منصور ولدبیگی به عنوان چهره پرداز در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
ترکمن درباره آن است که: در منطقه تركمن صحرا آرتق چند بار مادرش را برای خواستگاری دختر قلیچ خان می فرستد؛ اما پدر دختر رضایت نمی دهد. آرتق دختر را از كنار رودخانه می رباید و به زیارتگاهی می برد. قلیچ و پسرانش او را می بخشند. شب هنگام فرید و دوستش وارد زیارتگاه می شوند تا لوح مقدس را بربایند. سارقان فرید را جا می گذارند و اهالی او و آرتق را گرفتار و حبس می كنند. آن دو می گریزند و پس از تعقیب و گریز به عباد، سارق اصلی، می رسند. آن دو
... در آنجا با فروز، دختر عباد، آشنا می شوند، كه از رفتار پدرش نفرت دارد. آرتق دختر را گروگان و لوح مقدس را بازپس می گیرد؛ اما فرید كه به مخفی گاه دختر دست یافته لوح را از چنگ آرتق در می آورد. فرید لوحی بدلی به چند خریدار می فروشد و لوح اصلی را به آرتق باز می گرداند، و از نو دختر قلیچ را خواستگاری می كند. قلیچ برای تعیین نامزد دخترش مسابقه ی اسب سواری برپا می كند، و شخص دیگری برنده می شود. آرتق به شهر می رود و با فروز ازدواج می كند. در این فیلم منصور ولدبیگی با ایرج قادری, مجید مظفری, اصغر بیچاره, احمد احمدپور, حسین شهاب, روبیک منصوری, ناصر ملک مطیعی, رفیع مددکار, ذبیح الله ذبیح پور, محمد تقی شکرایی, فرهاد خوشبخت, قدرت الله احسانی, نریمان شیری فرد, ابوالفضل میرزائی, سعید مطلبی, امیر شروان, اعظم میرحسینی, گیتی بهشتی, ایرج فرحبخش, منیژه همکاری کرده است.
میخک سفید درباره آن است که: ستاره (فروزان) آوازه خوان یک گروه شادمانی است. محمود (عبدالله بوتیمار)، که خاطرخواه ستاره شده، خانه ای مجلل برای او و دوستانش فراهم می کند، و آنها را به اجرای برنامه در کاباره ای بزرگ دعوت می کند. جوان دانشجویی به نام مسعود (تقی مختار)، به رغم مخالفت والدینش، به ستاره اظهار علاقه می کند. ستاره که به بیماری سرطان مبتلا است به درخواست مسعود از حضور در کاباره خودداری می کند، تا این که پدر مسعود با ستاره تماس می گیرد و از او می خواهد که برای آینده ی مسعود و نامزدش ارتباطش را با او قطع کند، و ستاره می پذیرد. حال ستاره وخیم می شود و دوستانش برای تهیه ی خرج مداوای او تلاش می کنند. مسعود در روز عروسی اش از ملاقات پدرش با ستاره مطلع می شود و برای عذرخواهی نزد او می رود. ستاره در آغوش مسعود جان می دهد. در این فیلم منصور ولدبیگی با حسن رضایی, حسین شهاب, عباس ناظری نیک, سیاوش شاکری, نظامالدین کیایی, حسین واثقی, گیتی فروهر, علی میری, تقی مختار, اکبر جنتی شیرازی, حسن رضیانی, رضا حاجیان, مرتضی حدیقی, حبیب الله کسمایی, حمید مجتهدی, عبدالله بوتیمار, هنگامه, عهدیه بدیعی, محمد نوروزی, رضا صفایی, منصور سپهرنیا, جمال مجتهدی, فریدون نریمان, پروین خیربخش, پروانه, گالوست گورکیان, فرشته, حمیدی همکاری کرده است.
منصور ولدبیگی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
طاهر درباره آن است که: معماری (نعمت الله گرجی) قبل از مرگش دخترش لیدا (شاپرک) و پسرش طاهر (شهرام) را به مهندس (عبدالله بوتیمار) می سپارد. مهندس به اهواز می رود و لیدا را همراه خود می برد تا در کنار پسرش شهرام بزرگ کند. طاهر را اهل محل بزرگ می کنند. سال ها بعد شهرام به لیدا (لیدا دانشور) تجاوز می کند، و مهندس که گمان می کند لیدا دختر هرزه ای است او را از خانه اش می راند. لیدا در اتوبوس با رقاصه ای (سیمین علی زاده) آشنا می شود که پای او را به کافه می کشاند و سر راه احمد (مرتضی عقیلی) قرار می دهد. احمد در مرافعه ای به زندان می افتد و لیدا را به دوستش طاهر (منوچهر وثوق) می سپارد. لیدا و طاهر به هم علاقه مند می شوند و قرار ازدواج می گذارند. شهرام نزد پدرش اعتراف می کند که به لیدا تجاوز کرده و وجدانش ناراحت است. لیدا درشب عروسی اش با دیدن عکس پدرش در اتاق طاهر در می یابد که طاهر برادرش است. او از مراسم جشن می گریزد و به احمد پناه می برد. طاهر با احمد درگیر می شود و احمد اعتراف می کند که لیدا خواهر او است. سرانجام شهرام سر می رسد و با لیدا پیمان زناشویی می بندد. در این فیلم منصور ولدبیگی با نعمتالله گرجی, مهری ودادیان, کامران باختر, حسین ملکی, کریم نشاط, ابراهیم کیهانی, حسین واثقی, منوچهر وثوق, مرتضی عقیلی, قدرتالله بزرگی, کارمن, عبدالله بوتیمار, اسماعیل شیرازی, رضا انجم روز, مرتضی برجسته, سیمین علیزاده, شهین خلیلی, لیدا دانشور, سیمین, کاظم سالکی, شهرام, رضی, همایون مظاهری, سیما گرجی, اسماعیل خسروی, انصاری همکاری کرده است.
بوسه بر لبهای خونین درباره آن است که: شهبال ، عضو قبیله ی سیاه کوهی ها، با چند نفر درگیر می شود و با تنی زخمی، سوار بر اسب، به طرف قبیله ی موسی خان می رود. پسران موسی خان و بعضی از افرادش می خواهند او را بکشند؛ اما موسی خان مانع می شود و به دخترش غزال می سپارد که زخم های او را التیام بخشد. مراد و خواهرش می کوشند شهبال را تحویل بگیرند؛ اما موسی خان آنها را از قبیله ی خود می راند. افراد قبیله ی سیاه کوهی ها برای باز پس گرفتن شهبال به قبیله ی موسی خان شبیخون می زنند و جنگ و خونریزی به را ه می افتد. ستاره دختر فال گیری است که مردم او را جادوگر خطاب می کنند. او از سرنوشت شهبال و دیگران خبر می دهد. به تدریج غزال و شهبال به هم علاقه مند می شوند و در پی مخالفت برادر غزال موسی خان به شهبال فرصت می دهد که قبیله اش را برک کند. اسد، که از افراد جنگجوی قبیله است، خود را برای ازدواج با غزال نامزد می کند. پس از جنگ و گریزهای طایفه ای افراد مراد به چادرهای موسی خان حمله و غزال را با خود می برند. شهبال، اسد و موسی خان کشته می شوند و غزال بالای سر جسد شهبال آمده و دست در دست هم به سوی افق دور می شوند. در این فیلم منصور ولدبیگی با کامران باختر, ساموئل خاچیکیان, کتایون امیر ابراهیمی, هوشنگ منصور خاکی, بهزاد جوانبخش, رضا مهاجر, حسین واثقی, منوچهر وثوق, فرامرز رسولی, کمال مطیعی, علی اکبر گلپایگانی, مستانه جزایری, شادی, کاوه, مرتضی برجسته, مینا, فرشته, میشا آشوریان, علی رجبی همکاری کرده است.
آب درباره آن است که: توفیق مرد پولداری است که تعداد زیادی بشکه و گاری برای توزیع آب دارد و برای حفظ منافع خود از طریق توزیع انحصاری آب، از هر کوششی توسط دیگران در این زمینه جلوگیری میکند اما جوانی بنام مسلم در برابر او قد علم میکند و میکوشد بوسیله گاری کوچکش با او رقابت کند. توفیق، توطئه و اشکالتراشی را برای از میدان بدر بردن مسلم آغاز می کند. ابتدا با تهدید و سپس شکستن گاری او، کتک زدن و مجروح کردنش، کشتن اسب گاریش و ... مسلم با تشویق همسرش همچنان ایستادگی می کند. توفیق وقتی که می بیند مسلم به کارش ادامه میدهد و موقعیت او را به خطر میاندازد، مسلم را میکشد و خودش نیز به قتل میرسد. از آن پس، مردم به آسانی به آب دسترسی دارند در این فیلم منصور ولدبیگی با جمشید مشایخی, میرمحمد تجدد, سیامک اطلسی, مرتضی احمدی, مسعود ولدبیگی, فرهاد محبت, حجت اسماعیلی, سعید امیرسلیمانی, اصغر سمسار زاده, سعید راد, شهروز ملک آرائی, حبیب کاوش, کوپال مشکات, فرهاد حمیدی, بابک افشار, سپیده, گریوم هایراپتیان, نورالدین ثابت ایمانی, گوگو کیهان همکاری کرده است.