غلامرضا امیری به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
مثل یک قصه درباره آن است که: در روزهای آغاز تجاوز عراق به ایران، یک افسر مجروح که دو سرباز او را کمک می کنند، راه را گم کرده و در داخل خاک ایران، به دنبال پناهگاهی هستند که به کلبه پیرمردی که خادم امامزاده است می رسند. پیرمرد با نوه ی نوجوانش زندگی می کند و گاهی دخترش برای آنها آذوقه می آورد. سربازان عراقی رفتار خشن و خصمانه ای با پیرمرد و نوه اش، پیش می گیرند، یکی از سربازها که مخالف این رفتار است، با دو تن دیگر درگیر می شود، افسر و
...یکی از سربازها به همراه پیرمرد خادم کشته می شوند... از آن پس بین سرباز عراقی و نوجوان دوستی شکل می گیرد و نوجوان از او در مقابل تهدیدهایی که ممکن است منتهی به اسارتش شود، محافظت می کند، اما یک بار، که سرباز عراقی می خواهد خود را پنهان کند، در مرداب نیزارهای اطراف کلبه، غرق می شود... نوجوان شرایط جنگ را، حتی خارج از میدان جنگ و کنار دوستی ها، تجربه می کند. در این فیلم غلامرضا امیری با خسرو سینایی, مرتضی پورصمدی, سعید سعدی, عباس بلوندی, مهری شیرازی, سلیمه رنگزن, امیر دشتبان, سعد ادهم, احمد افضلی, مجتبی اسودیان, رمضان امیری همکاری کرده است.
عیاران و طراران درباره آن است که: "میرویس" که معمولا" خود را بازرگان و گاه عیار معرفی می کند در واقع به طراری مشغول است ، اومورد تعقیب عیاری بنام "نادر" است. یک یار نادر پول هائی را که میرویس به سرقت برده، می ریاید تا به صاحبانشان بازگرداند. ولی داروغه هر دو را گرفتار میسازد. نادر در فرصتی کیسه زر را برداشته و از زندان داروغه می گریزد. او هدفش بازگرداندن پولہاست و موفق نیز میشود. در این فیلم غلامرضا امیری با عرش پور زارعی, مصطفی طاری, فرهاد محبت, حسن زاهدی, محمود مشروطه, صفر عبدلی, قاسم پاکرو, حسین معلومی, زهره امیری, ناهید ظفر, مهدی شکیبا, امیر نوروزی, داوود حیدری, مهران روحانی, مهدی نوربخش, علی آقاجانی, بهرام پورناصح, سعید نادری, محمود قوامی, حسن بلور, انوش نوروزی, عباس شهشهانی, محمود مقدم, مصطفی بنی هاشمی, رستم غلامی, نصرالله سهرابی, حسین نوروزی همکاری کرده است.
سایه های بلند باد درباره آن است که: مترسکی با چهره ای سفید و دو دست چوبی، که دو پرنده به آن آویزان است، در کشتزار است. عبدالله ( فرامرز قریبیان)، که تنها راننده ی روستا است، روی چهره ی سفید مترسک چشم و دهان و بینی می کشد و کلاه خود را سر آن می گذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در مواجهه با مترسک از هوش می رود. ننه صغری را که حالتی سرسامی درد به شهر می برند. شبی تقی آبیار (حسین کسبیان) در مواجهه با مترسک به حال و روز پیرزن می افتد و او را نیز همراه همسرش برای مداوا با مینی بوس عبدالله به شهر می فرستند. شبی دیگر نرگس (آتش خیر) نامزد عبدالله و دختر کدخدا، از خانه بیرون می رود و بامداد روز بعد او را با جامه ی سپید کنار مترسک می یابند. محمد (سعید نیک پور)، مدیر و آموزگار مدرسه، از عبدالله می خواهد که فکری به حال اهالی بکنند. عاقبت یک شب عبدالله شرط می بندد که مترسک را از بن خواهد انداخت. ظاهراً عبدالله در مواجهه با مترسک پایش زخم برمی دارد و می میرد. عبدالله را کنار مترسک به خاک می سپارند و جز آموزگار همه سر قبر او حضور می یابند. در این فیلم غلامرضا امیری با فرامرز قریبیان, اسماعیل محمدی, کیومرث ملک مطیعی, پریدخت اقبال پور, بهمن فرمانآرا, سعید نیک پور, حسین کسبیان, عباس گنجوی, عزیز ساعتی, عبدالله اسکندری, علیرضا زریندست, احمد پژمان, محمد حاجحسینی, سامی تحصنی, مهری مهرنیا, ملیحه نظری, آنیک شفرازیان, ملک جهان خزاعی, آقاجان رفیعی, مینو ابریشمی, آتش خیر, فریدون یوسفی, هوشنگ گلشیری, اشرف کاشانی همکاری کرده است.