ابراهیم غفوری به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
اسکادران عشق درباره آن است که: در جریان جنگ تحمیلی، میلیونها ملخ به کنارک در بلوچستان حملهور میشوند. اسکادران هواپیماهای سمپاشی وزارت کشاورزی مأمور مقابله با این هجوم میشوند... کاپیتان «فرید خسروی» که فرماندهی اسکادران است، در پوشش این مأموریت، به فکر اجرای نقشهای میافتد که از مدتها پیش طراحی کرده؛ آن هم فرار هوایی از مرز برای سفر به آمریکاست و به این منظور با قاچاقچیان اشیاء عتیقه نیز ارتباطهایی برقرار میکند... مأموریت آ
...غاز میشود؛ «فرید خسروی» همسر جوانش را نیز با خود همراه کرده است، بی آنکه او از اهدافش مطلع باشد... اما در جریان این مأموریت سخت و پرماجرا، همه چیز تغییر میکند... در این فیلم ابراهیم غفوری با فرامرز صدیقی, ابراهیم حاتمی کیا, سعید حاجیمیری, سعید شاهسواری, محرم زینالزاده, بهنام ابطحی, حسین سحرخیز, احمد عسگری, امیر عابدی, رحیم مهدی خانی, پرند زاهدی, علی فرهید همکاری کرده است.
ابراهیم غفوری به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
ماموریت درباره آن است که: مهندس جوانی از تنها دختر خانواده مرفهی خواستگاری میکند. پدر مطابق سنت های معمول از آشنایی که کارمند اداره ثبت است می خواهد که تحقیقاتی برای شناسایی مهندس جوان صورت دهد. مامور آماتور در شناخت مهندس با مردی که کاملا شبیه اوست دچار اشتباه میشود و پیگیری او در جهت شناسایی بیشتر و دقیق تر مهندس، منتهی به کشف باند عریض و طویل قاچاق هرویین میشود. سرانجام دستگیری مرد شبیه مهندس، واقعیت امر درباره چهره واقهی خواستگار آشکار شده وازدواج شکل میگیرد. در این فیلم ابراهیم غفوری با اکبر عبدی, ملیحه نیکجومند, سرور نجات اللهی, سعید ابراهیمی فر, مرتضی احمدی, عزیز ساعتی, عبدالله اسکندری, بابک اسکندری, مهرداد فخیمی, حسین زندباف, مجید انتظامی, مهین شهابی, محمدحسین فرحبخش, مجید اسکندری, مرتضی ضرابی, امیر توسلی, مختار سائقی, مهین نویدی, حسین شهاب, علی شعاعی, سروش خلیلی, محسن یوسفبیک, حسین صفاریان, مرتضی اردستانی, مجتبی هدیدی, ناصر رودکی, بابک شعاعی, تقی محمودی, مجید پورمظفر, اسدالله صفایی, کریم نشاط, عباس مرزبان, امیر مولایی, حسن نوروزی, سعید حسنپور, جعفر رمضانی, حسین ایری, رضا اردلان, طیب شرافتی, شمسالله دولتشاهی همکاری کرده است.
سکس و فلسفه درباره آن است که: عشق چیست؟ چه نسبتی بین عشق و رابطه جنسی وجود دارد؟ ارزش عشق چیست؟ آیا دوستی همزمان با چهار زن یا مرد اسماش عشق است؟ اگر نیست پس چرا کسی دنبال معشوق یا معشوقه میرود؟ اگر این جستوجو نیاز آدم است، ئس تکلیف وفاداری چه میشود؟ اصلا آیا میشود در این مورد قضاوت کرد؟ حالا یک سوال دیگر؟ اگر لحظات خوش زندگی خودتان را اندازه بگیرید چقدر میشود؟ اینها سوالات روزمرهای است که ممکن است در ذهن خیلی از ما وجود داشته باشد و به آنها فکر کرده باشیم اما همین سوالات روزمره و ساده و ظاهرا پیشپاافتاده، مهمترین چالش فلسفی آدم هم میتواند باشد در این فیلم ابراهیم غفوری با محسن مخملباف, حسین مهدوی, دلیر نظروف, ماریا گایبوفا, فرزانه بکنازاروف, تهمینه ابراهیموا, ملاحت عبدوولی, اکبر مشکینی, ونسا مای, نادیرا عبدالاوا, علیاکبر عبدلیف, دلافروز بورخانوا, لوطفالو دولات, ملیکا گادووا, نیکا گافوروا, گلرخسار گایوروا, تورانا اسماعیل, تامانو کریموا, نودیرو مزیتووا, نصیبا نسیمووا, اهلالدین شاریپوف, نیکقدم شهنازاروف, زارینا شوگایپووا, میکلای تیبیکین, مارگاریتا ین, ناهید زینال پور همکاری کرده است.
سفر قندهار درباره آن است که: نفس دختر روزنامه نگار مهاجر افغانی مقیم کانادا، نامه ای از خواهر کوچکترش در قندهار دریافت می کند که حاکی از ناامیدی کامل او در ادامه زندگی در شرایط حاکم بر افغانستان است و تأکید کرده که در لحظه وقوع آخرین کسوف قرن بیستم به زندگی اش خاتمه خواهد داد. نفس، برای نجات جان خواهرش عازم قندهار می شود. در بین راه، میان آوارگان افغانی با پسرکی به نام خاک آشنا می شود که حاضر است به ازای دریافت پنجاه دلار، راهنمای او تا قندهار باشد. سفر نفس ادامه می یابد، اما در طول راه او بیمار می شود و خاک، نفس را نزد پزشکی به نام طبیب صاحب میبرد که در واقع یک سیاهپوست آمریکایی که سالها پیش برای مبارزه با روسها به افغانستان آمده و در آنجا ماندگار شده است. نفس، به هنگام معالجه با مردانی روبرو می شود که پاهایشان را در جنگهای داخلی از دست داده اند، او با یاری هموطن دیگرش و حیات ، سرانجام راهی قندهار میشود. کسوف نزدیک است اما نفس گرفتار مأموران طالبان شده و زندانی می شود. زندگی بین زنان هموطن در بند طالبان تجربه ای است که با بهای سنگینی برای او به دست می آید. در این فیلم ابراهیم غفوری با محمدرضا شریفی نیا, محسن مخملباف, حسین مهدوی, فرخ فدایی, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, اکبر مشکینی, سیامک علاقه بند, نیلوفر پذیرا, حسن طنطائی, سرو تیموری, حیات الله کریمی, صفدر شجاعی, محمد حیدر باربری, موا زاهر تیموری, مونیکا هانکیه, محمد جواد عارفیان, زهرا شفاهی, نفس گل, ایکه اگات, سدو تیموری, هویاتالا حکیمی, نوام مورگنشترن, ملاظاهر تیموری, کامران خلج همکاری کرده است.
سکوت درباره آن است که: با اینکه صاحب خانه ، خورشید و مادرش را تهدید به تخلیه محل اقامت شان کرده، اما خورشید پسرک ۹ ساله همه ی دغدغه اش اینست که از طریق صدا تلاش کند تا با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار سازد. خورشید همه روزه با اتوبوس به سوی کارگاه ساز سازی می رود و در آخرین ایستگاه، همیشه نادره دختربچه یازده ساله، در انتظار خورشید است تا او را به کارگاه ببرد. آخرین بار آن ها، ابتدا وارد یک بازار بزرگ و شلوغ میشوند، خورشید با صدای موسیقی که از رادیوی دستی رهگذری پخش می شود، راهش را از نادره به طرف صدا تغییر میدهد. لحظاتی بعد نادره درمی یابد که خورشید را گم کرده و سرانجام با تعقیب صدای موسیقی، خورشید را می یابد. صاحب کارگاه سازسازی از دیر آمدن خورشید و نادره عصبانی می شود و آنها را تهدید به اخراج میکند.خورشید در راه بازگشت به خانه درمی یابد که صاحب خانه همچنان طلب اجاره معوقه را میکند. نوازنده دوره گردی حاضر میشود برای صاحب خانه ساز بزند تا او اثاثیه خورشید و مادرش را بیرون نیندازد. امّا خورشید معتقد است که صاحب خانه ساز دوست ندارد و تنها به پول فکر می کند. در حالی که نوازندگان، موسیقی می نوازند تا شاید دل صاحب خانه به رحم آید، صاحب خانه بدون وقفه اسباب و اثاثیه آنها را از خانه بیرون می اندازد و مادر خورشید، با آینه ای که فقط در خانه مانده، بیرون می آید و کار تخلیه خاتمه میگیرد. اما خورشید غرق در دنیای خود است، در بازار مسگرها، خورشید با شنیدن برخورد چکش ها بر دیگهای مسی می ایستد و مثل یک رهبر ارکستر دستش را بالا و پایین میبرد، کمی بعد شاگرد مسگرها به تبعیت از حرکات دست او بر روی دیگهای مسی ضربه میزنند و سمفونی پنج بتهوون در فضا طنین انداز می شود. در این فیلم ابراهیم غفوری با محسن مخملباف, مارین کارمیتز, بهروز شهامت, نازنین مفخم, مجید انتظامی, تهمینه نرمت اوا, نادره عبداله یه وا, گل بی بی زیاد الله یوا, آراز محمد شیرمحمدعلی همکاری کرده است.
بشارت به یک شهروند هزاره سوم درباره آن است که: چند دانش آموز یک دبیرستان دخترانه به طرز مشکوکی می میرند، مدرسی از حوزه ی علمیه سعی میکند تا با ورود به دنیای شاگردان، از دلیل مرگ آن ها آگاه شود ولی خود درگیر مساله می شود... در این فیلم ابراهیم غفوری با بیتا فرهی, نیکی کریمی, هنگامه قاضیانی, مهدی احمدی, حمید فرخ نژاد, خاطره اسدی, محمدهادی کریمی, علی لدنی, امیرحسین آرمان, ساعد سهیلی, یلدا جبلی, فرخ نعمتی, فردین خلعتبری, علیرضا علویان, شهرزاد کمال زاده, علیرضا خورشید, میلاد کزازی همکاری کرده است.
روزی که زن شدم درباره آن است که: قصه اول: حوا ـ مادر بزرگ «حوا» معتقد است كه او در نهمين سالروز تولدش دختر بزرگي شده و ديگر نبايد با پسرها بازي كند ولي دخترك همچنان شور كودكي دارد. مادر، چادري را كه براي حوا خريده بر سرش امتحان مي كند، ولي دخترك همه حواسش به حسن، هم بازي اش است كه مثل هر روز مي خواهد با او بازي كند. حسن كه از اصرار كردن به حوا خسته شده به خانه اش مي رود. حوا كه مي داند نه سال پيش هنگام ظهر به دنيا آمده، به مادربزرگ قول مي دهد تا ظهر در خانه باشد و در پي حسن به در خانه او مي رود. حسن از پشت پنجره خانه اش به حوا مي گويد تا مشق هايش را تمام نكرده نمي تواند از خانه بيرون برود. حوا براي حسن آب نبات چوبي مي خرد و زماني كه هر دو در كنار پنجره مشغول خوردن آب نبات هستند، ظهر مي شود و مادر حوا، چادر او را روي سرش مي اندازد و او را با خود مي برد. قصه دوم: آهو ـ شوهر «آهو» از اين كه زنش در مسابقه دوچرخه سواري بانوان در كيش شركت كرده ناراحت و عصباني است. او سوار بر اسب، از كنار زنان دوچرخه سوار مي گذرد و خود را به همسرش مي رساند و فريادكنان به او مي گويد كه از دوچرخه پياده شود، وگرنه تكليفش را با او روشن خواهد كرد. آهو كه تلاش مي كند از ديگر زنان دوچرخه سوار جلو بزند به حرف او توجهي نمي كند و همچنان ركاب مي زند. پس از رفتن شوهر، مردان اسب سوار ديگري تلاش مي كنند آهو را متقاعد كنند از مسابقه دوچرخه سواري صرف نظر كند. آهو، به رغم خسته بودنش تلاش مي كند در اين مسابقه برنده شود، در حالي كه مردان اسب سوار ديگري از آهو مي خواهند از شوهرش اطاعت كند، آهو از رقيب جدي اش در مسابقه جلو مي زند، ولي برادرهاي اسب سوارش در جلوي جاده راه را بر او مي بندند و آهو مجبور به ترك مسابقه مي شود. رقيب آهو كه حالا ديگر مسافت زيادي از آهو جلوتر است، از دور شاهد كنار رفتن آهوست. قصه سوم: حورا ـ پسربچه هاي بومي با چرخ دستي هايشان در فرودگاه كيش در انتظار مسافراني هستند تا چمدان هايشان را حمل كنند و مزدي بگيرند. پيرزن مسافري به نام «حورا»، از يكي از پسربچه ها تقاضا مي كند او را براي يك خريد مفصل ياري كند. حورا مي گويد قصد دارد تعداد زيادي وسايل خانه از جمله يخچال، جاروبرقي و غيره بخرد. پس از مدتي، پسربچه هاي بومي كه وسايل خريداري شده را بر چرخ دستي ها حمل مي كنند در پشت سر پيرزن كه روي يكي از چرخ دستي هاست، حركت مي كنند. آنها به كنار دريا مي روند و اثاثيه را در ساحل مي چينند. پيرزن كه تنهاست، به يكي از بچه ها مي گويد كه پسر او شود، ولي او قبول نمي كند و حتي پسربچه ديگر هم اين تقاضا را نمي پذيرد. در پايان، پيرزن همراه با اثاثيه و پسربچه ها سوار يك قايق مي شوند. حوا (دخترك قصه اول) در حالي كه چادر بر سر دارد، با مادرش نظاره گر رفتن پيرزن همراه با اثاثيه اش است. در این فیلم ابراهیم غفوری با مرضیه مشکینی, محسن مخملباف, محمد احمدی, شبنم طلوعی, محرم زینالزاده, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, عباس رستگار پور, شهرزاد پویا, میثم مخملباف, اکبر مشکینی, فاطمه چراغ آخر, حسن نبهان, شهر بانو سیسی زاده, آمنه پسند, نوریه مقیریان, عزیزه صدیقی, بدر ایروانی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
من سالوادور نیستم, اسب سفيد پادشاه, کشتزارهای سپید, سیب, ناردون, تخته سیاه, پنج عصر, روز سوم, اعاده امنیت, شب حورا, سگهای ولگرد, باد و شقایق, اسامه, آکاردئون, تعطیلات تابستانی, تولد, طالع سعد, كلاه قرمزی و بچه ننه, شب, دارا و ندار