محمد خواجویها به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
دست تقدیر درباره آن است که: دست تقدیر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی گرجی عبادیا ساختهٔ سال ۱۳۳۸ است. در این فیلم محمد خواجویها با حمیده خیر آبادی, جمشید مهرداد, هوشنگ بهشتی, هوشنگ سارنگ, مهین دیهیم, قدرت الله احسانی, علی زندی, عباس مصدق, عزت حسنعلی, گرجی عبادیا, بزرگ لشگری, نیکو همکاری کرده است.
گمگشته درباره آن است که: «زرخواه» آنچنان مشغول خوشگذرانی است که توجهی به همسر و فرزندش ندارد و آخرالامر نیز هر دو را از خانه اش می راند. «م
...لیحه» همسر زرخواه در حادثه ای به قتل می رسد و تربیت فرزندش «هما» را خانواده ای عهده دار می شود. سال ها بعد هما با پدرش زرخواه روبرو می شود. زرخواه شیفته ی هما می شود ولی هما به او توجهی نمی کند. زرخواه تصمیم به خودکشی می گیرد. اما سرانجام واقعیت آشکار شده و زرخواه سرافکنده، پشیمان و مغموم از دخترش تقاضای بخشش می کند و دختر نیز سرانجام او را می بخشد. در این فیلم محمد خواجویها با ولیالله خاکدان, عنایت الله فمین, صمد صباحی, هایده, مهوش, ملوک آغوز, زری ودادیان, پرنده صفوی, مسعود زادگان همکاری کرده است.
مادموازل خاله درباره آن است که: -دو دوست که هزینه ی تحصیلشان را در تهران زن متولی به نام «خاله» می پردازد، با خبر می شوند که او قصد سفر به تهران را دارد. آن دو نامزدهای خود را نیز برای آشنایی با خاله دعوت می کنند. اما به زودی خبر می رسد که خاله نخواهد آمد. دو دوست از دوستی دیگر که خود را با جامه ای زنانه برای رفتن به بالماسکه آماده کرده، می خواهند که نقش خاله را جلوی نامزدهایشان بازی کند. ماجراهایی روی می دهد و خاله ی قلابی حتی چند عاشق پیدا می کند. بعد از مدتی بالاخره خاله ی اصلی پیدایش می شود و نامزدها به هم می رسند، به جز دایی که به خاله ی قلابی توجه پیدا کرده و ناگهان درمی یابد که او مرد است. در این فیلم محمد خواجویها با ولیالله خاکدان, رضا کریمی, عزیزالله کردوانی, نصرت الله کنی, عبدالله محمدی, گرگین گریگوریان, احمد شیرازی, جعفر پورهاشمی, تقی ظهوری, شهین, امین امینی, اشرف کاشانی, مهدی امیر قاسم خانی, مهوش, علی تابش, ملوک آغوز, مریم, تقی تقدسی, وارطان چاپاریان, منیر امیر آسوری همکاری کرده است.
مردی که رنج می برد درباره آن است که: مرد جوانی با صحنه سازی رئیس خود، متهم به اختلاس شده و به زندان می افتد اما به زودی تبرئه و آزاد می شود در حالی که وضع خانواده اش مختل شده، کارش را از دست داده، نامزدش او را ترک گفته و مادرش در بستر بیماری بدون دکتر و دوا مانده است. مرد جوان برای یافتن شغل به همه جا روی می کند اما ناامید و مأیوس بازمی گردد. بحران شدید مالی سبب مراجعه او به رئیس سابقش می گردد و چون با تحقیر و خشونت وی روبرو می گردد، در اوج عصبانیت و بی خبری، مرتکب قتل رئیسش می شود و زمانی با دارو به بالین مادرش می رسد که او نیز چشم از جهان پوشیده است. مرد جوان دیگر هیچ امیدی برای ادامه زندگی اش ندارد. در این فیلم محمد خواجویها با احمد قدکچیان, ایران دفتری, ایرن زازیانس, محمد علی جعفری, عزیزالله رفیعی, پرخیده, علی تابش, تاج الملوک احمدی, ایرج گلسرخی, مینو, الهه, مجید همکاری کرده است.
بهلول درباره آن است که: در دوران حکومت «هارون الرشید»، «جعفر برمکی» و «فضل بن ربیع» دو مرد قدرتمند حکومت هستند. یکی از طرفداران جعفر برمکی به نام «سیدعلوی» متهم به شورش می شود. رئیس این دادگاه «بهلول» است. بهلول برای اینکه علیه علوی رأی ندهد خود را به دیوانگی می زند و در این حال نیز با ایرانی ها برای بدست آوردن قدرت همکاری می کند. در این فیلم محمد خواجویها با احمد قدکچیان, موسی افشار, مرتضی حنانه, فخری خوروش, هوشنگ سارنگ, صادق بهرامی, رضا رخشانی, روحالله مفیدی, گیتی فروهر, تقی ظهوری, حسین محسنی, رحیم روشنیان, اکبر خواجوی, زکریا هاشمی, پروانه, مظفر میزانی, حسین معطر, ژرژ لیچنسکی, عباس مصدق, محمد شب پره, منصور متین, اکبر دستورز, علی دلپذیر همکاری کرده است.
بیشتر