مجتبی رحیمی به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
هوو درباره آن است که: عطا مرد ميان سال و خوش گذران، همه امور اداري و مالي كارش را به همسرش سپيده واگذار كرده است. در جريان يك اختلاف ميان سپيده با محمدرضا (دوست قديمي عطا) كه به خير مي گذرد، محمدرضا نقشه عجيبي مي كشد. او با دعوت از خواهرزاده اش مريم، او را سر راه عطا قرار مي دهد. ميان اين دو كه از گذشته همديگر را مي شناختند، علاقه اي به وجود مي آيد و اين علاقه تا ازدواج پيش مي رود. مريم در باغ پرتقال شمال ساكن مي شود و عطا دور از چشم
... زنش، به او سر مي زند. پسر كوچك عطا روزها پيش رعنا در باغ پرورش گل نگهداري مي شود و او با شيرين زباني هايش، دختر را سرگرم مي كند. علاقه زياد مريم به عطا و روشن شدن اين كه عطا در برابر سپيده قدرتي ندارد، محمدرضا را متوجه اشتباهش مي كند. محمدرضا يك سي دي را كه حاوي تصاويري از عطا و مريم در باغ پرتقال است به طور غيرمستقيم در اختيار خانواده او مي گذارد و اطلاع سپيده از اين واقعيت، باعث بيماري و دل زدگي اش از عطا مي شود. عطا كه راه برگشتي برايش وجود ندارد مي رود سراغ مريم و آنجا از صحبت هاي محمدرضا و برادر ناتني مريم، مي فهمد كه ماجرا از چه قرار بوده و سپس برمي گردد پيش پسرش و در همان باغ پرورش گل ساكن مي شود و اين بار رعنا را همسر ايده آل خود مي داند. خانم جان، رضا و علي با دانستن اينكه سپيده شهرك را مي خواهد و باغ پرتقال به مريم تعلق گرفته، دنبال سهم خود هستند. در این فیلم مجتبی رحیمی با رضا داوودنژاد, رضا عطاران, رعنا آزادی ور, احترامالسادات حبیبیان, علی صادقی, مریم کاویانی, سپیده اعطایی, علیرضا داوودنژاد, پرویز آبنار, امین میرشکاری, فرامرز هوتهم, مصطفی خرقهپوش, محمد رضا داودنژاد, شیرین شازده احمدی, بهمن سپهری شکیب, حیدر رضایی همکاری کرده است.
لیلی با من است درباره آن است که: «صادق» فیلمبردار تلویزیون با راهنمایی همکارش پی می برد که اگر همراه با آقای «کمالی» به مناطق جنگی سفر کند، به راحتی خواهد توانست وام مورد نیاز خود را دریافت کند. او علیرغم عدم تمایل و ترس از فضایی ناشناخته، تصمیم به رفتن می گیرد. حضور «صادق» در منطقه جنگی حوادثی هم مضحک و هم خطرناک پیش آورد. او به همین دلیل ترفندهایی را به کار می گیرد تا از منطقه خارج شود، اما ناخواسته لحظه به لحظه به خط مقدم نزدیک و نزدیکتر می شود و سرانجام در موقعیتی استثنایی قرار می گیرد و... در این فیلم مجتبی رحیمی با پرویز پرستویی, شهره لرستانی, محمد مهدی فقیه منفرد, کمال تبریزی, هاشم عطار, رضا مقصودی, بهنام ابطحی, محمود عزیزی, بهروز معاونیان, علی غفاری, رحیم مهدی خانی, حسن حسینیان همکاری کرده است.
شارلاتان درباره آن است که: حسن فیلمنامه نویسی است که همراه با داوود زندگی فقیرانهای دارد. چرا که فیلمنامههای حسن به دلیل جدی و هنری بودنشان مرتب از سوی تهیه کنندگان رد میشود. او که عاشق دختر ثروتمندی به نام مهشید است وقتی به خواستگاری او می رود عموی مهشید شرط ازدواج آنان را پولدار شدن حسن میداند بنابراین حسن فیلنامهای برای فروش بالا مینویسد و … در این فیلم مجتبی رحیمی با امین حیایی, جواد رضویان, شقایق فراهانی, عبدالله اسکندری, فردین خلعتبری, محمدحسین فرحبخش, عبدالله علیخانی, حسین مجد, بابک اخوان, آرش معیریان, اصغر نعیمی, مهران غفوریان, حسین شهاب, اصغر سمسار زاده, ارژنگ امیرفضلی, لیلا بوشهری, انوشیروان نعیمی, رضا اردلان, محمد فوقانی همکاری کرده است.
چهار اصفهانی در بغداد درباره آن است که: این فیلم روایتگر زندگی یک خانوادهی اصفهانی در سال ۱۳۶۴ است که با وجود مشکلات، درگیر جنگ نیز میشوند. پدر خانواده (اکبر عبدی) به همراه پسرش تصمیم به فرار از کشور دارند، اما اتفاقات سمت و سویی دیگر به خود میگیرد. در این فیلم مجتبی رحیمی با اکبر عبدی, پوراندخت مهیمن, نسرین مقانلو, قاسم زارع, کاظم افرندنیا, جعفر دهقان, محمود مقامی, داریوش بابائیان, حامد رضی, یوسف قربانی, ارژنگ امیرفضلی, سیروس کهوری نژاد, سید محمدرضا ممتاز, مهدی دهقان, کیمیا بابائیان, مهرداد بلوچیان همکاری کرده است.
دختران انتظار درباره آن است که: سعید مسرور دانشجوی رشته پزشکی برای پرداخت قرض خود به آقای سام ناچار می شود برای گرفتن وام، با دختر دانشجویی به نام روشنک ازدواج صوری انجام دهد تا بتواند از وام ازدواج بهره مند شود. از طرفی دیگر شراره دختر آقای سام به سعید علاقمند شده و... در این فیلم مجتبی رحیمی با کامبیز دیرباز, نیکی کریمی, پارسا پیروزفر, هوشنگ قوانلو, شراره رخام, فخرالدین صدیق شریف, محمدهادی کریمی, ناصر چشم آذر, روحالله امامی, محمود سماکباشی, احمد احمدی, رحمان رضایی, نوبر قنبریان, مهین نویدی, روبیک منصوری, علی اصغر نجات, بابک شعاعی, امید متقی, ایمان خردمند, امیرحسین رضایی, وجیهه لقمانی همکاری کرده است.
زهر عسل درباره آن است که: شراره و سينا پس از ازدواج، براي ماه عسل به ويلايي در شمال مي روند. در راه سينا مدام از يكي از آشنايانش به نام فريبا صحبت مي كند كه ويلا را آماده كرده و در انتظار آنهاست. وقتي به ويلا مي رسند، از همان آغاز با اتفاق هاي مشكوكي روبرو مي شوند، و شراره سوظن شديدي نسبت به رفتار و كارهاي فريبا دارد. فريبا ادعا مي كند كه تنها زندگي مي كند و ظاهراً اين گونه است، اما شراره پي مي برد كه پنهاني با مردي ارتباط دارد. سينا از شراره گريزان است و رفتار سردي با او دارد، اما با فريبا رفتار مشكوك و نسبتاً خوبي دارد. از آن سو شراره كه چيزهاي عجيب و مرموزي را در ويلا مي بيند، از سينا مي خواهد كه به تهران بازگردند، اما وقتي پي مي برد شاهين (مردي كه با فريبا رابطه دارد) با او آشناست، پشيمان مي شود. او همسر سابق شراره است كه البته شراره نام او را از شناسنامهاش حذف كرده و از ازدواجش هم چيزي به سينا نگفته است. سينا هم معتاد است، اما از اين راز چيزي به شراره نگفته. وقتي سرانجام شاهين از همه چيز خسته مي شود به فريبا مي گويد تحمل اين رابطه ديگر امكانپذير نيست. او كه سينا و شراره را ميان برفها غافلگير كرده، قصد دارد به شراره شليك كند، اما فريبا او را با تفنگ شكاري مي كشد. در این فیلم مجتبی رحیمی با فریماه فرجامی, مهناز افشار, محمدرضا گلزار, شهاب حسینی, کاظم افرندنیا, منوچهر زبردست, ابراهیم شیبانی, فرید مصطفوی, مصطفی خرقهپوش, فریبرز لاچینی, مهری شیرازی, محمود موسوی نژاد, داریوش بابائیان, ساسان باقرپور, فریبرز قربان زاده همکاری کرده است.
اتانازی درباره آن است که: پرنیان، دختر جوان و متمولی است که برای ادامه زندگی اش نیاز به پیوند قلبی دارد. افسردگی او به همین جهت سبب بروز ناراحتی بین او و نامزدش شده است. دکتر روانشناس پرنیان، به توصیه یکی از آشنایان پرنیان، وانمود میکند که او را دوست دارد، اما رفته رفته واقعاً به پرنیان علاقمند می شود. بعداً برای این که پرنیان در شرایط مساعدی قرار گیرد، او را به شمال می برد و ترتیبی فراهم می کند تا برای مدتی در آنجا زندگی کند. از سوی دیگر، نامور ستاره ورزش و سینما، به دلیل ابتلا به سرطان خون، امید چندانی به ادامه زندگی ندارد، اما نمی خواهد، مفلوک و پژمرده از دنیا برود و از دکتر می خواهد تا به طریقی او را از زندگی خلاص کند. اما دکتر از این امر خودداری می کند. امّا وقتی حال پرنیان رو به وخامت می گذارد، دکتر به این شرط با خواسته نامور موافقت میکند که او در نامه ای قلبش را به پرنیان اهدا کند.نامور می پذیرد، قلب نامور، به دلیل تزریق بیش از حد، از کار می افتد و این تدبیر دکتر برای نجات پرنیان مؤثر نمی افتد. او بعداً برای دیدن پرنیان راهی شمال میشود، امّا در راه دچار حادثه شده و می میرد.در همین حال یکی از دوستان پرنیان، که در زمان اقامتش در شمال باهم آشنا و دوست شده بودند ، به هنگام زایمان از دنیا می رود و پرنیان تصمیم میگیرد تا فرزند او را بزرگ کند.سالها بعد.پرنیان هنوز در انتظار عمل پیوند قلب است. در این فیلم مجتبی رحیمی با منوچهر زبردست, محمدهادی کریمی, سید حسام نوابصفوی, رحمان رضایی, داریوش بابائیان, اشکان عسگری, یوسف صیادی, فریدون خوشابافرد, ساغر عزیزی, علیرضا ثانیفر, یاور تورنگ, سولماز غنی, عاطفه شهبازی, مجید خمسه, فاطمه حسینی, ایمان اشراقی همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
چپ دست, پشت دیوار شب, شیر و عسل, از صمیم قلب, شاخه گلی برای عروس, دریاکنار, کلاهی برای باران, دختری در قفس, بادامهای تلخ, قلقلک, کبریت سوخته, دو دوست, کالسکه, وروجک ها, دوازده صندلی, هرچی تو بخوای, داماد خجالتی, یاسهای وحشی, فیتیله و ماه پیشونی, ازدواج غیابی, نغمه, اوهام, شهرت, واهمههای حضور, آينه و مرداب, فردا روز دیگری است, پنج شنبه آخر ماه, تولدت مبارک, بله برون, سرتو بدزد رفیق, نگاهی دیگر, بی تو تنهایم, همه فرزندان من, ساعت شلوغی, نظام از راست, نامزد آمریکایی من, احضارشدگان, جدا افتاده, علفهای هرز, صدای سخن عشق, عشق به اضافه ۲, خفاش, ابراهیم, دختر ميليونر, غزل, نابغه