اسماعیل محمدی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
زنده باد درباره آن است که: در كوران انقلاب اسلامي مهندسي به نام محمود، كه از دخالت در سياست گريزان است، براي خريد مايحتاج روزانه از خانه بيرون رفته است. خيابان ها و كوچه ها شلوغ است. در غيبت او جواني كه از سازمان دهندگان تظاهرات و تحت تعقيب مأموران است به خانه ي او پناه مي برد. به دنبال او محمود وارد خانه مي شود. محمود نخست از جوان مي خواهد كه خانه را ترك كند، اما تحت تأثير او قرار مي گيرد، و حاضر مي شود با مأموران امنيتي و نظامي مقاب
...له كند. زماني كه جوان خانه را ترك مي كند، هدف گلوله قرار مي گيرد. محمود فرياد كنان به دنبال او از خانه خارج مي شود و با گلوله مأموران از پا در مي آيد و در كنار جسد جوان به زمين مي افتد. در این فیلم اسماعیل محمدی با مهدی هاشمی, ثریا قاسمی, غلامرضا طباطبایی, رقیه چهره آزاد, سمیرا سینایی, یاسمن سینایی, خسرو سینایی, اسحاق خانزادی, فریدون قوانلو, جلال معیریان, احمد کاشانی, جاماسب فره وشی, بهرام یازرلو همکاری کرده است.
حاجی واشنگتن درباره آن است که: در سال 1306 هجري قمري حاج حسينقلي خان نوري صدرالسلطنه، از سوي ناصرالدين شاه با سمت نخستين ايلچي (سفير) ايران در ايالات متحده آمريكا به همراه مترجمش ميرزامحمود راهي آن ديار مي شود. به دستور حسينقلي خان كه از ملاقات با وزير خارجه و رييس جمهور وقت آمريكا ذوق زده شده، ساختمان بزرگي به عنوان سفارتخانه اجاره مي شود و چند خدمتگزار نيز استخدام مي شوند. حسينقلي خان و مترجمش از هتل پارادايز به آنجا نقل مكان مي كنند. ميرزامحمود ـ كه در واقع به منظور تحصيل طب با ايلچي همراه شده ـ حاج حسينقلي خان را كه در سفارت هيچ مراجعه كننده اي ندارد ترك مي كند و به دانشگاه مي رود. به تدريج بودجه سفارتخانه قطع مي شود و حاجي به ناچار خدمتگزاران را اخراج مي كند. حاجي كه از دوري دخترش سخت بي تاب است و احساس تنهايي مي كند، رييس جمهور را در لباس ساده يك كابوي در سفارتخانه مي بيند و پذيرايي كاملي از او مي كند و گزارش اين ديدار را با جزييات ثبت مي كند، اما در پايان درمي يابد كه رييس جمهور پس از پايان دوره رياست جمهوري اش انتخابات را به رقيب واگذار كرده و حالا كشاورزي است كه به دليل علاقه به پسته ايراني، آمده تا روش كاشت و برداشت آن را از حاجي بپرسد. مراجعه كننده بعدي سفارتخانه يك سرخ پوست فراري است كه براي پناهنده شدن به حاجي روي آورده است. حاجي زير فشار دولت آمريكا و نيز ميرزامحمود ـ كه ادامه تحصيلش را به دليل رفتار حاجي در خطر ديده ـ قرار مي گيرد؛ اما تسليم نمي شود. سرانجام با فراخوانده شدن حاجي به وطن، مأموريت اولين سفير تحقيرشده اي كه خود را يك تبعيدي به مكاني دور از كشور مي پندارد، به پايان مي رسد. در تهران مقامي تازه براي حاجي در نظر گرفته شده است. در این فیلم اسماعیل محمدی با عزتالله انتظامی, ریچارد هریسون, رانسل کاس, ماریو داناتون, لودویکو دلا جوجو, ماریو دیانو, مهری ودادیان, علی حاتمی, عزیز ساعتی, مهرداد فخیمی, موسی افشار, روبیک منصوری, حسن فارسی, اوتللو فاوا, محمدرضا لطفی همکاری کرده است.
دایره مینا درباره آن است که: پسر جوانی به نام علی (سعید کنگرانی) که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند، پدر بیمارش (اسماعیل محمدی) را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد. نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری (عزتالله انتظامی) روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. صبح روز بعد سامری، علی و پدرش را سوار کامیونی میکند که چند نفر دیگر در آن هستند. آنها نمیدانند برای چه و به کجا میروند و پرسشهایشان بی پاسخ میماند. در آزمایشگاه پدر متوجه میشود که میخواهند از او خون بگیرند او اعتراض میکند و اجازه نمیدهد از او خون بگیرند ولی از علی خون گرفته میشود و سامری در مقابل ۲۰ تومان به او میدهد. سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان میخرد و به بیمارستانها میفروشد. علی طی رفتوآمد به بیمارستان با راننده آمبولانس به نام اسماعیل (علی نصیریان) و پرستار جوانی به نام زهرا (فروزان) آشنا میشود. سامری از پسر میخواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خونگیری دهندهٔ خون جمعآوری کند و بدین ترتیب علی تبدیل به یکی از پادوهای سامری میشود. حال پدر روز به روز وخیمتر شده تا این که میمیرد. علی در این کار روز به روز جلوتر میرود و زندگی تازهای را شروع میکند. در این فیلم اسماعیل محمدی با علی نصیریان, عزتالله انتظامی, ایرج راد, پرویز صیاد, جمشید لایق, اسماعیل شنگله, داریوش مهرجویی, بهمن فرمانآرا, هرمز فرهت, احمد ابراهیمی, هوشنگ بهارلو, پری امیرحمزه, محمد مطیع, سروش خلیلی, مرضیه برومند, امرالله صابری, طلعت میرفندرسکی, بهمن فرسی, سعید کنگرانی, رفیع حالتی, آتش خیر, رحیم روشنیان, ملک ساسان ویسی, پروین خیربخش, کریم مرائی, والود آقاجانیان همکاری کرده است.
سرایدار درباره آن است که: داوود نجفی با پدرش رحمان، که سرایدار یک شرکت خصوصی است، و برادر عقب مانده اش نعمت زندگی میکند. خواهرش اقدس آبستن است و شوهرش برای کار به کویت رفته و نگهداری از او بر مشکلات رحمان و همسرش میافزاید. رحمان و همسایه اش جعفر، که همکار او در شرکت است، برای کمک خرج زندگی در میهمانیهای رئیس شرکت به عنوان پیشخدمت کار میکنند. خودشیرینیهای جعفر باعث ارتقای مقام او میشود، و نتیجهٔ ندانم کاریهای رحمان تنزل مقام او است. داوود به کار فیلمسازی هشت میلیمتری علاقه دارد و دلبستهٔ ناهید، دختر جعفر است. داوود با تهیهٔ یک دوربین هشت میلیمتری از پدرش، در حالتی عصبی و از خود بی خود به تلاش نافرجام برای سرقت از گاوصندوق شرکت دست زده، فیلم میگیرد. نمایش فیلم در تلویزیون باعث رسوایی پدر و اخراج او میشود. رحمان داوود را از خانه میراند و او به اتاقک نگهبانی پدربزرگش، که راهبان قطار است، پناه میبرد. برادرش نعمت، در حالتی ناهوشیار، زیر قطار میرود و کشته میشود. مراسم عزاداری در شبی برگزار میشود که ناهید جامهٔ عروسی پوشیده است. در این فیلم اسماعیل محمدی با علی نصیریان, اسماعیل داورفر, علیرضا زریندست, احمد احمدپور, پری امیرحمزه, روبیک منصوری, محرم بسیم, سعید کنگرانی, خسرو هریتاش, حسن شریفی مهر, نسرین قدیری, کوروش سعیدی, رضا قویدل, کوپال مشکات, خشایار, رضا مؤمنی, جواد نجفی همکاری کرده است.
طهران روزگار نو درباره آن است که: قبل از شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه امر به سرشماری میکند. او در تنها سفر خارجیاش (به ترکیه) دریافته که آتاتورک نفوس ترکیه را از همین طریق میداند. شیوهٔ سرشماری متفاوت است: همه باید در خانهها باشند تا سرشماری درست از کار در بیاید. عدهای از عوامل نظمیه از این خلوت و قرق بهره میگیرند و یک جواهرفروشی را در لالهزار غارت میکنند. غافل از این که قطعهای از جواهرات عروس خان مظفر در میان جواهرات سرقت شدهاست. خان مظفر، رئیس نظمیه را احضار میکند و سرپاس نظمیه چارهٔ کار را به مفتش ششانگشتی میسپارد. یافتن جواهر موجب محبوبیت ششانگشتی نزد خان میشود. با اشغال طهران در شهریور ۱۳۲۰ شیرازهٔ همهٔ امور از هم میپاشد و مفتش تبدیل به آدم خاصهٔ خان مظفر میشود. او در مأموریتی خصوصی به دستگیری مردی میرود که خان مظفر از جوانی بهدنبال اوست تا در این زمانهٔ پرآشوب، هم از هنرش بهره بگیرد و هم حسابهای گذشته را با هم تصفیه کنند. در این فیلم اسماعیل محمدی با افسر اسدی, داوود رشیدی, عزتالله انتظامی, جهانگیر فروهر, جمشید مشایخی, نعمتالله گرجی, رقیه چهره آزاد, جمشید لایق, جعفر والی, منوچهر آذری, علی حاتمی, ولیالله خاکدان, واروژ کریم مسیحی, عبدالله اسکندری, مهرداد فخیمی, جلال معیریان, مرتضی حنانه, اسماعیل محرابی, محمدمهدی دادگو, محمود بصیری, محمد مطیع, حسین شهاب, محمدعلی کشاورز, سروش خلیلی, مازیار پرتو, رضا عبدی, فریدون خوشابافرد, شعبان رنگیوند, زری خوشکام, منصور والا مقام, محمد ورشوچی, حامد تحصنی, فرهنگ مهر پرور, شهلا میربختیار همکاری کرده است.
تصویر آخر درباره آن است که: دكتر پورمهر به جاي رفتن به بيمارستان به خواست همسرش در خانه مي ماند تا در ميهماني ناخواسته اي حضور داشته باشد. مردي كه همسرش بيمار است به مطب او مراجعه مي كند. دكتر را نمي يابد و پرس و جو كنان خانة دكتر را مي يابد. اما دكتر - به خواست همسرش - از مداواي بيمار سر باز مي زند. مرد راهي بيمارستان مي شود و با زحمت همسرش را به بيمارستان مي رساند، اما پزشك مسئول بيمارستان، دكتر حكيمي، در محل حضور ندارد. زن مي ميرد و مرد به انتقام مرگ او تصميم مي گيرد دكتر را به قتل برساند. او را تا دم مرگ تعقيب مي كند. دكتر، كه به اصرار همسرش تصميم دارد به پايتخت منتقل شود به خود مي آيد و تصميم مي گيرد براي مداواي بيماران در شهرستان زادگاه خود بماند. در این فیلم اسماعیل محمدی با جهانگیر فروهر, جمشید مشایخی, نعمتالله گرجی, مهری ودادیان, فرزانه نشاط خواه, ناصر آقایی, ثریا حکمت, حبیب اسماعیلی, مهدی صباغزاده, فریدون جیرانی, محمدرضا علیقلی, عبدالله اسکندری, علیرضا زریندست, منیژه حاتمآبادی, حمید دلشکیب, روبیک منصوری, اکبر اصفهانی, افشین کاتبی, محمد ورشوچی, کیهان مرتضوی, مریم هژیروند, مینا صارمی, غلامرضا بایران منش همکاری کرده است.
تنوره دیو درباره آن است که: "محمد علی " که در جریان تظاهرات زخم برداشته، به روستایش "محمدآباد" بازمیگردد. چندی بعد تصمیم میگیرد که با کمک "سیدرضا" دوست دوران کود کی اش -۔ و پدر وی قنات خشک شده روستا را که با حفر یک چاه عمیق خشک شده و کوچ و سرگردانی اهالی روستا را باعث گردیده، لایروبی کند. صاحب چاه عمیق از این تصمیم آنان آگاه شده و در صدد حفر چاه عمیق دیگری برمی آید. محمد علی مانع کار او می شود و صاحب چاه که میبیند کار لایروبی قنات بدون وقفه ادامه دارد، پدر سیدرضا را به قتل رسانده و با مسدود کردن راه قنات باعث مرگ محمدعلی می شود. اهالی روستا محمدعلی و پدر سیدرضا را به خاک می سپارند و همزمان، شاهد جاری شدن آب از قنات لایروبی شده به روستا میگردند. در این فیلم اسماعیل محمدی با جهانگیر الماسی, مجید مظفری, حسن رضایی, سیروس گرجستانی, منیژه آقایی, فرزانه کابلی, پروین سلیمانی, میرصلاح حسینی, رخشان بنی اعتماد, کیانوش عیاری, محمدرضا علیقلی, داریوش عیاری, ناصر گیتی جاه, حمید دلشکیب, مهری مهرنیا, امیر رضایی, مصطفی مصطفی زاده, عباس قهرمانی, روحالله مفیدی, محسن مکاری, بهمن پسندی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
جادههای سرد, هیولای درون, روزهای انتظار, بنفشه زار, برنج خونین, در مسلخ عشق, کمالالملک, سایه های بلند باد