پطروس پالیان به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
یک اصفهانی در نیویورک درباره آن است که: هوشنگ، فرزند میرزا (رضا ارحام صدر)، که از زادگاهش اصفهان برای ادامه ی تحصیل به نیویورک رفته، به دام گروهی اوباش می افتد و هزینه ی تحصیلی اش بر باد می رود. نامزد او سوزان (روتا پانز) درصدد فرصتی است تا هوشنگ را از وضعی که در آن گرفتار آمده برهاند. هوشنگ برای رفع گرفتاری های خود طی نامه ای بیست هزار دلار از پدر مطالبه می کند و میرزا، که به تنگ آمده، فرزند دیگرش احمد (نصرت الله وحدت) را با پول
...درخواستی به نیویورک می فرستد. سوزان به پیشواز احمد می رود و موضوع را با او درمیان می گذارد. چمدان احمد توسط اوباشی که هوشنگ را گرفتار کرده اند، در فرودگاه، به سرقت می رود. احمد به کمک سوزان درصدد نجات برادرش و یافتن سارقان و چمدان برمی آید و سرانجام موفق می شود با تنبیه سارقان به چمدان دست یابد و همراه هوشنگ و نامزدش سوزان به ایران بازگردد. در این فیلم پطروس پالیان با رضا ارحام صدر, سرور رجایی, اسدالله سلیمانی فر, نصرت الله وحدت, شاءالله ناظریان همکاری کرده است.
پطروس پالیان به عنوان فیلمبردار در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
هیاهو درباره آن است که: امیر دانشجوی رشتهٔ فلسفه از شلوغی و ازدحام شهر بزرگ میگریزد تا برای چند صباحی به روستا نزد پدر و مادرش برود. او تصمیم دارد به نوجوانان روستا سواد بیاموزد؛ اما آدمهایی سر راه او قرار میگیرند که در روستا ویلا دارند و با روشهای او مخالفند. امیر با ترانه آشنا میشود که از خانواده ای مرفه است و با مادرش زندگی میکند. آن دو به هم علاقهمند میشوند؛ اما نیک تاج، مادر ترانه، نیز میکوشد نظر امیر را به خود جلب کند. به این ترتیب روابط امیر و ترانه مغشوش میشود. جوانی که با نیک تاج روابطی دارد در جنگل از ترانه هتک حیثیت میکند و خود به دست امیر کشته میشود. ترانه خود را حلق آویز میکند و امیر که در پی نزاع با مرد جوان زخم برداشته در تصادف با اتومبیل از پا در میآید. در این فیلم پطروس پالیان با بابک بیات, احمد احمدپور, روبیک منصوری, ذبیح الله ذبیح پور, ملیحه نصیری, فریده بیات, محمد صفار, بهروز بهنژاد, سپیده, منوچهر پوراحمد, نصرت الله وحدت, ابراهیم حامدی, علی بانکی, شهناز, مهران همکاری کرده است.
شارلوت به بازارچه میآید درباره آن است که: اکرم، که نام شارلوت را برای خود انتخاب کرده، پس از هفت سال اقامت در فرنگ همراه دوستش جکسون و خواهر او به زادگاهش بوشهر باز می گردد و در خانه ی پدرش مهدی و برادرش اکبر اقامت می کند. طرز رفتار شارلوت و دوستانش خشم اهل محل را بر می انگیزد. اکبر با دوست خل مزاجش مرتضی با اوباش محل، به سردستگی قاسم، در می افتد و پس از مدتی به خواهر جکسون علاقمند می شود. بابامهدی به بستر بیماری می افتد و از دخترش می خواهد که برای او چند شمع در سقاخانه ی محل روشن کند. مرتضی همراه شارلوت محل را ترک می کنند و بابامهدی اکبر را در پی آنها می فرستد. قاسم و اوباش محل مزاحم شارلوت می شوند و اکبر با آنها درگیر می شود و بر اثر ضربه هایی که بر او وارد می شود جان می دهد. شارلوت با پیکری زخمی خود را به خانه می رساند و با جسد پدرش روبرو می شود و رو در روی دو دوست فرنگی اش به زانو در می آید. در این فیلم پطروس پالیان با جمشید مشایخی, توران مهرزاد, پروین سلیمانی, محمود بصیری, کریم نشاط, عزت الله رمضانی فر, عباس جلیلوند, پرویز یوسفی, زکریا هاشمی, نوری کسرایی, شهروز رامتین, علی رئیسفرشید, گالوست گورکیان, ابراهيم شهرابی, صادقی همکاری کرده است.
شد شد، نشد نشد درباره آن است که: سه دوست لاغر، چاق و کوتاه برای اینکه بتوانند به هدف خود، ازدواج با دختر مورد علاقه شان دست یابند، هر یک به کاری مشغول می شوند ولی در وهله ی اول موفقیتی به دست نمی آورند. تا اینکه بخت یارشان می شود و آنها تصادفاً صاحب کار خوب و ثروت زیادی می شوند و پس از یک سلسله ماجراهای کمیک سرانجام به معشوقه های خود دست می یابند. در این فیلم پطروس پالیان با اسدی, اشرف کاشانی, قدسی کاشانی, احمد افسانه, نرگس, رستم خانی, هوشنگ شفتی, مرضیه همکاری کرده است.
شمر درباره آن است که: به دنبال مرگ پدر "ابراهیم "، یکی از قدیمیترین تعزیه خوانها، "حاج حسین " عده ای را گردهم می آورد تا به احیای تعزیه خوانی بپردازد. در این بین عشقی هم میان دختر کارگردان تعزیه ، ”مشہدی عباس" ، و ”کاظم "، ایفاگر نقش "شمر" از یک طرف و حاج حسین از طرف دیگر به وجود میآید. . ابراهیم با د ختر ازدواج می کند و کاظم از سر خشم دختر را میکشد و سوءظنها متوجه حاج حسین می شود. تا اینکه تعزیه آغاز شده و کاظم ، شمر، حاج حسین را به قتل می رساند . در این فیلم پطروس پالیان با داوود رشیدی, عنایت بخشی, اکبر صادقی, محمد تقی کهنمویی, منوچهر احمدی, محمد قاضی, گلی زنگنه, غفار احمدی همکاری کرده است.
این گروه محکومین درباره آن است که: عسگر و قادر از کودکی با هم رفاقت داشته اند. حسین ژنرال، که مردی خل وضع است و نوجوان های محل را در دعوا با نوجوانان محله ی قلعه سنگی فرماندهی می کند، زندگی را وقف سعادت آن دو کرده است. عسگر و قادر هر دو به زینب علاقه داشتند؛ اما زینب به عقد عسگر درآمده است. عسگر، که به روابط همسرش بدگمان است، دائم حسین ژنرال و قادر را از خود می رنجاند. او روزی موقع چیدن خوشه های خرما از نخل، در حالی که به رابطه ی همسرش و قادر فکر می کند، از بالای نخل سقوط کرده و بینایی خود را از دست می دهد. زینب و قادر از او مراقبت می کنند؛ اما حس بدبینی و سوءظن عسگر نسبت به همسرش و قادر بیشتر می شود. عسگر قادر را به نخلستان می کشاند و موقع ادای نماز با تبرزین از پا درمی آورد و جسدش را به دریا می اندازد. حسین ژنرال، که شاهد ماجرا است، زینب را باخبر می کند؛ اما او که قادر نیست از بدگمانی دیوانه وار همسرش بکاهد مهربانانه سقای محل را به خانه اش برای صرف ناهار، دعوت می کند. عسگر صبح روز بعد سقا را نیز در سر چاه به قتل می رساند و به بابا پناه می برد، که وضعی شبیه به عسگر داشته و همسرش را به دلیل بدگمانی به قتل رسانده و در محل سکونت خود دفن کرده است. عسگر با شنیدن سرگذشت بابا در صدد اقدامی مشابه و قتل زینب برمی آید. او به خانه می رود و در پی فاسقی موهوم سر و روی خود را به در و دیوار اتاق می کوبد. حسین ژنرال با اسلحه درصدد کشتن عسگر برمی آید: اما وقتی به خانه ی عسگر می رسد که او از شدت ضربه های وارده از پا درآمده و زینب وحشت زده است. در این فیلم پطروس پالیان با عزتالله انتظامی, اصغر بانکی, فریدون ناصری, اکبر زنجانپور, محمدعلی کشاورز, ایرج صغیری, منوچهر احمدی, علی دشتی, هادی صابر, رضا نورسته فر, علی مرتضوی, فرشته جنابی همکاری کرده است.
ساخت ایران درباره آن است که: علی (سعید راد) بوکسور جوانی است که در رویای قهرمانی حرفه ای راهی آمریکا شده است و خیلی زود اسیر دام اهریمنی گروهی دلال و تبهکار شده و قراردادی منعقد می کند که تابع دستورات آنها باشد. علی به زودی آماده و سرحال در مسابقات شرکت کرده و اعتباری به هم می زند. اوقات خوشی دارد تا اینکه از او خواسته می شود که برای منافع گروه دلالان مسابقه اش را ببازد. علی که ریاکاری را دوست ندارد، مسابقه را می برد و تبهکاران که سرمایه ی قابل توجهی را از دست داده اند، او را تا حد مرگ کتک می زنند. علی با اسلحه ای که از یک سیاه پوست بدست آورده تبهکاران را به قتل رسانیده و خود نیز که به شدت مجروح شده، در می گذرد. در این فیلم پطروس پالیان با امیر نادری, موسی افشار, احمد پژمان, سعید راد, علی مرتضوی, نیک سراس, کندی برگن, جو گلن همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
یاران, شب قوزی