مریم نیکرفتار به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
رز زرد درباره آن است که: در جاده شمال، مردی سیاهپوش پس از ربودن اموال راننده ای، او را در ماشینش به آتش کشیده و خود می گریزد.در تهران، زوج جوانی به نام لیلا و آرش پیوندشان را جشن می گیرند و وقتی کاروان عروس در خیابان ها به دنبال ماشین آنهاست، لیلا به آرش پیشنهاد میکند که مهمان ها را جاگذارده و راهی شمال شوند. آرش با حیرت و تردید اما بالاخره این خواسته لیلا را می پذیرد.زمانی که آرش در پمپ بنزین توقف کرده، ماشین عروس دیگری کنار آنها تو
...قف میکند. داود و همسرش نیز راهی شمال هستند، آن دو زوج با هم باب دوستی می ریزند و تصمیم می گیرند که با هم به خانه ویلایی داود بروند.سارق و قاتل فراری، که سرگردان است، به طور غیرمنتظره، ناگهان در جاده ظاهر می شود و براثر تصادف با ماشین داود کشته می شود. دو زوج بعد از این که به خود می آیند تصمیم میگیرند تا جسد مرد سیاهپوش را سربه نیست کنند. در ادامه ی سفر، برخوردی بین داود و آرش رخ می دهد، لیلا که به شدت از واکنش آرش عصبانی است، او را به بی غیرتی و ترسو بودن متهم می کند و پس از بازگشت به تهران نیز عدم تمایلش را به ادامه زندگی با او، اعلام می کند.اما آرش برای اعاده حیثیت و برای این که دل لیلا را به دست آورد، طرق مختلفی را آزمایش می کند تا وقتی که سرانجام با لیلا به تفاهم می رسد. امّا از این پس اتفاق های عجیبی در زندگی این دو زوج رخ میدهد و نشانه هایی حاکی از آن است که مرد سیاهپوش در واقع زنده است، چه به طور مستمر آنها را به شکل های مختلف تهدید میکند. آرش پیشنهاد می کند که یکبار دیگر به ویلای داود در شمال بروند تا شاید این تهدیدها متوقف شود. اما آنجا نیز از تهدیدهای قاتل درامان نیستند. در یکی از روزها، زمانی که آرش برای انجام کاری بیرون رفته، برنمیگردد و بعد خبر می رسد که در نزدیک باتلاق به قتل رسیده است، کمی بعد قاتل به سراغ بقیه در ویلا می آید، داود را مجروح کرده و به سراغ زنها می رود ولی با مقاومت آنها روبه رو می شود.داود که خود را بازیافته، به او حمله می کند و وقتی قاتل تعادلش را از دست می دهد، نقاب از چهره اش می افتد و مشخص می شود که او کسی به جز آرش نیست، که از طریق این تحرکات در نظر دارد ثابت کند که نه تنها ترسو نیست، بلکه توانسته است همه آنها را تحت تأثیر عملیاتش دچار وحشت کند در این فیلم مریم نیکرفتار با امین حیایی, بهرام رادان, حدیث فولادوند, داریوش فرهنگ, عبدالله اسکندری, مهرداد جنابی, رضا بانکی, محمدحسین فرحبخش, علی خودسیانی, عبدالله علیخانی, مرجان محتشم, بابک اخوان, احمد احمدی, ساسان باقرپور, محمدرضا مویینی, فریدون خوشابافرد, حشمت آرمیده, اسماعیل خدابخش همکاری کرده است.
عطش درباره آن است که: نادر بعد از پنج سال تحمل زندان، آزاد می شود اما به واسطه یکی از آشنایان قدیمی به انجام یک سرقت از جواهرفروشی ترغیب می شود. نادر ابتدا مایل به این کار نیست و قصد دارد تا با همسرش سودابه، زندگی آرامی را پیگیر باشد، امّا وقتی متوجه می شود جواهرفروشی متعلق به سعید زبل، همان کسی که باعث زندانی شدن او شده، پیشنهاد را می پذیرد. نادر برای تشکیل گروه سرقت، ابتدا به دیدار اشکان میرود. او جوان آس و پاسی است که برای خرید خانه و ازدواج نیاز به پول دارد و نهایتاً نیز راضی به این کار میشود.نفر بعدی گروه، کوروش دوست اشکان است که متخصص کارهای الکترونیکی است. آن سه نقشه ای را که نادر طراحی کرده به اجرا میگذارند. جواهرفروشی زیر هتل بزرگ تهران قرار دارد آنها با ترفندی در هتل ایجاد حریق می کنند و با استفاده از اغتشاش به وجود آمده و عملیات گروه اطفای حریق، به اتاق روی جواهرفروشی راه پیدا کرده و سرقت را با موفقیت انجام میدهند. نادر، اشکان و کوروش پس از گریز از محل سرقت، با حال بد اشکان روبرو می شوند، نادر برای تهیه اسپری آسم به داروخانه میرود. اشکان که تظاهر کرده است به همراه کوروش، نادر را جا گذارده و با ساک جواهرات و پول می گریزند.کمی بعد،اشکان و کوروش با هم درگیر می شوند. اشکان کوروش را با دستبند به فرمان اتومبیل می بندد و با ساک جواهرات و پول به سراغ همسرش میرود. نادر و کوروش به جستجوی اشکان می روند و سرانجام او را پیدا می کنند و همه با هم درگیر می شوند. در یک نزاع طولانی، ساک پول و جواهرات چندبار دست به دست می شود. کوروش در حال فرار از ساختمان پرت شده و می میرد.نادر که با همسرش سودابه در ایستگاه راه آهن قرار گذاشته، در آخرین لحظه سوار شدن به قطار با شلیک گلوله دست نشانده همان دوست قدیمی که پیشنهاد این سرقت را به او کرده، کشته می شود. در واقع این اشکان است که نادر را لو داده و در آخرین لحظه در حالی که یقین دارد پیروز این واقعه است توسط همان مرد دست نشانده کشته می شود و نهایتاً جواهرات و پول سرقت شده به مردی که سفارش سرقت را داده، میرسد. در این فیلم مریم نیکرفتار با بهرام رادان, شبنم قلی خانی, شهرام حقیقت دوست, فریبرز عربنیا, کامران قدکچیان, پیمان معادی, عبدالله اسکندری, فرج حیدری, محمدحسین فرحبخش, عبدالله علیخانی, حسین مجد, بابک اخوان, احمد احمدی, نوبر قنبریان, ساسان باقرپور, طیب شرافتی, منوچهر صادق پور, احمد کلانتری, اصغر امیدوارخرم, مجید علیزاده, حشمت آرمیده, حسین حسینی فشمی, علیرضا حسینی, ساغر عزیزی, حسین چرمچی, ابراهیم عزتخواه, جلیل ملک زاده, ولی جامه بزرگی, ساناز شمس, کیوان جهان شاهی, کیومرث محمودی, محمود محکمی, غلامرضا یزدانی همکاری کرده است.
نفوذی درباره آن است که: سال 1382، فریدون كیان فر همراه با عده ای دیگر از اسیران جنگی به جا مانده در عراق، به ایران باز گردانده می شوند. دو نفر از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی او را به دلیل این كه مشهور به جاسوسی، پیوستن به سازمان مجاهدین و نقش داشتن در شهادت عده ای از اسیران ایرانی بوده، بازداشت و بازجویی می كنند. از سوی دیگر، بدنامی فریدون برای خانواده اش هم از قدیم مشكل درست كرده و حتی ازدواج پسرش فرهاد را تحت الشعاع قرار داده بود. مأموران اطلاعاتی در صحبت با برخی از هم بندهای فریدون، از جمله صادق جورابچی كه اكنون سرمایه دار است، و نیز داریوش یحیوی كه قبلاً در عراق عضو سازمان مجاهدین بوده و بعد توبه كرده گذشته او را جویا می شوند. به موازات تیم دو نفره بازجوی فریدون، جانبازی كم بینا به نام ماشاءالله هم وارد حوزه كاری آنها می شود و... در این فیلم مریم نیکرفتار با مهران رجبی, محمد کاسبی, امیر جعفری, نسرین مقانلو, رامین راستاد, جمشید هاشم پور, قاسم زارع, احمد کاوری, جهانگیر میرشکاری, حسن ایوبی, آریا عظیمی نژاد, حسن پویا, فرامرز بادرامپور, علیرام نورائی, امیررضا دلاوری, بابک شعاعی, امیر غفارمنش, جمال شورجه, حسن علیمردانی, مهدی فیوضی, حافظ احمدی, سیاوش خیرابی, حسن چودن, محسن جهان بانی, محمود کریمی همکاری کرده است.
کما درباره آن است که: امیر مرادیان، تنها پسر خانواده ای ثروتمند است. پدرش مدیر موفق دولتی، اما بسیار جدی با اعتقادهای سخت و مقید و پایبند به نظرات و رویه ای که باور دارد.مادرش به جهت روحیه پدر، متارکه کرده و همراه با دخترش در خارج زندگی میکند و مقدمات تحصیل امیر را نیز در خارج فراهم کرده است و او قصد دارد تا با نامزدش سارا، به زودی ایران را ترک کند. پدر به شدت با این تصمیم امیر مخالف است و به طور مستمر نیز بینشان درگیری لفظی برقرار است. امیر در اثر یک اتفاق با پیرمردی تصادف می کند و پیرمرد به کما می رود و با این که امیر همه امکانات معالجه پیرمرد را فراهم کرده، معهذا باید رضایت تنها پسر پیرمرد، حسن را نیز جلب کند. حسن که دچار بیماری قلبی است در نخستین دیدار با امیر، بسیار خشن با او برخورد کرده و حاضر به دادن رضایت نمی شود، امیر مراجعه و دیدار با حسن را تکرار می کند متدرجاً بین آن دو دوستی شکل میگیرد و امیر به زودی متوجه میشود که حسن شیفته دختر دانشجویی به نام مریم است اما نمیتواند با او مکنونات قلبی اش را در میان بگذارد. امیر به حسن کمک میکند تا وانمود شود که او دکتر و ثروتمند است و به این ترتیب است که حسن به مریم نزدیک می شود، اما یک حادثه موجب می شود تا شخصیت دروغین حسن فاش و مریم او را ترک کند. پدر حسن می میرد، امیر با پولی که دارد هزینه جراحی قلب حسن را می پردازد و بعداً به رغم مخالفتهای پدرش، کشور را ترک میکند.مریم که به حسن بی علاقه نیست و پی به صداقت او برده، برای دیدارش به بیمارستان میرود و به او پیشنهاد میکند تا در مغازه پدرش مشغول کار شود. کمی بعد، پدر امیر، در اتومبیل نوار صوتی پیدا می کند که حاوی پیام حسن برای اوست.حسن پدر امیر را مورد انتقاد قرار داده و در نوار خطاب به او میگوید که او هیچگاه سعی نکرد تا پسرش را درک کند و از این نظر او شبیه آدمهایی است با این که حیات دارند، اما حضور یا عدم حضورشان هیچ تأثیری بر اطرافیانشان ندارد و انگار که در کما هستند و سپس تأکید میکند که او از این پس می تواند در خانه شیک و بزرگش با رفتار و اعتقادات خشک خود تنها زندگی کند. در این فیلم مریم نیکرفتار با امین حیایی, آتیلا پسیانی, حدیث فولادوند, مهناز افشار, محمدرضا گلزار, حسین دوست دار, پیمان معادی, کاوه ایمانی, فردین خلعتبری, مجتبی بی طرفان, رضا بانکی, محمدحسین فرحبخش, عبدالله علیخانی, آرش معیریان, احمد احمدی, ولی جامه بزرگی, سحر آربین, ساناز شمس, مهدی رضایی, محمد عزتخواه همکاری کرده است.