حسین قلی بیدگلی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
کلام حق درباره آن است که: نصرالله از زندان آزاد و در خانه ی مادرش ساکن می شود. او دوباره اقدام به دزدی می کند، و از خانه ی یک مرد روحانی یک تخته قالی می رباید. پلیس نصرالله را دستگیر می کند و مرد روحانی شهادت می دهد که خود او قالی را به نصرالله هدیه داده است، و قالی دیگرش را نیز به او هدیه می دهد. نصرالله به امام زاده می رود و توبه می کند و به پیشنهاد مرد روحانی در کارخانه ای به کار مشغول می شود. او با کار و کوشش زندگی شرافتمندانه
...ای برای خود و مادرش فراهم می کند، و پس از آشنایی با بدری، که با دختر خردسالش شیرین زندگی می کند، با او پیمان زناشویی می بندد. قاسم برازجانی، همسر سابق بدری، از زندان آزاد و مزاحم بدری می شود. قاسم از بدری هتک حرمت می کند و با عکس هایی که از او در اختیار دارد بدری را وادار به همکاری در کار قاچاق می کند. بدری و قاسم و دوستش علی سیاه دستگیر و به حبس محکوم می شوند. نصرالله که از پیدا کردن بدری ناامید شده شیرین را بزرگ می کند. سالها بعد قاسم با ضمانت نصرالله از زندان آزاد می شود و هر دو به دنبال بدری می گردند. نصرالله از طریق علی سیاه بدری را می یابد، و او را که بیمار است با مراقبت دکتر کیوان، نامزد شیرین، مداوا می کنند. قاسم، که مزاحم بدری است، بر اثر حادثه ای کشته می شود، و اعضای خانواده ی نصرالله دوباره گردهم می آیند. در این فیلم حسین قلی بیدگلی با رضا بیک ایمانوردی, اصغر بیچاره, جلال پیشواییان, کریم چهل و یک, جمشید فرحی, عباس مختاری, ذبیح الله ذبیح پور, علی ثابت, حسن محمدی, ملیحه نصیری, حسن مصیبی, محسن وزیری, احمد نجیب زاده, نظام فاطمي, مهدی مصیبی, اعظم میرحسینی, جواد تقدسی, مجید همکاری کرده است.
کندو درباره آن است که: ابی و آقاحسینی پس از آزادی از زندان، وسط تهران از هم جدا می شوند. ابی بر اساس وعده «آقا فکری» در زندان، شماره تلفنی را می گیرد اما کسی گوشی را برنمی دارد. او پس از پرسه زدن در شهر، دوباره آقاحسینی را در محله ای بدنام ملاقات می کند و معلوم می شود حسینی که قصد رفتن به جنوب را داشته، از تصمیم خود منصرف شده است. ابی و آقاحسینی در یک قهوهخانه مستقر می شوند که صاحباش آدم کثیفی است و به خاطر منافعاش تن به هر کاری می دهد. عبداله که زمانی کشتیگیر بوده و در مبارزه ای ابی را شکست داده، در گوشه قهوهخانه جان می کند. حسینی پس از برنده شدن در بازی «ترنا» حکم می کند که ابی از خیابان لاله زار تا پل تجریش، بدون پول، به کافه ها و رستوران ها سر بزند و غذا و مشروب مفتی بخورد. مصطفی معتقد است که ابی از عهده این کار برنمی آید و سر همین موضوع با حسینی شرط می بندد. این دو در حالی ماجرای ابی را زیر نظر دارند که مصطفی با تعدادی از کافه ها توافق کرده و از این طریق می خواهد ابی را از اجرای کامل تصمیماش بازدارد و شرط را ببرد. ابی پس از آگاهی از این موضوع برمیآشوبد و مسیرش را تغییر می دهد. به این ترتیب از هفت کافه می گذرد و بر اثر کتک هایی که خورده آش و لاش به وعده گاه می رسد. حسینی، مصطفی و همراهان، پیکر نیمه جان ابی را به قهوه خانه می رسانند. صاحب قهوه خانه پلیس را در جریان می گذارد. موقع دستگیری ابی، حسینی صاحب قهوه خانه را می کشد و بار دیگر همراه ابی به چنگ مأموران می افتد و راهی زندان می شود. در این فیلم حسین قلی بیدگلی با بهروز وثوقی, داوود رشیدی, یدی, حسن رضایی, پروین سلیمانی, فریدون گله, رضا کرم رضایی, عبدالله اسکندری, احمد احمدپور, حسین شهاب, روبیک منصوری, جلال پیشواییان, عباس ناظری نیک, فریدون ریپور, عزت الله رمضانی فر, علی ثابت, حسن محمدی, حسن مصیبی, نریمان شیری فرد, واروژان, رضا حاجیان, حمید مجتهدی, هنگامه, مهدی مصیبی, علی دهقان, ابراهیم حامدی, شهناز همکاری کرده است.