود را به آنها نزدیک کند. لذا یک بار وقتی کودک نابینا، بی خبر از همه جا وسط میدان مین میرود، ستلایت جان خودش را برای نجات او به خطر می اندازد و برغم جراحتی که برمی دارد اما موفق به نجات کودک نابینا میشود. پیش بینی هنگاو، در مورد حمله نظامی عن قریب، ستلایت را به تلاش واداشته و اهالی روستا را در موعد مقرر جمع و تمرکز می دهد. ورود نیروهای نظامی و کشورهای دیگر، شرایط گذشته را تغییر میدهد. اگرین به دنبال فرصتی برای رها شدن از وجود کودک حرامزاده اش است، اما هنگاو مانع اوست. بچه های دار و دسته ستلايت که مشغول تخليه وسایل نظامی هستند با هشدار به موقع هنگاو پراکنده میشوند و در نتیجه یکی از وسایل عمل نشده منفجر می شود، با این که صدمه ای به کسی نمیرسد، اما باعث از هم پاشیدن گروه ستلایت میشود. هاگرین که امید چندانی به آینده ندارد خودکشی میکند، هنگاو در میان نظامیان تازه وارد، رهسپار نقطه ای نامعلوم می شود. در این فیلم بهمن قبادی با شهریار اسدی, بهمن اردلان, هایده صفییاری, حسین علیزاده, عباس غزالی, مصطفی خرقهپوش, حمید قوامی, بابک امینی, سوران ابراهیم, آواز لطیف, صدام حسین فیصل, حیرش فیصل رحمان, عبدالرحمن کریم, آهیل زباری همکاری کرده است.
نیوه مانگ درباره آن است که: "مامو"، نوازنده پير و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفري را براي اجراي کنسرت در عراق پس از صدام آغاز ميکند. در اين سفر، کاکو مرد ميانسالي که خود را ارادتمند مامو ميداند، به عنوان راننده و با اتوبوسي که از دوستش قرض گرفته است، او را همراهي ميکند. مامو يکييکي فرزندانش را که در نواحي مختلف زندگي ميکنند جمع ميکند، اما آخرين پسرش پيش از سوارشدن به اتوبوس از پدر ميخواهد دقايقي از ماشين پياده شود. پسر به مامو ميگويد که "پير" روستا گفته که بهتر است مامو به اين سفر نرود زيرا هنگامي که ماه کامل شود براي او اتفاقي خواهد افتاد. مامو ميگويد به هر طريق که باشد اين سفر را ادامه خواهد داد زيرا سالهاست جلوي کارش گرفته شده است. مامو به سراغ زن خوانندهاي به نام هشو (به معناي خوشه انگور) ميرود که سالهاست همراه 1334زن ديگر در تبعيد زندگي ميکند اما هشو صداي پيشينش را همراه با اعتماد به نفس از دست داده است. آنها در مسير عبور از مرز با حوادث و موانع متفاوتي روبهرو ميشوند. در این فیلم بهمن قبادی با گلشیفته فراهانی, هدیه تهرانی, حسن پورشیرازی, بهمن اردلان, هایده صفییاری, حسین علیزاده, مهرداد میرکیانی, منصوره یزدان جو, اسماعیل غفاری, الله مراد رشتیان, نایجل بلاک, کرایتون بون همکاری کرده است.
زمانی برای مستی اسب ها درباره آن است که: فرهود و مینا، دو وکیل جوان بر سر تصاحب دفتر کاری که با کلاهبرداری به آن دو داده شده، به رقابت می پردازند. در این بین ناصر و محبوبه می خواهند از هم جدا شوند. فرهود و مینا وکالت این دو را می پذیرند و رقابتشان وارد دور تازه ای می شود. در این فیلم بهمن قبادی با مهدی دارابی, حسین علیزاده, ساعد نیک ذات, صمد تواضعی, مرتضی رضوی, محمود موسوی نژاد, ایوب احمدی, روژین یونسی, امانه اختاردینی, مهدی اختیار دینی, کلثوم اختیاردینی همکاری کرده است.
تخته سیاه درباره آن است که: چند آموزگار، که بر پشت خود تخته سیاه دارند، در راه های کوهستانی کردستان، در نزدیکی مرز عراق، به دنبال کسانی هستند که بخواهند درس بخوانند، اما کسی پیدا نمی شود که مایل به این کار باشد. بعداً با به گوش رسیدن صدای هلی کوپتر، گروه پراکنده شده و از جمع، سعید و ریبوا، همچنان به راه و قصدشان ادامه می دهند اما تلاش آن دو و تأکیدشان برداشتن سواد، برای بچه هایی که از آن سوی مرز، جنس قاچاق حمل می کنند و جمعی از پیرمردان که به دنبال یافتن مرز هستند، بی حاصل است. اما سعید با گروه پیرمردان می ماند. بین آنها زن جوانی به نام حلاله با کودک خردسالش است که سعید با او ازدواج کرده و تخته رش (تخته سیاه) خود را مهر او قرار میدهد. اما تلاش های سعید برای باسواد کردن او نیز فایده ای ندارد. سعید سرانجام آنها را به نزدیکی مرز می رساند و بعد از این که حلاله را طلاق می دهد، ایشان را ترک می کند. اما تخته سیاهش همچنان نزد حلاله می ماند. در این فیلم بهمن قبادی با بهناز جعفری, محسن مخملباف, سمیرا مخملباف, محمد احمدی, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, ابراهیم غفوری, اکبر مشکینی, سعید محمدی, شوزو ایچیاما, مارکو مولر, عباس سقری, محمد کریم رحمتی, رفعت مرادی, مایاس رستمی, سامان اخباری, احمد بهرامی, کریم مرادی, حسن محمدی, رسول محمدی, سمیه ویسی, محمد مرادی همکاری کرده است.
آوازهای سرزمین مادریام درباره آن است که: میرزا خواننده و نوازنده سرشناس، از پسرانش برات و عوده میخواهد تا او را در پیدا کردن زن مطلقه اش هناره یاری دهند. او باخبر شده که هناره در مرز ایران و عراق، برای آوارگان کرد میخواند. این سه نفر سفر خود را آغاز می کنند و وقتی به اردوگاه آوارگان در مرز می رسند، هناره را نمی یابند اما او نامه ای از خود به جای گذارده است. مادرشوهر تازه هناره می گوید که نامه نزد ملاقادر است. آن سه، ملاقادر را در شرایطی می یابند که مرد قلدر و خشنی او را به اجبار به دنبال خودش میکشد تا مراسم ازدواج او و دختر موردنظرش را انجام دهد. در حالی که پدر دختر با این امر مخالف است. مرد زورگو و قلدر وقتی میرزا را می شناسد، او و پسرانش را نیز به زور با خود می برد تا در مراسم عروسی او بنوازند. اما مجلس عروسی بهم میخورد و نزاعی در میگیرد. در این حال برات با زنی آشنا شده و شیفته اش می شود، اما زن به او توجهی نمی کند. میرزا، برات و عوده نزد ملاقادر میروند که توسط مرد قلدر تا گردن در خاک دفن شده است. ملاقادر از وجود نامه اظهار بی اطلاعی میکند. آن سه نفر، مجدداً به راه می افتند، اما مورد سرقت چند راهزن در لباس ژاندارم قرار میگیرند، در تعقیب سارقین، در کردستان عراق، در یک قهوه خانه، برات موتور خود را میبیند، اما برای پس گرفتن آن به نتیجه ای نمیرسد. آن سه، در پی نشانی ای که قهوه چی از هناره به آنها داده، حرکت می کنند و با معلمی روبرو می شوند. که درکوه به شاگردانش آموزش میدهد. او آنها را با خود به اردوگاه میبرد. در اردوگاه عوده، که خود سیزده فرزند دختر و هفت زن دارد تصمیم میگیرد تا دو نفر از کودکان بی سرپرست را به فرزندی قبول کند. در ادامه سفر میرزا که حالا فقط برات همراه اوست در راه به یک گور دسته جمعی برمیخورند. برات زنی را که عاشق صدایش بوده در آنجا پیدا میکند. پیرمرد به تنهایی به راهش ادامه می دهد. در اردوگاه زنان به او میگویند که دلیل دعوت هناره از او به این جهت بوده که سید، شوهر هناره وصیت کرده است که جنازه اش را میرزا دفن کند. میرزا، سید را دفن می کند و بعد باخبر می شود که هناره شیمیایی شده و صدایش را از دست داده است. از خانواده هناره حالا فقط دخترش سنوره، زنده است. میرزا، سنوره را با خود به ایران می آورد. در این فیلم بهمن قبادی با هایده صفییاری, ساعد نیک ذات, فائق محمدی, ارسلان کامکار, علیرضا علویان, سعید محمدی, حسین رشید قامت, الله مراد رشتیان, شهاب ابراهیمی, روژان حسینی, ایران قبادی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
مردان, حرف هایی با خدایان, فصل کرگدن, درباره ۱۱۱ دختر, چهار دیوار