جمشید فرحی به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
بالاش درباره آن است که: "بالاش" پس از سالہا به روستایش باز میگردد. در غیاب او، در سالهائی که در زندان بسر می برده، پدرش را کشته اند . یکبار بالاش تصمیم می گیرد که زندان ناتمام "قالاسی " را که در نقطه دورافتاده ای قرار دارد ببیند. دراین محل چهار ساواکی مخفی شد ماند تا در فرصتی مناسب، به وسیله راهنمائی که از روستا ربوده اند، از مرز خارج شوند. بالاش و دو سمت شراب در برخورد با مردان فراری درگیر شده و پسری از ماجراهای متعددی، سرانجام آنهار
...ا گرفتار قانون می سازند. در این فیلم جمشید فرحی با جمشید هاشم پور, ساموئل خاچیکیان, اکبر صادقی, احمد احمدپور, اسماعیل محرابی, روبیک منصوری, شاپور بخشایی, عباس مختاری, عزت الله رمضانی فر, علی برجسته, احمد بهروزی, منصور تهرانی, ناصر بهرام پور, خسرو یزدانی, اسماعیل هادی, شیرین بختیاری, تاجی مجدزاده همکاری کرده است.
سرخپوست ها درباره آن است که: ارباب جمشید محل اجتماع سیاهی لشگرهای فیلم فارسی است تا آدمی معروف به چیچو آنها را به صحنه فیلمبرداری ببرد. تازه وارد این جمع، جوانی است به نام داوود که برای هنرپیشه شدن از شهرستان به تهران آمده است. داوود در این جمع با احمد آرتیست و مصطفی جیمزباند آشنا می شود. آنها قول می دهند که ترتیبی قائل شوند تا با رضا بیک ایمانوردی همبازی شود. اما چندی نمی گذرد که مصطفی در اثر بیماری در می گذرد و داوود که بی مسکن است با احمد هم اتاق می شود. احمد دائماً در رؤیا می بیند که با بهروز وثوق همبازی شده است. روزها می گذرد، پول داوود تمام می شود. حالا داوود راضی شده که فقط عکسی با بیک ایمانوردی یادگاری بگیرد و یک عکاس فیلم فارسی این مشکل را حل می کند و بعد از آن دیگر اتفاقی نمی افتد. از این پس داوود هم مثل تمام بچه های ارباب جمشید روزهای طولانی و بیهوده ی انتظار را طی می کند. در این فیلم جمشید فرحی با غلامحسین لطفی, پرویز فنی زاده, رضا بیک ایمانوردی, شورانگیز طباطبایی, غلام ژاپنی, مجید مظفری, نصرت الله کریمی, کیومرث ملک مطیعی, علی اصغر همت, موسی افشار, محمد تقی کهنمویی, کریم چهل و یک, علی باقری, ابراهیم کیهانی, قدرت دلاوری, حسن دولت شاهی, علی مهانی, هنگامه, محمد اسکندری, اسماعیل شیرازی, غلامرضا سرکوب, پیمانه همکاری کرده است.
کلام حق درباره آن است که: نصرالله از زندان آزاد و در خانه ی مادرش ساکن می شود. او دوباره اقدام به دزدی می کند، و از خانه ی یک مرد روحانی یک تخته قالی می رباید. پلیس نصرالله را دستگیر می کند و مرد روحانی شهادت می دهد که خود او قالی را به نصرالله هدیه داده است، و قالی دیگرش را نیز به او هدیه می دهد. نصرالله به امام زاده می رود و توبه می کند و به پیشنهاد مرد روحانی در کارخانه ای به کار مشغول می شود. او با کار و کوشش زندگی شرافتمندانه ای برای خود و مادرش فراهم می کند، و پس از آشنایی با بدری، که با دختر خردسالش شیرین زندگی می کند، با او پیمان زناشویی می بندد. قاسم برازجانی، همسر سابق بدری، از زندان آزاد و مزاحم بدری می شود. قاسم از بدری هتک حرمت می کند و با عکس هایی که از او در اختیار دارد بدری را وادار به همکاری در کار قاچاق می کند. بدری و قاسم و دوستش علی سیاه دستگیر و به حبس محکوم می شوند. نصرالله که از پیدا کردن بدری ناامید شده شیرین را بزرگ می کند. سالها بعد قاسم با ضمانت نصرالله از زندان آزاد می شود و هر دو به دنبال بدری می گردند. نصرالله از طریق علی سیاه بدری را می یابد، و او را که بیمار است با مراقبت دکتر کیوان، نامزد شیرین، مداوا می کنند. قاسم، که مزاحم بدری است، بر اثر حادثه ای کشته می شود، و اعضای خانواده ی نصرالله دوباره گردهم می آیند. در این فیلم جمشید فرحی با رضا بیک ایمانوردی, اصغر بیچاره, جلال پیشواییان, کریم چهل و یک, عباس مختاری, ذبیح الله ذبیح پور, علی ثابت, حسن محمدی, ملیحه نصیری, حسن مصیبی, محسن وزیری, احمد نجیب زاده, نظام فاطمي, مهدی مصیبی, اعظم میرحسینی, جواد تقدسی, مجید, حسین قلی بیدگلی همکاری کرده است.
بوف کور درباره آن است که: مرد جوان تنهایی (پرویز فنی زاده) در اتاقش روی جلد قلمدان نقاشی میکند. عمویش وارد اتاق او میشود. وقتی مرد جوان میخواهد برای عمویش شراب بیاورد از پنجره اتاق زنی (نوین قیاسی) را زیر سایه درخت میبیند که کنار پیرمردی ایستادهاست. مرد جوان از آن پس هر غروب در دشت و بیابان سر در پی زن میگذارد، بی آن که او را بیابد، شبی زن به خانه مرد جوان میرود و روی تخت او دراز میکشد. همین که مرد به زن نزدیک میشود میبیند که او مرده است. مرد جسد زن را قطعه قطعه میکند و در چمدانی میگذارد و به کمک مردی که درشکه نعشکش دارد به خارج شهر میبرد. مرد نعشکش وقتی مشغول حفر کردن زمین برای مدفون ساختن جسد است کوزهای قدیمی مییابد. پیرمرد، مرد جوان را به خانهاش میرساند و کوزه را به او میدهد. از آن پس مرد جوان آشفته حال میشود. او به عبادتگاه مراکشیها میرود و سپس در پاریس از مزار صادق هدایت دیدن میکند، در حالی که معتقد شدهاست روح تازهای در او حلول کردهاست در این فیلم جمشید فرحی با پرویز فنی زاده, پروین سلیمانی, منوچهر اولیایی, عظیم جوان روح, سعید شرافت, منصور تهرانی, فرشید فرشود, اکبر نمینی, کوپال مشکات, کیومرث درم بخش همکاری کرده است.
عبور از مرز شب درباره آن است که: فرهاد (وفا) و مارگریت (شهرزاد آرمانی) از سال های مدرسه به یكدیگر علاقمند می شوند. والدین فرهاد فوت كرده اند، و او تحت سرپرستی عمویش تقی (رضا كرم رضائی) بزرگ شده است. روبرت (آرمان)، پدر مارگریت، به دلیل دوگانگی مذهب، مارگریت و فرهاد را از معاشرت با یكدیگر منع می كند، و ژرژ (مهران صدری)، برای دور كردن فرهاد از خواهرش عده ای اوباش را اجیر می كند تا فرهاد را تنبیه كنند. به رغم این معاشرت دو جوان ادامه می یابد. هیچ یك از آن دو حاضر نیستند از اصول مذهب خود نافرمانی كنند. فرهاد به توصیه ی تقی و روبرت وانمود می كند كه به دختر همسایه شان (شادی آفرین) علاقمند شده است، به گمان این كه علاقه ی مارگریت را از خود سلب خواهد كرد. مارگریت به دلیل بی توجهی فرهاد تصمیم به خودكشی می گیرد؛ اما فرهاد مانع می شود و چندی بعد آن دو كه راهی برای پیوند زناشویی خود نمی بینند، دست در دست هم، خود را در دریا غرق می كنند. در این فیلم جمشید فرحی با رضا بیک ایمانوردی, اصغر بانکی, رضا کرم رضایی, مهدی رجائیان, جلال پیشواییان, فرامرز رسولی, شادی آفرین, محمدباقر خسروی, مهران صدری, شهرزاد آرمانی, آرمان, رضا انجم روز, جهانبخش پازوکی, آرمان میناسیان, عباس وفایی, فرزانه همکاری کرده است.
زخمه درباره آن است که: "حسن سنتوری" در چنگ اعتیاد ، همسر و فرزندش را نیز مبتلا می سازد. وی بعد از انقلاب دیگر امکان بهره گیری از ارکستر روحوضی را که در اختیار داشت ، ندارد و چون بایستی هزینه ی اعتیادش را تامین کند، پس دست به کار قاچاق می زند. حسن سنتوری حتی فرزند محصلش، " علی " را نیز وارد این کار می کند . یکبار وقتی مواد مخدر لازمه به علی نمی رسد ، او در کلاس از هوش می رود و کارش به بیمارستان کشیده می شود همسر حسن نیز او را ترک گفته و برای نگهداری فرزندش از او دور می شود. حسن که از بیم تعقیب مامورین جرات بازگشت به خانه اش را ندارد، آواره و سرگردان خیابان ها می شود. او یکبار با یکی از اعضای ارکسترش که وسیله ی حسن به اعتیاد کشیده شده، روبرو می شود و درگیری بینشان پدید آمد و حسن به قتل می رسد . در این فیلم جمشید فرحی با ابوالفضل پورعرب, مجید مظفری, کاظم افرندنیا, مهدی فخیم زاده, رضا کرم رضایی, ایرج گلافشان, فخری خوروش, خسرو ملکان, محمد تقی کهنمویی, هوشنگ منصور خاکی, اصغر علایی, رضا اردلان, حسین حقیقی, احمد بهروزی, منوچهر افسری, محمد ورشوچی, منصور تهرانی, علیاصغر احدی, سعدی افشار, کریم نبی نژاد, اکبر نمینی, مهدی صناعی, حسن شمشاد, محمود علی زاده, جهانسوز فولادی, ژاله صدارتی, کاوه فولادی همکاری کرده است.
تفنگ شکسته درباره آن است که: بكتاش، معدن فیروزه ی وزیر صنایع و معادن را در روستای قلعه بالا اداره می كند. آقاعمو و گروهی از اهالی روستا از جمله قادر در معدن به كار مشغولند. قادر قطعه ای فیروزه می یابد و به آقاعمو می دهد. عوامل بكتاش قادر را در معدن به قتل می رسانند و... در این فیلم جمشید فرحی با شهاب عسگری, عنایت بخشی, کاظم افرندنیا, کیومرث ملک مطیعی, منوچهر حامدی, ایرج گلافشان, مجید انتظامی, فخری خوروش, شاهرخ سخایی, احمد بهروزی, خسرو امیر صادقی, حمید انگجی, حسین خانی بیک, علیاکبر عرفانی, مهدی معدنیان, روحالله مفیدی, امیر وطنزاد, اصغر قزلباشی, صوری ظفر, علی رجبی, حسن محسن آبادی, پروین سامی, ایرج نوروزی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
موج طوفان, مریم و مانی, آقا دزده