حمید مدرسی متولد 6 اردیبهشت 1343 تهیه کننده سینما و رئیس هیئت مدیره موسسه فرهنگی صحرا فیلم است. حمید مدرسی به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
زیر درخت هلو درباره آن است که: صفا و سوسن، خدمتکاران خانه زاد یک خانواده پرجمعیت هستند، که به یکدیگر نیز علاقمند و در پی فرصتی هستند تا ازدواج کنند. همه اعضای خانواده می دانند که سوسن به شدت از هلو بدش می آید، لذا هیچ یک از اعضای خانواده حق ندارند نزد او از «هلو» نام ببرند... ماجرا از یک میهمانی بزرگ آغاز می شود، آنجا که بین میوه ها برای پ
...ذیرایی، یکی هلو وجود دارد و این آغاز سوء تفاهم پیچیده و شروع درگیری و نهایتاً دعوای خانوادگی است... کسی که بیش از همه، در این بلوا دچار صدمه می شود «صفا»ست که نمی داند در این درگیری ها جانب چه کسی را باید بگیرد می بیند که چه آسان خوشبختی و آینده اش در حال فرار از دست اوست پس باید تدبیری بیاندیشد... در این فیلم حمید مدرسی با فاطمه معتمد آریا, ایرج طهماسب, پوراندخت مهیمن, رضا عربی, مژگان دانش یوسفی, آیدا دوستدار, حسین دوست دار, فریدون اسکندری, پوریا قاسمی, مهتاب غیاثی, شهره لرستانی, سیامک راشدی, آتش تقیپور, حمید جبلی, فردک میرکیانی, فرهاد نیک پور, علیاصغر شهبازی, مجید مدرسی, محمدرضا علیقلی, عزیز ساعتی, هایده صفییاری, مهرداد میرکیانی, آنیتا چاپاریان, ناصر اسدی آذر, کمال جوادی, ساسان نخعی, مشکین مهرگان, آبتین برقی, فریدون خوشابافرد, میترا محاسنی همکاری کرده است.
کلاه قرمزی و سروناز درباره آن است که: کلاه قرمزی پس از چند سال که در یک کلاس مردود میشد، سرانجام قبول و به کلاس بالاتر ارتقاء می یابد. او شادمان کارنامه قبولی اش را به خانه برده و به آقای مجری و نرگس، که حالا حکم پدر و مادرش را دارند، نشان می دهد. مجری به او قول خرید یک دوچرخه به عنوان هدیه را می دهد. اما برای این کار پولش کافی نیست. خبر قبولی کلاه قرمزی از تلویزیون پخش می شود. عموی کلاه قرمزی با او تماس گرفته با مجری و نرگس به خانه اشرافی اش دعوت میکند و به عنوان جایزه، دوچرخه ای بزرگ و زیبا به او هدیه می دهد. دو دزد سوار بر وانتی قرمزرنگ، یک بار که کلاه قرمزی در خانه تنهاست، دوچرخه کلاه قرمزی و اثاث خانه را میدزدند. مجری برای تنبیه کلاه قرمزی، که توجه و دقت لازم را در مراقبت از خانه را نداشته، به او میگوید باید تمام تابستان در خانه بماند. کلاه قرمزی برای یافتن دوچرخه اش با پوشیدن لباس پلیس، تمام مغازه های محله را به هم میریزد. مجری بار دیگر او را تنبیه می کند. کلاه قرمزی به قهر از خانه اش خارج و نزد عمویش میرود. عموی کلاه قرمزی تصمیم گرفته که تمام ثروت و جواهراتش را به او ببخشد. این امر باعث خشم اژدر (مستخدم و پیشکار عمو) می شود و از راه های مختلف سعی میکند تا کلاه قرمزی را از آنجا دور کند. یک بار کلاه قرمزی که در طبقه های مختلف خانه گردش می کند صدای پیانو و آواز دختری را می شنود. که بعداً میفهمد او سروناز دختر عمویش است که در اتاقش به دستور پدرش حبس شده است. سروناز در دیدار با کلاه قرمزی به او میگوید که شب ها روحی به اتاقش می آید. کلاه قرمزی ضمن این که سعی می کند تا سروناز را با پدرش آشتی دهد، مراقب است تا روح اتاق او را نیز کشف کند که اژدر را به اتفاق دزدها در حال گفت و گو می بیند.اژدر که دریافته به زودی همه ی نقشه هایش با شکست روبرو خواهد شد، پس نقشه دزدیدن کلاه قرمزی را میکشد و زمان اجرای نقشه، سروناز هم با اوست، پس هردو دزدیده میشوند. اما کلاه قرمزی پناهگاه دزد هارا به هم می ریزد و بعد از خلاصی، ماجرای خانه عمورا فاش می کند. اژدر به همراه دزدها فرار میکند اما پسرخاله پناهگاه آنها را پیدا کرده و کلاه قرمزی، عمو، آقای مجری و نرگس به پناهگاه دزدها می روند، سروناز را نجات می دهند. مجری نیز با اژدر درگیر شده و همه دزدها را گرفتار قانون می کنند. در انتها، جشن تولد عمو برگزار می شود، در حالی که سروناز لباس عروس پوشیده و کلاه قرمزی هم به دوچرخه اش گل میزند. در این فیلم حمید مدرسی با فاطمه معتمد آریا, ایرج طهماسب, رضا عطاران, حمید جبلی, رویا امینیان, مجید مدرسی, محمدرضا علیقلی, عزیز ساعتی, مهران ملکوتی, حسین زندباف, مهرداد میرکیانی, فریدون خوشابافرد, خسرو احمدی, رضا فیض نوروزی, محمد فوقانی, دنیا فنی زاده, ژاله آنت همکاری کرده است.
خوابگاه دختران درباره آن است که: رویا و شیرین، دو همسایه، پس از قبولی در کنکور، با مشکل تازه ای مواجه می شوند، دانشگاه آنها در منطقه سرکوه، خارج از تهران قرار دارد. خانواده با تحصیل آنها در خارج از تهران مشکل دارند، اما با قول فرهاد - برادر شیرین - برای مراقبت از آنها، مشکل مرتفع می شود. خوابگاه دانشگاه در دست تعمیر است، آن دو برای اقامت، ساختمانی نزدیک خوابگاه را انتخاب میکنند. رو به روی ساختمان محل سکونتشان - که متعلق به سکینه خانم است - ساختمان قدیمی و نستباً مخروبه قرار دارد که در آن شب ها، صدای فریادهای رعب آور زنان شنیده می شود. سکینه خانم معتقد است که این ساختمان قدیمی، محل سکونت و رفت و آمد اجنه و شیاطین است. رویا که سری نترس دارد، برخلاف شیرین که ترسو است، با کمک فرهاد و چند هم اتاقی اش، گاه و بیگاه به ساختمان مخروبه وارد می شود تا شاید راز آن را کشف کند.در یکی از جستوجوها، رویا و شیرین اتاقی را پیدا میکنند که سفره عقد در آن پهن است و چند لباس عروسی خونین نیز در اطراف آن آویخته شده است. شیرین حاضر به ادامه همراهی رویا نیست اما رویا با سماجت و مراقبت زیاد، سرانجام در می یابد که ساختمان متروکه محل رفت و آمد مردی بدهیبت و روانی با نام قباد است که با توجه به نظر سکینه خانم، مظنون اصلی، ناپدید شدن و به قتل رسیدن چند عروس، در شب عروسی شان است.قباد که دریافته، رویا از راز او آگاه شده لذا درصدد کشتن او برمی آید و پیش از آن، مأموران سعی میکنند تا او را گرفتار کنند اما او می گریزد و پس از تعقیبش با کمک فرهاد، بالاخره او دستگیر می شود. در این فیلم حمید مدرسی با باران کوثری, ایرج طهماسب, نگار جواهریان, خشایار راد, مهدی باطبی, محمدحسین لطیفی, مجید مدرسی, محمدرضا علیقلی, حسین زندباف, مهرداد میرکیانی, حمید خضوعی ابیانه, افسانه ناصری, بهمن حیدری, مجید صالحی, پروین میکده, سحر گوران, خسرو احمدی, محمد فوقانی, صادق صفایی همکاری کرده است.
رفیق بد درباره آن است که: «حبيب رئوفی» که به تازگی از خارج بازگشته در جستجوی صمیمی ترین دوستش « عزیز دره سنگی»، که از بچگی با هم بزرگ شده اند، او را در آسایشگاه روانی پیدا می کند. ظاهر « حبیب » حاکی از متمول بودن اوست و به توصیه ی خانم دکتر، او برای بازگرداندن روحیه و دور کردن افسردگی « عزیز» قرار می شود که با نقل خاطرات و شوک دادن به او، سلامتش را بازگرداند... «حبیب» و «عزیز» که در تمامی مراحل زندگی در کنار هم بوده اند و بعد از ازدواج هم، ارتباط خانوادگی گرم و صمیمی داشته اند، هر دو کارمند بانک بودند و کارشان انتقال پول بين شعب بانک ها بود، اما یک بار پول ها به سرقت می رود و آن دو برای یافتن پول از پای نمی نشینند... «حبیب» روحیه ای لمپن و بی قید دارد و « عزیز» به شدت قانونمند و متعهد است، این حادثه بین آن دو فاصله می اندازد و حال بعد از سال ها، «حبیب» با نقل خاطره های مشترکشان در مراحل مختلف زندگی، سعی می کند تا بار دیگر دوست و دوستی شان را بازگرداند. در این فیلم حمید مدرسی با هما روستا, ایرج طهماسب, ریما رامین فر, حمید جبلی, ژاله صامتی, مجید مدرسی, الناز حبیبی, تورج اصلانی, کاوه ایمانی, مهرداد میرکیانی, علیرضا کهن دیری, عباس احمدی مطلق, حسین ابوالصدق, مشکین مهرگان, مژده همرنگ, آبتین برقی, محمد بحرانی, کامران ملکی, رضا کشاورز, مهسا گل انبری همکاری کرده است.
كلاه قرمزی و بچه ننه درباره آن است که: بر اثر حادثه ای خونه آقای مجری منفجر شده است و حالا کلاه قرمزی و پسر خاله و پسر عمه زا آواره کوچه و خیابان شده اند و به سختی زندگی می کنند کلاه قرمزی که آرزو دارد خوشبخت شود، یک روز یه بچه قنداقی گم شده را پیدا می کند، او باید مادر بچه را پیدا کند... در این فیلم حمید مدرسی با ایرج طهماسب, حمید جبلی, مهدی باطبی, محمدرضا علیقلی, ابراهیم غفوری, مهرداد میرکیانی, حسین ابوالصدق, بابک اخوان, میثم مولایی, محمد بحرانی, بهرام بهبهانی, سورن مناتساکانیان, بهادر مالکی, خسرو احمدی, علی نیکرفتار, بنفشه صمدی, عیسی یوسفی پور, مرضیه محبوب, پوپک مظفری, دنیا فنی زاده, ژاله آنت همکاری کرده است.
دختر شیرینی فروش درباره آن است که: ازدواج سعید و نیلوفر به خاطر خصومتهای شخصی والدین شان - آقای ساعتچی و خانم رستمی - سال هاست به تعویق افتاده، و حالا سنی از آنها گذشته است معهذا به جهت روحیه سلطه جویانه پدر سعید و مادر نیلوفر، بازهم زمان مشخصی برای انجام ازدواج آنها، قابل پیش بینی نیست. ساعتچی شناسنامه پسرش را مخفی کرده تا قادر به ازدواج نباشد و رستمی هم از دخترشی مثل یک کارگر ساده شیرینی پزی کار میکشد و فراموش کرده که او دخترش است. ساعتچی به جهت کابوسی که در زمان سکته میبیند، ظاهراً متنبه شده و به وصلت زوج میان سال رضایت می دهد، اما شب عروسی باز هم به دعوا و جدایی ختم می شود. با تکرار چند باره این اتفاق، نیلوفر افسرده و بی روحیه به سعيد پیشنهاد فرار می دھد و سعید می پذیرد، غافل از این که نیلوفر قصد خودکشی دارد. سعید بی خبر از همه جا، از شیرینی هایی که نیلوفر آن را مسموم کرده میخورد، اما اشتباه مضحکی صورت گرفته، چون پودر قرص های کپسولی که نیلوفر با خمیر ترش مخلوط کرده، با کپسولهای مسهل عوض شده و آنها از این موضوع اطلاع ندارند. و بدین ترتیب به دردسر مضحکی می افتند.از سوی دیگر بزرگترها سخت به دنبالشان هستند و ظاهراً از رفتار گذشته شان نیز نادم اند. اما سعید و نیلوفر که سخت تحقیر شده اند، با همان وضعیت نامساعد جسمانی، تصمیم به مقابله با بزرگترهایشان میگیرند و در خانه پدری سعید در حالی که توسط پلیس و افراد خانواده محاصره شده اند به آنها اخطار می دهند که چنانچه ساعتچی شناسنامه سعید را ندهد و با ازدواج شان موافقت نکند، خودشان و خانه را به آتش خواهند کشید. بزرگترها به ناچار رضایت میدهند و وصلت صورت میگیرد و در این شرایط بالاخره آقای ساعتچی و خانم رستمی نیز دشمنی های گذشته را به کناری گذارده و با یکدیگر معقولانه و با علاقه رفتار می کنند. در این فیلم حمید مدرسی با فاطمه معتمد آریا, ایرج طهماسب, سعید پیردوست, ثریا قاسمی, حسین دوست دار, حمید جبلی, محسن قاضی مرادی, قاسم زارع, جلال طباطبایی, رویا امینیان, مهدی باطبی, مجید مدرسی, یوسف تیموری, بهمن اردلان, محمدرضا علیقلی, عزیز ساعتی, حسین زندباف, مهرداد میرکیانی, محمدرضا قاسمی, فرحناز منافی ظاهر, سعیده عرب, فریدون خوشابافرد, فاطمه کمالی, خسرو احمدی, علی نیکرفتار, عیسی یوسفی پور, عباس جعفری, سعید نوراللهی, مهدی طبسی, غلامرضا یزدانی همکاری کرده است.