سحرخیز، حسین (زاده ۲۵ تیر ۱۳۳۷، تهران) حسین سحرخیز دارای مدرک کاردانی و گواهینامه پایه دوم هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در سال 1354 بازی در تئاتر را آغاز کرد. سه سال بعد، پیش از آن که در سال 1372 به بازیگری حرفه ای سینما بپردازد، بازیگر تلویزیون شد. سحرخیز در چندین سریال تلویزیونی از جمله «ریحانه» (1383) و «آواز مادری» (1387) بازی کرده است. او همچنین در فیلمهای مختلفی چون «جوخه عشق» (۱۳۷۵)، «شبهای تهران» (۱۳۷۹)، «دوئل» (۱۳۸۲)، «کارناوال مرگ» (۱۳۸۷) و «قلادههای طلا» (۱۳۹۰) بازی کرده
...است. ). سحرخیز در تعدادی از سریال های تلویزیونی از جمله «آخرین روز تابستان» (1368) و چندین تله فیلم مانند «بازگشت» (1388)، «عاطفه و خون» (1389) و «عبور از مرز» به عنوان کارگردان فعالیت کرد. (2012). نمایش «ربعی» برنده جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس از جشنواره بین المللی تئاتر فجر شد. وی همچنین در چندین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به عنوان عضویت در پنل حضور داشته است. حسین سحرخیز به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
کارناوال مرگ درباره آن است که: در پی وقوع قتل های زنجیره ای با نشانه های های مشابه در تهران که در پس آن قاتل یا قاتلینی بی رحم قرار دارند، سرگرد حسینی کاراگاه مجرب اداره آگاهی مامور این پرونده می شود. در شروع تحقیقات سرنخ هایی به دست می آید که واکنش های مختلفی را موجب میشود. سرگرد حسینی در درگیری هایش به شواهدی میرسد که در پس آن قاتل روانی باهوشی است . او که مصمم به خاتمه این جنایات است چاره ای جر جسارت و تک روی ندارد... در این فیلم حسین سحرخیز با بهرام رادان, الناز شاکردوست, فرامرز قریبیان, ژاله علو, تینا چرخچیان, شراره دولت آبادی, قاسم زارع, کاوه کاویان, حبیب الله کاسه ساز, رضا اعظمیان, محمدرضا علیقلی, فرج حیدری, حسن حسندوست, مهری شیرازی, محمد حاجحسینی, محمود سماکباشی, آتوسا قلمفرسایی, آرش معیریان, محمود اردلان, روشنک عجمیان, شهراد وثوقی, میرطاهر مظلومی, سید جواد حسینی, محمد فوقانی, آزاده زنگنه, مسعود سخایی همکاری کرده است.
در سرزمینی دیگر درباره آن است که: «جمعه بای» خلبان دورگهی تاجیکی الاصل مأموریت دارد مواضع مجاهدین تاجیکی را در مرز تاجیکستان و افغانستان بمباران کند. هواپیمای او پس از انجام مأموریت هدف قرار میگیرد و منهدم میشود. «جمعه بای» با چتر به روی زمین فرود میآید و اسیر مجاهدین مسلمان تاجیک میشود. او در مدت اسارت تحت تأثیر عطوفت اسلامی آنان قرار میگیرد، اما به تحریک «الکساندر» همبند روسیاش اقدام به فرار میکند و... در این فیلم حسین سحرخیز با فرامرز قریبیان, کاظم هژیرآزاد, پیمان شریعتی, مجید جوانمرد, مهدی رجائیان, مهدی مجد وزیری, علی طالبلو, جمشيد جهانزاده, فرهاد جم, محسن دامادی, کیوان جهان شاهی, ضیاالدین دری همکاری کرده است.
حرفهای درباره آن است که: در سال ۱۳۵۹ سرگرد "سهراب" ، یکی از مأموران ویژه گارد امنیتی از طرف تیمسار "حجت" مأمور می شود، خود را به عنوان یک شورشی انقلابی معرفی نماید. او فرمانده تیپ ویژه کماندو قم و چند سرباز گارد را ترور می کند تا خود را به نیروهای انقلابی نزدیک کرده و پس از نفوذ، آنها را شناسایی کند. اما دسیسه های تیمسار "حجت" به همین جا خاتمه نمی یابد. نقشهٔ بزرگتری در جریان است دسیسه ای که موجب میشود تا او در تاری که خود تنیده گرفتار شود و این در حالی است که جرقه های انقلاب اسلامی زده می شود... در این فیلم حسین سحرخیز با جمشید مشایخی, جمشید شاهمحمدی, رزا آرایش, بابک بیات, روحالله امامی, اسفندیار شهیدی, پرویز پورحسینی, آرش اختری, چنگیز وثوقی, روبیک منصوری, بهروز مسروری, محمدرضا سیف اللهی, سیروس میمنت, حسین خانی بیک, اسماعیل فلاح پور, حسن دادشکر, هادی صابر, کتایون فیض مرندی, داوود استرکی, محمدرضا گودرزی, مهدی ژورک همکاری کرده است.
چشمک درباره آن است که: این فیلم داستان زنی مرفه را بیان میکند که با توجه به مشکلات خانوادگی از همسرش جدا شده و در پی آن سرپرستی دخترش به پدر واگذار میشود و برای جبران این ناکامی تصمیم میگیرد سرپرستی کودکی از پرورشگاه را برعهده بگیرد. در این فیلم حسین سحرخیز با افسانه بایگان, اکبر عبدی, حدیث فولادوند, آتش تقیپور, کامران باختر, مینا جعفر زاده, یوسف تیموری, مهدی دارابی, کاوه ایمانی, آرمان صورتگر, رابعه اسکویی, محسن ملکی, ارژنگ امیرفضلی, منصور حیدری, شیرین شازده احمدی, جهانگیر جهانگیری, محمود اکبری پرست, بهروز صادقی, اشرف غلامی, کوروش صرافها همکاری کرده است.
دوئل درباره آن است که: زینال در چهل سالگی، پس از بیست سال اسارت در عراق، آزاد و به شهرش باز میگردد، او به خاطر می آورد که در آغاز جنگ و شروع هجوم دشمن و حمله بی امان هواپیماها به جمعیت آواره ای که در صدد عزیمت از منطقه جنگی هستند، او چگونه با جمعی از اهالی در ایستگاه حسینیه خرمشهر، مقابل دشمن مقاومت می کرد. در این شرایط سخت و بحرانی بود که اسکندر به همراه تعدادی از نیروهای دولتی که مدعی اند مأموریتی محرمانه دارند. از زینال می خواهند که در یک شبیخون به دشمن، گاوصندوقی را که حاوی اسناد محرمانه است و در یک توطئه از پیش طراحی شده برای خروج از کشور، در واگن باری قرار دارد از چنگ دشمن بازپس گیرند.زینال با یاری چند تن از همراهانش، گاوصندوق را به دست آورده و در اختیار نماینده گروه می گذارد. او که تعدادی از دوستانش را در این مأموریت از دست رفته می بیند، با مرگ نماینده گروه دولتی، تصمیم میگیرد تا گاوصندوق را نزد جهان آرا به اهواز ببرد. اختلاف او با اسکندر و مأموران دولتی بالا میگیرد، اما زینال با تلاش فراوان گاوصندوق را به یک یدک کش می رساند و در آخرین دقایق از دست تعقیب کنندگان می گریزد، یحیی، یار نزدیک او در گروه مقاومت، که در تمامی مراحل کنار اوست، با حمله نیروهای عراقی، او به همراه گاوصندوق به اعماق آب می رود و زینال اسیر عراقیها می شود.زینال، پس از آزادی از اسارت عراقی ها، در بازگشت، به عنوان یک خائن، چند ماه در قرنطینه نگهداری می شود و وقتی هم امکان بازگشت به روستایش را می یابد، متوجه میشود که مردم و رئیس قبیله او را به خیانت متهم کرده اند. همسر یحیی ، سلیمه نیز او را مسئول مرگ شوهرش میداند و پس از اطلاع از ورود او به روستا به قصد انتقام سعی در کشتنش می کند. زینال برای اثبات بی گناهی اش سراغ فرمانده نظامی منطقه می رود، که در دوره آغاز جنگ معاون جهان آرا بود و او را در بسیاری از مراحل یاری داده بود. فرمانده به بهای از دست دادن موقعیت نظامی اش، تجهیزات لازم و یک گروه غواصی در اختیار زینال می گذارد تا او بتواند در نقطه ای که گاوصندوق زیر آب رفته به تجسس بپردازد، گاوصندوق پیدا می شود، اما زینال ابتدا باقیمانده جسد یحیی را نزد سلیمه می برد.در این هنگام است که اسکندر، با اقدامی به موقع، نزد قبیله فاش میکند که محتویات گاوصندوق، اسناد دولتی نیست، بلکه شمشهای طلاست و هدف اصلی اقدام زینال در آن زمان را ناشی از خیانت نمیداند.زینال که میداند، اسکندر همچنان خواهان گاوصندوق است، با گاوصندوق، به میدان مین زده، پس از کشمکش فراوان و کشته شدن برادرزاده اش، در آخرین لحظه توسط اسکندر با چاقو مجروح می شود، اسکندر با گاوصندوق از او عبور می کند، اما میدان مین منفجر می شود و طلاها به براده هایی تبدیل و در صحرا پراکنده می شود. سلیمه که بی گناهی زینال را باور کرده پیکر نیمه جان او را به بیمارستان می رساند. در این فیلم حسین سحرخیز با هدیه تهرانی, کامبیز دیرباز, پرویز پرستویی, پژمان بازغی, پریوش نظریه, مهدی ساکی, انوشیروان ارجمند, احمدرضا درویش, بهمن اردلان, مصطفی خرقهپوش, مجید انتظامی, انوشیروان فاطمی, ابوالفضل شاهکرم, مسعود بهنام, بهرام بدخشانی, تورج فرامرزیان, مسعود ولدبیگی, امیر اثباتی, تقی علیقلی زاده, سعید راد, رحمان باقریان, علی مردانه, حمید نقیبی, حسین توشه, حسن رجبعلی بنا, حسین افشار, احمد سرفراز, وحید رهبانی, محمد عفراوی, محسن جهان بانی, سودابه علیپور همکاری کرده است.
اسکادران عشق درباره آن است که: در جریان جنگ تحمیلی، میلیونها ملخ به کنارک در بلوچستان حملهور میشوند. اسکادران هواپیماهای سمپاشی وزارت کشاورزی مأمور مقابله با این هجوم میشوند... کاپیتان «فرید خسروی» که فرماندهی اسکادران است، در پوشش این مأموریت، به فکر اجرای نقشهای میافتد که از مدتها پیش طراحی کرده؛ آن هم فرار هوایی از مرز برای سفر به آمریکاست و به این منظور با قاچاقچیان اشیاء عتیقه نیز ارتباطهایی برقرار میکند... مأموریت آغاز میشود؛ «فرید خسروی» همسر جوانش را نیز با خود همراه کرده است، بی آنکه او از اهدافش مطلع باشد... اما در جریان این مأموریت سخت و پرماجرا، همه چیز تغییر میکند... در این فیلم حسین سحرخیز با فرامرز صدیقی, ابراهیم حاتمی کیا, سعید حاجیمیری, سعید شاهسواری, محرم زینالزاده, ابراهیم غفوری, بهنام ابطحی, احمد عسگری, امیر عابدی, رحیم مهدی خانی, پرند زاهدی, علی فرهید همکاری کرده است.