حمید به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
مادر جونم عاشق شده درباره آن است که: مهری و پدرش كمال مستأجر جعفر هستند. رضا، پسر جعفر، كه با مادرش سكینه زندگی می كند، به مهری علاقمند است. جعفر آدم شرور و خسیسی است و مستأجرهایش را می رنجاند، و كریم و دخترش را به دلیل پس افتادن بهای اجاره از خانه اش می راند. رضا به دنبال مهری می گردد؛ اما او را نمی یابد. مهری ناچار می شود به كمك پدرش در كاباره جلال كار كند؛ اما جلال كه قصد سوء استفاده از او را دارد خانه ای برای او و پدرش تهیه می كند و مانع ك
...ار مهری در كاباره می شود. مدتی بعد جعفر می میرد و رضا از مستأجرها دلجویی می كند. رضا مهری را پیدا می كند و به كمك دوستش ماشاالله او را از چنگ جلال می رهاند. در این فیلم حمید با حمیده خیر آبادی, رضا بیک ایمانوردی, اکبر صادقی, محمد بانکی, جلال پیشواییان, علی اکبر طوفان پناه, احمد معینی, حسین واثقی, عزت الله مقبلی, اکبر نمینی, علی میری, علی اکبر مهدوی فر, حسین قاسمی وند, پریسا, اصغر کفایتی, محمدرضا شیبانی, محمود تهرانی, علی دهقان, اسماعیل شیرازی, يوسف ايروانی, شهلا صافی ضمیر, گالوست گورکیان, لاله همکاری کرده است.
عشق قارون درباره آن است که: میرزا به لیلا دختر رمضان علاقه دارد اما دختر و خانواده اش با این وصلت مخالفند. لیلا به جوان کارگری به نام احمد علاقهمند است. میرزا و نوکرش رجب از رودخانه یک ماهی صید میکنند که در شکمش یک انگشتر افسانه ای است. آنها با خواندن نوشتهٔ روی انگشتر با غولی که خود را جومبو میخواند مواجه میشود و میرزا از غول میخواهد که ثروت کلانی در اختیار آنها بگذارد. میرزا پس از ثروتمند شدن خود را قارون میخواند و به خواستگاری لیلا میرود. این بار والدین لیلا با تقاضای او موافقت میکنند اما خود لیلا که مخالف است با دارویی که مادرش به او میخوراند، تن به ازدواج میدهد. شب اثر دارو برطرف میشود و لیلا از قارون رو برمیگرداند و قارون دختر را در سیاه چال خانهاش حبس میکند. احمد به معاونت کارخانه ارتقا مییابد و قارون با او بنای رقابت میگذارد. وقتی احمد تصمیم دارد با قارون درگیر شود مادر احمد فاش میکند که قارون پدر او است و قارون که با هشدارهای نوکرش رجب متنبه شده زندگی شرافتمندانهای را آغاز میکند. قارون توسط احمد و مادرش بخشیده شده و انگشتر و غول را به احمد هدیه میدهد. احمد انگشتر را به خود غول میبخشد و غول تمام دارایی که برای قارون آوردهاست را برایشان میگذارد و خود ناپدید میشود. نهایتاً احمدبا لیلا ازدواج میکند. در این فیلم حمید با رضا بانکی, رضا هوشمند, کتایون امیر ابراهیمی, عزت الله وثوق, فواد نور, منوچهر وثوق, فرامرز رسولی, جعفر پورهاشمی, همایون, ایران قادری, حسین محسنی, عهدیه بدیعی, اشرف کاشانی, رضا انجم روز, شاهین, علی محمد رجایی, کمال دانش, ابراهیم باقری, منیره نجاتی, افشین, امیر رسائی همکاری کرده است.
حمید به عنوان آهنگساز در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
چشم انتظار درباره آن است که: بهرام از دست مصطفی، غلام و شكوه از اصفهان به آبادان می گریزد و در معاشرت با ناخدا احمد به دختر او طلا علاقمند می شود. طلا مورد توجه قاچاقچی سابقه داری به نام مهدی مار است كه تحت تعقیب ژاندارم ها است. بهرام و طلا ازدواج می كنند؛ اما با حضور مصطفی و غلام و شكوه در آبادان آسایش آن دو مختل می شود. آنها بهرام را به اصفهان می كشانند و مهدی مار پس از بازگشت به طلا قول می دهد كه بهرام را، كه گمان می كند به او خیانت كرده، از پا در آورد. از طرف دیگر بین طلا و مصطفی درگیری پیش می آید و طلا متهم به قتل مصطفی می شود و همراه مهدی مار به اصفهان می گریزد. مهدی و بهرام در اصفهان با هم رو به رو می شوند و پس از رفع سوء تفاهم مهدی به بهرام كمك می كند تا بی گناهی طلا را ثابت كند. غلام به پیشنهاد شكوه طلا را گروگان می گیرد؛ اما در پی توطئه ای كه برای او تدارك دیده شده شكوه را از پا درمی آورد و خود در درگیری با مهدی از پشت بام سقوط كرده و كشته می شود. سرانجام بهرام و طلا به هم می رسند و مهدی به دنبال سرنوشت خود می رود. در این فیلم حمید با فرامرز قریبیان, نعمتالله گرجی, رضا بیک ایمانوردی, منوچهر حامدی, روبیک منصوری, جلال پیشواییان, احمد معینی, حسین واثقی, رضا رخک, محمود قربانی, مهدی ژورک, طناز, شهلا صافی ضمیر همکاری کرده است.