Parviz Kimiavi‌
پرویز کیمیاوی‌

Parviz Kimiavi‌(پرویز کیمیاوی‌)

  • Director
  • Producer
  • Editor
  • Actor
  • Writer
پرویز کیمیاوی متولد ۱۳۲۸ در تهران کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های سینمای فارسی قرن بیستم است. کیمیاوی در رشته عکاسی و فیلمسازی تحصیل کرده است. پرویز کیمیاوی‌ به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است: ایران سرای من است درباره آن است که: «سهراب» نویسنده جوان کرمانی در تدارک تألیف کتابی درباره تاریخ شعر کهن ایران و مکاتب مربوط به پنج شاعر نامی ایران، سعدی، مولوی، حافظ، خیام و فردوسی است... او برای دریافت مجوز چاپ کتابش در سفری به تهران، در کویر گم می شود و بر ... سر یک پنج راهی قرار میگیرد و نمیداند کدام راه را انتخاب کند؛ دمی خوشی بودن خیام را پیشه کند و یا عاقبت اندیشی سعدی را، یا... هرکدام از این پنج شاعر، بر او ظاهر می شوند و هرکدام درسی و حکمتی را به او می آموزند. سرانجام، نویسنده از طریق قنات های خشک کویر از متروی تهران سر در می آورد در حالی که دیگر از شعرا وشعرهایشان جز خاطره ای باقی نمانده است. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با سعید پورصمیمی, محمد مهدی فقیه منفرد, بهزاد خداویسی, پرویز شاهین خو, هوشنگ جعفری, محمدرضا سرهنگی, محسن شاه‌ابراهیمی, بهروز شهامت, محسن نظری, محمد آلاد پوش, حسین صالحیان, معصومه اسکندری همکاری کرده است. پرویز کیمیاوی‌ به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است: مغول ها درباره آن است که: پرویز، کارگردان تلویزیون، در حال تدارک برنامه ای در معرفی تاریخ سینمای جهان است. او در عین حال می خواهد نخستین فیلم سینمایی اش را بسازد. همسرش مشغول تنظیم رساله ای درباره حمله مغولها به ایران است. پرویز برای نظارت بر شبکه سراسری تلویزیون در زاهدان انتخاب می شود. همسر پرویز، که با این مأموریت مخالف است، قصد دارد همراه او به زاهدان برود. یک شب که پرویز در حال آماده کردن برنامه ای تحت عنوان «تئاتر اپتیک رنولد» است، در عالم رؤیا، مغول های رساله همسرش و موضوع مأموریت او به زاهدان و داستان فیلم سینمایی اش در هم می آمیزند و مغول های رساله همسرش از مسیر تاریخ سینما عبور می کنند. لحظه ای که کارکنان فنی تلویزیون برای اعزام پرویز به زاهدان نزد او می روند، پرویز مردد است سفری را که در ذهن تجربه کرده با سفر خود عملی کند یا نه. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با فهیمه راستکار, نادر ابراهیمی‎, بهمن فرمان‌آرا, ادریس چمنی, درویش عباس, میشل تریر, آقا سید علی میرزا, حیدر نخعی, نصرت سنندجی, فریده گوهری همکاری کرده است. پیرمرد و باغ سنگیش. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با مستانه مهاجر, پیمان یزدانیان, احمدرضا احمدی, تیمور براتی, درویش خان اسفندیارپور همکاری کرده است. اوکی مستر درباره آن است که: «ناكس دارسی» ناگهان وارد یكی از دهات ایران می شود. هدف او به دست آوردن امتیاز استخراج نفت است. اهالی از او استقبال درخشانی نمی كنند، بنابراین سعی دارسی به تغییر دادن عقاید و سنت های اهالی صرف می شود. او با همیاری دستیارانش دختری به نام «سیندرلا» را وارد ده می كند. با ورود سیندرلا محصولات و مصنوعات غرب هم وارد ده می شود: مثل كوكاكولا، رادیو و تلویزیون. در این ده تنها یك نفر به مقابله با این پدیده ها به پا می خیزد و او پیر ده است. به مرور زمان اهالی لهجه و زبان خود را از دست می دهند و به انگلیسی تكلم می كنند. با تمام این اوصاف ناكس دارسی هنوز اطمینان كامل به عقد قرارداد جهت استخراج نفت ندارد. در این بین تجاوزی به سیندرلا صورت می گیرد و این قضیه باعث می شود تا دارسی بتواند مستمسكی داشته باشد تا از اهالی ده ادعای خسارت كند. تاوان این خسارت هم استخراج و اكتشاف نفت است. پیر ده، در این میان، تنها كسی است كه كوشش دارد اهالی را نسبت به اصالت هایشان آگاه كند. اما اهالی آنچنان جذب زرق و برق های وارداتی شده اند كه این مسئله را فراموش می كنند. در انتها تجاوز به سیندرلا و توهینی كه از طرف ناكس دارسی به اهالی می شود باعث هوشیاری مردم شده و دست به اقدامی می زنند كه موجب ویرانی خودشان و رفتن دارسی از ده می شود. در آخر ده می ماند و نفت فروش ها و تمام منازل و فضای ده را كه پلاستیك و كاغذ رنگی پر كرده است. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با محمد زرفام, یدالله شیراندامی‌, فرخ غفاری, اریکا ماز, والود آقاجانیان همکاری کرده است. باغ سنگی درباره آن است که: درویش خان، مردی کر و لال، و خانواده اش از طریق شبانی در صحرا زندکی می کنند. روزی درویش خان در صحرا می آرامد و خواب نما می شود. پس از بیدار شدن تخته سنگ عجیبی را زیر سر خود می بیند و آنرا به خانه می برد و به درختی می آویزد. درویش خان، روزهای بعد، قطعه سنگ های دیگری می یابد. با سیم های تلگراف سنگ ها را به درخت های اطراف چادرش آویزان می کند. به زودی باغی از سنگ در اطراف چادر برپا می شود. مردم از روستاهای دور و نزدیک برای تماشا و تبرک و بستن دخیل به باغ سنگی می آیند. همسر درویش خان از مردم در ازای آمدن به باغ سنگی پول و هدیه مطالبه می کند، و با طمع ورزیهایش زندگی درویش خان را برمی آشوبد. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با محمدرضا اصلانی, فریدون قوانلو, طلعت میرفندرسکی, مصطفی مصطفی زاده, درویش خان اسفندیارپور, نصرت سنندجی همکاری کرده است. پ مثل پلیکان درباره آن است که: سید علی میرزا اهل طبس در ایام جوانی‌اش عاشق دختری به نام مریم می‌شود. اما خانواده سید علی میرزا با وصلت وی با مریم شدیدا مخالفت می‌کنند و زندگی را برای میرزا، پوچ و بی معنی می‌کنند. مریم نیز که از میرزا ناامید می‌شود بر حسب اجبار با مرد دیگری ازدواج می‌کند و زندگی میرزا را به یاس مطلق مبدل می‌کند. ادامه زندگی بدون مریم به حدی برای میرزا دردآور و غیر قابل تصور می‌شود که چاره ای جز جنون نمی‌یابد. میرزا با دلی شکسته جلای شهر و خانواده می‌کند و چون جغد شومی به مدت ۴۰ سال به تنهایی در ارگ مخروبه شهر طبس ماوا می‌گزیند. مردم وی را دیوانه می‌پندارند و دست به آزار و اذیتش می‌برند. پس از زلزله شایع شد كه مردم طبس پیکر او را از زیر آوار بیرون آورده اند و در محوطه امامزاده این شهر دفن كرده اند، اما پس از ۲۳ سال و در سال ۱۳۸۱ زمانی كه كارشناسان میراث فرهنگی برای بازسازی و احیای ارگ طبس به آن جا رفتند پیکر او را سالم پیدا كردند. زمانی كه ارگ طبس زیر نظر میراث استان خراسان بود، برای خاكبرداری و یافتن پلان اصلی بنا اقدام شد. در مراحل پایان كار، در یكی از بخش های ارگ، پیکر او را تقریبا سالم، پیدا كردند. پوست بدن، صورت و لباس های او هیچ تغییری نكرده بود. اما به نظر می رسید پیکر از داخل پوسیده باشد، با این حال پیکر را به راحتی بلند كرده و حركت داده شد. صورت او سالم و از روی عكس و فیلم های موجود كاملا قابل شناسایی بود. در این فیلم پرویز کیمیاوی‌ با محمد زرفام, آقا سید علی میرزا, محمد جزایری, حیدر نخعی, فریده عسگری همکاری کرده است.
بیشتر
Trying to get Pregnant
Expert Conception Tips
Watch With Subtitles