فائق محمدی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
فرزند خاک درباره آن است که: «مینا» پس از روزهای طولانی انتظار درمی یابد که مسافر گم شده اش، در دیاری غریب چشم انتظار اوست، او به اتفاق یک قاچاقچی و یک بلد راه به نام «گونا» که کردی عراقی است، به جستجوی جسد شوهر شهیدش در کردستان عراق می رود. گونا، که باردار است، معهذا برای تأمین معیشت خانواده ی پرجمعیتش، همواره در تلاش است، او بقایای اجساد شهدای جنگ را یافته و در مرز تحویل داده و کمک و پاداش دریافت می کند. «مینا» از طریق او به محل دفن همس
...رش آگاه می گردد و در طول سفر، نوعی رابطه ی عاطفی بین آن دو ایجاد می شود. وقتی گونا، می فهمد که یافتن جسد یک خلبان، بسیار بیشتر از معمول، برای او پاداش خواهد داشت، به رغم احوال نامناسب و وضعیت جوی نامساعد راهی کوهستان می شود. مینا نیز در آخرین لحظه با او همراه می شود. آن دو جسد خلبان شهید را می یابند، اما گونا گرفتار درد زایمان شده و در می گذرد و ... حالا برای مینا رساندن جسد خلبان به وطن، عین یافتن جسد همسرش مهم است... در این فیلم فائق محمدی با شبنم مقدمی, حمید ابراهیمی, علا محسنی, قاسم زارع, مهتاب نصیرپور, احمد میرعلایی, عباس رستگار پور, محمدعلی باشه آهنگر, علیرضا زرین‌دست, محمدرضا گوهری, عباس بلوندی, مهدی حسینی وند, آریا عظیمی نژاد, آذر رجبی, جلیل محمدویسی, عباس قلیچ‌لو, نادیا راوندی, نسیم رمضانی, عطیه فدوی, محمود موسوی نژاد, محسن بابایی, آرش فرد, پریا نجمه روشان, حسین باشه آهنگر همکاری کرده است.
آوازهای سرزمین مادری‌ام درباره آن است که: میرزا خواننده و نوازنده سرشناس، از پسرانش برات و عوده میخواهد تا او را در پیدا کردن زن مطلقه اش هناره یاری دهند. او باخبر شده که هناره در مرز ایران و عراق، برای آوارگان کرد میخواند. این سه نفر سفر خود را آغاز می کنند و وقتی به اردوگاه آوارگان در مرز می رسند، هناره را نمی یابند اما او نامه ای از خود به جای گذارده است. مادرشوهر تازه هناره می گوید که نامه نزد ملاقادر است. آن سه، ملاقادر را در شرایطی می یابند که مرد قلدر و خشنی او را به اجبار به دنبال خودش میکشد تا مراسم ازدواج او و دختر موردنظرش را انجام دهد. در حالی که پدر دختر با این امر مخالف است. مرد زورگو و قلدر وقتی میرزا را می شناسد، او و پسرانش را نیز به زور با خود می برد تا در مراسم عروسی او بنوازند. اما مجلس عروسی بهم میخورد و نزاعی در میگیرد. در این حال برات با زنی آشنا شده و شیفته اش می شود، اما زن به او توجهی نمی کند. میرزا، برات و عوده نزد ملاقادر میروند که توسط مرد قلدر تا گردن در خاک دفن شده است. ملاقادر از وجود نامه اظهار بی اطلاعی میکند. آن سه نفر، مجدداً به راه می افتند، اما مورد سرقت چند راهزن در لباس ژاندارم قرار میگیرند، در تعقیب سارقین، در کردستان عراق، در یک قهوه خانه، برات موتور خود را میبیند، اما برای پس گرفتن آن به نتیجه ای نمیرسد. آن سه، در پی نشانی ای که قهوه چی از هناره به آنها داده، حرکت می کنند و با معلمی روبرو می شوند. که درکوه به شاگردانش آموزش میدهد. او آنها را با خود به اردوگاه میبرد. در اردوگاه عوده، که خود سیزده فرزند دختر و هفت زن دارد تصمیم میگیرد تا دو نفر از کودکان بی سرپرست را به فرزندی قبول کند. در ادامه سفر میرزا که حالا فقط برات همراه اوست در راه به یک گور دسته جمعی برمیخورند. برات زنی را که عاشق صدایش بوده در آنجا پیدا میکند. پیرمرد به تنهایی به راهش ادامه می دهد. در اردوگاه زنان به او میگویند که دلیل دعوت هناره از او به این جهت بوده که سید، شوهر هناره وصیت کرده است که جنازه اش را میرزا دفن کند. میرزا، سید را دفن می کند و بعد باخبر می شود که هناره شیمیایی شده و صدایش را از دست داده است. از خانواده هناره حالا فقط دخترش سنوره، زنده است. میرزا، سنوره را با خود به ایران می آورد. در این فیلم فائق محمدی با بهمن قبادی, هایده صفی‌یاری, ساعد نیک ذات, ارسلان کامکار, علیرضا علویان, سعید محمدی, حسین رشید قامت, الله مراد رشتیان, شهاب ابراهیمی, روژان حسینی, ایران قبادی همکاری کرده است.
