جعفر اکبری به عنوان عکاس در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
رشید درباره آن است که: رشید و دوستش جواهرهای زن فلجی را ربوده و زن در این حین کشته میشود. رشید جواهرها را در معدنی مخفی کرده و یه کلبهای در جنگل پناه میبَرد که دو فراری (حامد و نازی) در آن زندگی میکنند. شخصی به نام بشیر به حامد و نازی اطلاع میدهد که پلیس در جستوجوی سارق جواهرات است. حامد به رشید مظنون میشود و به وی پیشنهاد تقسیم جواهرات دزدیدهشده و فرار بههمراه یکدیگر را میدهد. سیامک، دوست حامد، که در کار قاچاق است، با حامد و رشی
...د نزاع کرده، و نازی با تبر سیامک را به قتل میرساند و رشید و حامد با هم به سمت معدن میروند. حامد بر اثر ریزش معدن زیر آوار مدفون شده و رشید به کلبه بازمیگردد. نازی کلبه را آتش میزند و بههمراه رشید به سمت معدن بازمیگردند. پلیس به معدن میآید و رشید بهناچار تسلیم میشود و تصمیم میگیرد خودش را تحویل دهد؛ اما حامد، که از زیر آوار خود را بیرون کشیدهاست، با گلولهای رشید را به قتل میرساند در این فیلم جعفر اکبری با بهمن مفید, بهروز وثوقی, میرمحمد تجدد, یدی, علیرضا زریندست, مهدی رجائیان, جلال پیشواییان, علی عباسی, زری خوشکام, واروژان, پرویز نوری, ایران قادری, حسین بدیعی همکاری کرده است.
کیفر درباره آن است که: ملوك (فرشته جنابی) دختر پهلوان محل (ولی الله شیراندامی)، برای تحقق بخشیدن به رؤیاهایش از خانه ی پدر می گریزد و با گروهی ولگرد كه خود را «هیپی» می خوانند همراه می شود. آنها از ملوك هتك حیثیت می كنند، و ملوك به ناچار در كنار آنها می ماند. محمد (بهمن مفید)، برادر ملوك، با ولگردها درگیر می شود؛ اما آنها او را به سختی مضروب و در یك امام زاده حبس می كنند. پهلوان از غصه می میرد و مختار (تقی مختار)، كه راننده ی اتومبیل نعش كش است، به یاری محمد می شتابد و با دنبال كردن نشانی تك تك ولگردها آنها را می یابد و به قتل می رساند. در آخرین درگیری مختار نیز كشته می شود و محمد پس از به هلاكت رساندن ملوك، به دست پلیس گرفتار می شود. در این فیلم جعفر اکبری با بهمن مفید, ژاله علو, میرمحمد تجدد, مهری ودادیان, کامران باختر, جمشید الوندی, ولی شیراندامی, منوچهر احمدی, امیرحسین حامی, علی زندی, تقی مختار, رضا رخک, محمد اسکندری, فریدون فروغی, فرشته جنابی, عبدالله غیابی, شهلا صافی ضمیر, بابک, گریوم هایراپتیان, حسن زندی, خسرو گلستانی همکاری کرده است.
بتشکن درباره آن است که: "علی" جوانی که در به دام انداختن مستخدمه ها مهارت دارد به استخدام "جعفر" درمی آید تا او را به دختری که صاحب ثروت کلانی است برساند. معاشرت علی و دختر به عشق بدل می شود لکن علی به اجبار دختر را تحویل جعفر می دهد. ولی بزودی علی که نمی تواند از دختر مورد علاقه اش بگذرد، پلیس را در جریان ماوقع قرار داده و باعث گرفتاری جعفر و همراهانش می شود . در این فیلم جعفر اکبری با بهروز وثوقی, جمشید مشایخی, عنایت بخشی, عبدالله اسکندری, بابک بیات, احمد احمدپور, حسین شهاب, شاپور قریب, عباس مختاری, ملیحه نصیری, رضا نورسته فر, رضا حاجیان, هنگامه, فرهاد حمیدی, فرشته بختیار, محمد عبادی, ایرج جنتی عطایی, مهدی امیر قاسم خانی, ابراهیم حامدی, نگین, طاطایی, غلام, قاسم نمکی همکاری کرده است.
حسن سیاه درباره آن است که: حسن سیاه سرپرستی «آژانس هنری حسن سیاه» را به عهده دارد، و در مجالس عروسی و شادمانی برنامه اجرا می کنند. حسن سیاه از فاطی ، دختر محسن آقا، یکی از اعضای گروهش، خواستگاری می کند. فاطی به مهدی علاقه دارد، که او نیز جشن ها و نمایش ها نقش سیاه را بازی می کند. حسن مهدی را از رابطه با فاطی منع می کند و مهدی تصمیم می گیرد گروه را ترک کند. حسن ابتدا مانع مهدی می شود؛ اما وقتی از رابطه ی صمیمانه ی مهدی و فاطی باخبر می شود رضایت می دهد که مهدی به رشت برود. فتح الله، مدیر برنامه های گروه، نامه ی وداع مهدی به فاطی را عوض می کند، و فاطی که گمان برده مهدی به او علاقه ای ندارد به رشت می رود و او را با رقاصه ای به نام سهیلا می بیند. فاطی به تهران بازمی گردد و مهدی به دنبالش. حسن با شمسی ، زنی که سالها با گروه او همکاری دارد، ازدواج می کند و رضایت می دهد مهدی و فاطی پای سفره عقد بنشینند. در این فیلم جعفر اکبری با نعمتالله گرجی, نصرت الله کریمی, رضا کرم رضایی, علیرضا زریندست, فخری خوروش, پرویز مهرام, علی عباسی, حسن مصیبی, روحالله مفیدی, علی اکبر مهدوی فر, حسین بدیعی, محمدعلی عرفی نژاد, کاظم روشن ضمیر, فرهنگ شریف, پرویز اصانلو, نادیا, مهناز نداف, اردوان مفید همکاری کرده است.
حکیم باشی درباره آن است که: پزشکی (منوچهر والیزاده) برای طبابت وارد روستائی میشود و مظفرخان حکیم باشی (نصرت الله کریمی) حضور او را مخل کار خود میداند. حکیم باشی و مباشرش رمضان (روحالله مفیدی) قصد دارند مردم را نسبت به پزشک بدبین کنند. مظفرخان دخترش گلی (دلارام) را علیه پزشک وامی دارد، اما گلی به تدریج به پزشک انس میگیرد و پزشک از او خواستگاری میکند. کدخدا (رضا شفیع) خود را به تمارض میزند و وقتی پزشک از مداوای او عاجز میماند حکیم باشی وانمود میکند که او را مداوا کرده تا مردم کماکان به او اعتقاد آورند. پزشک موضوع را با رئیس پاسگاه (میرمحمد تجدد) در میان میگذارد و آنها قصد جلب حکیم باشی را دارند؛ به ویژه این که گلی به دلیل مخالفت پدرش با ازدواج او و پزشک خودکشی کرده، اما نمرده است. حکیم که از درمان دخترش عاجز است دست به دامان پزشک میشود و پس از معالجهی او رضایت میدهد که گلی با پزشک ازدواج کند. حکیم باشی پس از ازدواج با زن بیوهای به نام انسیه (ایرن) فاش میکند که جادو و جنبلهایش اثر درمانی نداشته است. در این فیلم جعفر اکبری با شهلا ریاحی, میرمحمد تجدد, نصرت الله کریمی, مجتبی میرزاده, روبیک منصوری, رضا شریفی, رضا قویدل, روحالله مفیدی, جمال امید, پرویز نوری, مهدی میثاقیه, علی مرتضوی, همایون ارجمند, ایرن زازیانس, دیانا, رضا شفیع, پریسا, دلارام کشمیری, منوچهر جوانفر, منوچهر والی زاده همکاری کرده است.
بلوچ درباره آن است که: دو گروه قاچاقچی سکه های عتیقه در زاهدان به جان هم می افتند و یک گروه اعضای گروه دیگر را از پا درمی آورد و دو تن از آنها پس از تجاوز به لیلا، همسر مردی به نام بلوچ، به سمت پایتخت حرکت می کنند. بلوچ با قاچاق چی ها درگیر می شود و به اتهام قتل قاچاق چی هایی که به دست گروه دیگر کشته شده اند به زندان می افتد. بلوچ پس از دوازده سال از زندان آزاد می شود، و رد قاچاقچی هایی را که به همسرش تجاوز کرده اند می یابد. او عبدالله، یکی از قاچاق چی ها، را در مغازه اش به قتل می رساند، اما قبل از پیدا کردن امیر ، سرکرده ی قاچاقچی ها، با زنی به نام فرنگیس آشنا می شود که سعی دارد بلوچ را از فکر کشتن امیر منصرف کند. بلوچ به رابطه ی امیر و فرنگیس پی می برد و امیر را به قتل می رساند. سپس همسرش را در خانه ای عمومی می یابد و همراه او به زادگاهش، که روستائی ویران شده و متروک است، بازمی گردد. در این فیلم جعفر اکبری با بهروز وثوقی, شمسی فضل الهی, اسفندیار منفردزاده, مسعود کیمیایی, نعمت حقیقی, احمد هاشمی, چنگیز وثوقی, روبیک منصوری, ایرج صفدری, جلال پیشواییان, امرالله صابری, امیرحسین حامی, منوچهر فرید, رضا قویدل, پروین دولتشاهی, واروژ کاراپتیان, مهدی میثاقیه, ایرن زازیانس, عبدالله غیابی, بهارک, خسرو گلستانی, نظامالدین شفایی همکاری کرده است.
صمد در راه اژدها درباره آن است که: ماجرا از روزی شروع میشود که صمد (پرویز صیاد) را قرار است به خاطر دعواهایش که با انگشت به چشم دیگران میزند، به دادسرا در شهر بفرستند و اتفاقا دستش را با دستبند به دست یک مرد قاچاقچی (جهانگیر صمیمیفرد) میبندند. بین راه مرد قاچاقچی با کمک یکی از همدستانش موفق به فرار میشود و چون دستش به دست صمد متصل بود، مجبور میشوند که صمد را با خودشان ببرند. بعد از آنکه دستبند را باز کردند، تصمیم گرفتند که صمد را بکشند اما همدست قاچاقچی که دختر بود (مستانه جزایری) و اتفاقاً دختر رئیس باند بود، از روی احساسات اجازه نمیدهد که صمد را بکشند. بنابراین او را به یک سینما میبرند و در حالی که صمد غرق در فیلم کاراتهای (بروسلی) میشود، او را همانجا قال گذاشته و میروند. صمد با دیدن فیلم کاراتهای، مجذوب بروسلی و کاراته شده و سعی میکند پس از بازگشت به آبادی با تقلید از حرکات رزمی بروسلی، به اهالی روستا کاراته یاد بدهد. در این فیلم جعفر اکبری با عزتالله انتظامی, پرویز صیاد, فرخ لقا هوشمند, خیرالله تفرشی آزاد, علیرضا زریندست, مجتبی میرزاده, رضا هوشمند, بهمن زرین پور, محمد محمدی, ذبیح الله ذبیح پور, علی زاهدی, محمد گودرزی, میراحمد ایروانلو, مهدی بهمنپور, محمد ورشوچی, جهانگیر صمیمی فر, منوچهر یکتا وثوقی, علی اکبر مهدوی فر, مستانه جزایری, عبدالعلی همایون, اسماعیل شیرازی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
سوته دلان, صمد خوشبخت می شود, صمد آرتیست می شود, مسلخ, صبح روز چهارم, ستارخان, خواستگار