جمشید آهنگرانی فراهانی به عنوان طراح صحنه در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
دندان مار درباره آن است که: رضا، كارگر چاپ خانه، پس از فوت مادرش يادگاري هاي مادر و پلاك برادر گمشده اش را بر مي دارد و در مسافرخانه اي ساكن مي شود. هم اتاق او جوان جنوبي جنگ زده اي است به نام احمد. بين آن دو روابط صميمانه اي برقرار مي شود. روز بعد رضا در ساك دستي خود يادگاري هاي مادر را نمي بيند. به احمد مشكوك مي شود، اما احمد او را متقاعد مي سازد كه ممكن است اشياي او را افرادي كه براي آقا عبدل، دلال كالاهاي احتكاري، كار
...مي كنند ربوده باشند. آن دو سراغ آقا عبدل مي روند. رضا گردن بند مادرش را به گردن عبدل مي بيند، اما به توصيه ي احمد از درگير شدن امتناع مي كند. عبدل دختري به نام فاطمه را به رضا مي سپارد كه به آدرس معيني ببرد. اما رضا ابتدا فاطمه را به خانه ي دوستش جلال و سپس به خانه ي مادري مي برد و او را به خواهرش زيور، كه از شوهرش جدا شده، مي سپارد. پس از آن رضا و احمد به سراغ عبدل مي روند. در يك درگيري انبارهاي كالاهاي احتكار شده ي او را به آتش مي كشند و به خانه باز مي گردند. در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با احمد نجفی شوشتری, گلچهره سجادیه, سعید پیردوست, مژده شمسایی, فرامرز صدیقی, حسن رفیعی, جلال مقدم, نصرت الله کریمی, محمد عبدالهی, محمدولی احمدلو, رضا خندان, نرسی کرکیا, فریبا کوثری, حسین معمار زاده, سیامک اشعریون, مسعود کیمیایی, شاهد احمدلو, مجید مدرسی, عزیز ساعتی, ایرج صادق پور, احمد طالبی نژاد, فریبرز لاچینی, مهدی رجائیان, محمدمهدی دادگو, محمدرضا قومی, عباس نعمتی, محمد نظافتی, هادی ژورک, عباس قاجار, مهدی قبادی, سعید دلیری همکاری کرده است.
جمشید آهنگرانی فراهانی به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
جوانمرد درباره آن است که: در سالهای قبل از انقلاب، زمان تسلط بیگانگان بر صنعت نفت، در آبادان، و توفیق، بوکسور بازنشسته و کارگر شرکت نفت، در بحرانی ترین موقعیت زندگی خویش قرار گرفته است. او یا باید آینده خود را رقم بزند و یا تن به نابودی کامل بدهد و موفقیت او در گروی مبارزه با «براون، بوکسور جوان و قهرمان انگلیسی است که (و طاهباز» فرزند و توفیق» را در مسابقه ای از پای در آورده است. «عاطفه»، همسر سابق «توفیق» در صورتی حاضر به ازدواج مجدد با او است که و "توفیق" در این مبارزه پیروز شود. اینک "توفیق" پس از سالها دوری از صحنه باید خود را برای نبرد در این مسابقه که در واقع نبردی است برای زندگی آماده کند... در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با فریماه فرجامی, مهدی احمدی, جمشید هاشم پور, کامران قدکچیان, منیژه حکمت, عبدالله اسکندری, حسین ملکی, داریوش عیاری, فریبرز لاچینی, احمد احمدپور, روبیک منصوری, رحمان مقدم, هوشنگ دیبائیان, اکبر اصفهانی, خسرو دستگیر, خسرو امیر صادقی, حسن چرم چی, محمد پورغلامی, امید سعید نیا, بیژن ظهیرالدین, محمد خرمگاه, احمد شبیری, خسرو خان محمدی همکاری کرده است.
شبیخون درباره آن است که: محمد علوی، رئیس آگاهی بندر انزلی، پس از دست دادن همسر و دو دختر کوچکش براثر یک سانحه، سالهای پایان خدمتش را در تنهایی، نامیدی و افسردگی می گذراند. همواره در خیالش تصور می کند همسرش فرنگیس در کنار اوست و امور خانه را با او انجام میدهد. یک روز، جنازه زن ماهیگیر شصت ساله و معتاد با نام پری، که اخیراً غرق شده، کنار ساحلی پیدا می شود، در کیف او عکس زنی جوان و دو شماره تلفن وجود دارد که یکی متعلق به منزل علوی و دیگری شماره ی کافه مهتاب است. پی گیری های پرونده قتل پای مرد قلدر و زورگویی با نام بندری را به میان میکشد که مالک چند کافه است. همزمان عکاسی به نام شفرازیان در مغازه اش میمیرد که پیگیری های اولیه نشان میدهد که مرگ او مشکوک است.بندری با علوی ملاقات کرده و به او میگوید که زن ماهیگیر در حقیقت ارمنی و ژانت نام دارد و پری نام ساختگی اوست. در مراحل بعدی تحقیق، علوی میفهمد که مرگ ژانت و شفرازیان عکاس در ارتباط به هم است. بندری برای علوی فاشی می کند که ژانت مادر شفرازیان بوده، اما سی سال دور از او زندگی می کرده و بعد از این که شفرازیان او را به دست آورد، برای ادامه زندگی به او کمک مالی کرده است و وقتی ژانت متوجه میشود که اوضاع مالی فرزندش خوب نیست، با نام جعلی پری برای بندری خبرچینی می کرده است.یک روز همسر متوفی علوی به دفتر کارش تلفن می کند و از او میخواهد تا برای دخترانش عروسکك خریده و به خانه بیاورد.علوی وقتی به خانه می رسد با ضیافتی از مردگان دور و نزدیک رو به رو می شود که در میانشان زن جوانی نیز حضور دارد که عکسش در کیف ژانت پیدا شده بود. فرنگیس به علوی میگوید که زن جوان ژانت است که علوی زمانی دلباخته اش بود اما تفاوت دینی مانع ازدواجشان شد و همچنین متوجه می شود که شافرازیان حاصل ازدواج ناموفق ژانت بوده است. علوی پس از پایان ضیافت مردگان به رختخواب میرود. صبح روز بعد معاونش او را در حالی که عروسک های دخترانش را در بغل دارد، در تختخوابش مرده می یابد. در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با افسانه بایگان, جمشید هاشم پور, فخرالدین صدیق شریف, منیژه حکمت, رسول صدرعاملی, محمدرضا سرهنگی, عباس گنجوی, داریوش عیاری, مهرداد میرکیانی, زهره حمیدی, پیام شمس, روبیک منصوری, هوشنگ دیبائیان, ولی جامه بزرگی, خسرو دستگیر, محمد غلامی, رضا فیض نوروزی, محمد فوقانی, آندره آرزومانیان, اسفندیار مهرتاش, محمد پورغلامی, محمد افشار, داوود سعیدی, محمد باقر رشیدی, محرم نسیم, یزدان شاه حسینی, مسعود گازرانی, الهام داوودی, ابوالفضل مهدوی, رضا قائدی, منصور نوابی, علی ریحانی, فرزان فدوی, آیدا تبیانیان همکاری کرده است.
جمشید آهنگرانی فراهانی به عنوان طراح لباس در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
توچال درباره آن است که: نوید عضو قدیمی گروه امداد و نجات پیست توچال به دعوت مهران دوستش که سرپرست تیم است بعد از سالها به پیست بازمیگردد. با بازگشت نوید به پیست اتفاقاتی رخ میدهد که خط اصلی داستان این فیلم را شکل میدهد و ... در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با پژمان بازغی, شهریار اسدی, کاوه ایمانی, فرشید احمدی, بابک میرزاخانی, لیلا زارع, دیبا زاهدی, علی تهرانی, سید محسن جاهد, علی فرهادی, حبیب مجیدی, علی بهرامیفر, شهاب شادابی, محمد آهنگرانی همکاری کرده است.
زندان زنان درباره آن است که: سال 1362، زندان زنان، زندانیان دست به شورش میزنند، طاهره یوسفی رئیس جدید زندان، بین آنها میرود تا آرامشان کند و بالاخره هم با اعمال مقررات سختگیرانه اش زندانیان را وادار به تسلیم میکند. طاهره یوسفی با یکی از زندانیان به نام میترا که مرتکب قتل ناپدری اش شده، درگیر می شود. میترا که در میان زندانیان نفوذ زیادی دارد زیر بار دستورهای طاهره یوسفی نمی رود و هر بار به بهانه ای مجازات می شود۰ پگاه دختر جوان زندانی که با متیرا دوستی نزدیکی دارد و ظاهراً جرمش نیز سیاسی است، پس از برگزاری تک نوازی ویلنسل برای اعدام برده می شود. یکی از زندانیان که حامله است، وقتی هواپیماهای عراقی، بمب هایشان را برفراز تهران میریزند و شهر در تاریکی کاملی فرو میرود، توسط میترا که دانشجوی مامایی بوده، وضع حمل می کند. نام نوزادش سپیده گذارده می شود.ده سال بعد، در سال ۱۳۷۲، دختر جوانی به نام سحررا به زندان می آورند، تفاوت حالا با گذشته اینست که جز میترا و طاهره یوسفی، از زندانیان و زندان بانهای قبلی، کسی در زندان نیست. یکی از زندانیان که برای خودش دار و دسته فساد در داخلی زندان به هم زده، چندبار سعی می کند تا سحر را به دام بیندازد امّا هربار میترا با حمایتش مانع میشود تا این که زن بالاخره یک شب از سحر سوءاستفاده جنسی می کند. . زندان بهم میریزد و طاهره یوسفی، که حالا بعد از ده سال روابط نزدیک تر و دوستانه تری با میترا دارد وارد عمل شده و زن فاسد کشته میشود. در سال ۱۳۷۹، فضای زندان کاملاً عوض شده است، گرد پیری بر سر طاهره یوسفی و میترا نشسته و آنها رابطه ی خواهرانه ای باهم دارند. زندان پر از دختران بزهکار است. روزی دختر جوانی را به زندان می آورند که دوستانش او را اسی صدایش می کنند. میترا که به او احساس مادرانه ای پیدا کرده، درمی یابد که او همان سپیده است که در زایمان به مادرش کمک کرده بود.سپیده از زندان فرار می کند، قصد او خروج از مملکت است، میترا که از قصد او آگاه شده به تکاپو می افتد تا او را پید کند. اما برای خروج از زندان نیاز به وثیقه ای سنگین و ضامنی معتبر دارد. طاهره یوسفی سعی میکند به او کمک کند و چون در می یابد که میترا از تلاشش نتیجه ای نگرفته، پس سند خانه خودش را به عنوان وثیقه آزادی میترا میسپارد تا او بتواند بیرون از زندان سپیده را پیدا کند. میترا از زندان میرود، اما طاهره یوسفی تنها در زندان میماند. در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با گلاب آدینه, پگاه آهنگرانی, رویا نونهالی, رویا تیموریان, مریم بوبانی, منیژه حکمت, ابراهیم شیبانی, سیروس تسلیمی, فرید مصطفوی, داریوش عیاری, مصطفی خرقهپوش, مهری شیرازی, محمود سماکباشی, امیر عابدی, فرخنده فرمانی زاده, کیوان جهان شاهی همکاری کرده است.
خفاش درباره آن است که: «محمود» با گروهی تبهکار همراه میشود. این در حالی است که خواهرش «الهه» -که پزشک درمانگاهی در یک روستا است- در جستجوی او به تهران آمده است. «الهه» را یک دوست (مهری) که دانشجوی روانشناسی است همراهی میکند. «الهه» «محمود» را مییابد اما او قادر نیست که بیگناهیش را ثابت کند. او در این زمان کیفی را سرقت کرده است که قرار است توسط خفّاش –مزدوری بیگانه- به یک دلال دارو به نام «تمدن» تحویل داده شود. «خفباش» برای به دست آوردن کیف به تعقیب جوانان میپردازد. «الهه» و «مهری» نیز با پیگیری سعی در نجات «محمود» از مهلکه دارند. کشف راز محمولهی کیف با کشف هویت واقعی «محمود» مقارن میشود. در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با بیژن امکانیان, ژاله صامتی, علیاصغر شادروان, مجتبی رحیمی, ایرج گلافشان, رامبد شکرابی, محمدرضا قومی, بابک برزویه, هوشنگ منصور خاکی, حمید قدکچیان, نرگس صفدریان, حسین معلومی, بهرام سعیدی, مجید سعیدی, اسماعیل رسولی, محمد باقر رشیدی, پریسا شاهنده, روح الله خوشکام, علیرضا مقتدر, پروانه انزلچی, خسرو کرمی, سیمین بازرجانی همکاری کرده است.
آخرین بندر درباره آن است که: در حوالی سال ۱۳۱۴ شمسی، یک گروه مؤتلفه، چند تن از رجال دولتی را درگراند هتل، به قتل می رسانند و کیف دستی یکی از آنان را که محتوی اسناد مهمی است، می ربایند. در جریان تعقیب مأموران، جزهانیه، بقیه افراد گروه از بین می روند.هانیه، که زن جوانی است با یاری خادم یک مسجد به بوشهر می گریزد تا با کمک یکی از همفکران و با توسل به یک تبعیدی کافه دار به نام هاشم دربندی که سابقه عبور دادن مسافران قاچاق را دارد، از ایران خارج شود و مدارک را به گروه دیگری برساند. کارآگاه محمد علوی از ادارهٔ تأمینات از طریق وابستگی اش با خادم مسجد، به دنبال هانیه به بوشهر میرود. بین کارآگاه و هاشم به رغم برخورد بد اولیه، دوستی عمیقی شکل میگیرد و هردو در صدد نجات هانیه و شوهر فراریش از بند که در بوشهر به او می پیوندد، برمی آیند و حوادث بعدی غیرمنتظره است. در این فیلم جمشید آهنگرانی فراهانی با احمد نجفی شوشتری, محمدرضا فروتن, عیسی صفایی, جمشید هاشم پور, مهناز افضلی, فخرالدین صدیق شریف, کامران قدکچیان, عبدالله اسکندری, حسن پویا, مظفر سلطانی, رضا اردلان, هوشنگ دیبائیان, فرهاد خان محمدی, اکبر اصفهانی, محمد صادق آذین, حسن هدایت, خسرو دستگیر, ناصر لقایی, خلیل رافع, جمال امید, منصور عباسی, بهروز مقدم همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
بهشت پنهان, گراند سینما