رشید مرادی به عنوان آهنگساز در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
دوستت دارم درباره آن است که: دو برادر به نام های هوشنگ و منوچهر به خواستگاری دو خواهر، کتایون (فریبا خاتمی) و سودابه (سوزان امیرا)، می روند. اما پدر دخترها، آقای صولتی (حسین امیرفضلی)، که نزولخوار است، آن دو را جواب می کند. هوشنگ به عنوان معلم انگلیسی و منوچهر به عنوان معلم رقص، با قیافه ی مبدل، به خانه ی صولتی مراجعه می کنند. آن دو در انتظار عمه شان فخرالعظم هستند که از سفر بازگردد تا او را به خواستگاری بفرستند. اما سفر عمه خانم به درا
...زا می کشد و هوشنگ و منوچهر از دوست شان پرویز (وجیه الله عبدی) می خواهند که با لباس زنانه به عنوان عمه ی آنها به خواستگاری دخترها برود. پرویز می پذیرد و آقای صولتی با دیدن مرد زن نما شیفته ی او می شود، و به این طریق پرویز هم موفق می شود سفته هایش را از آقای صولتی بازپس بگیرد. در این اثنا فخرالعظم از سفر بازمی گردد و دو برادر به ناگزیر ماجرا را برای دخترها بازگو می کنند، و با روشن شدن موضوع آقای صولتی با فخرالعظم ازدواج می کند و دو برادر با دو خواهر در این فیلم رشید مرادی با غلامحسین بهمنیار, حسین امیرفضلی, مجید مهرجو, محمد عبدی, احمد نجیب زاده, اسماعیل کوشان, فریبا خاتمی, پرویز اشتری, سوزان, بیتا موسی زاده همکاری کرده است.
آتشپاره تهران درباره آن است که: دختری که در کاباره ای کار می کند شیفته ی خواننده ی جوان کاباره است، اما کاباره دار به دختر توجه دارد و نقشه هایی برای تصاحب او در سرش می پروراند. دوستان خواننده با تدابیری کاباره دار را گوشمالی می دهند و سرانجام وسایل ازدواج خواننده ی جوان و دختر را فراهم می کنند. در این فیلم رشید مرادی با هوشنگ سارنگ, غلامحسین بهمنیار, حیدر صارمی, فرانک میر قهاری, غلامعلی روانبخش, جواد تقدسی, ناصر رفعت, ملوک آغوز, پوران, عطاالله خرم, عباس مصدق, فرج الله نسیمیان, شعبان نسیمیان, ناجی عقراوی همکاری کرده است.
آلیش دختر کولی درباره آن است که: مهندس مهران همراه دوستش مجید وارد روستایی می شوند که به دست مهران آباد شده است. با ورود آن ها به روستا مهران به یاد می آورد که هفت سال پیش رشیدخان، که مالک ثروتمندی بوده است، او را برای رسیدگی به املاکش فرا خوانده است. مهری، دختر رشیدخان، به مهران علاقمند می شود؛ اما مهران به دختر اعتنایی نمی کند. روزی مهران و دوستش رمضان به شکار می روند، و گلوله ای که رمضان شلیک می کند، به طور تصادفی، دختری کولی به نام آلیش را مجروح می کند. آلیش با مادرش فتنه که او را کیمیاگر می دانند بر بالای تپه در آلونکی زندگی می کنند. مهران، آلیش را به کلبه ی مادرش می برد و از آن پس به او علاقمند می شود. رجب علی، مباشر مالک ده، که به آلیش دل بسته است، اهالی را علیه مهران می شوراند. مهران زخمی می شود و یک روستایی به نام شیرعلی از او پرستاری می کند. پس از آن آلیش از مادرش می خواهد که اجازه دهد با مهران ازدواج کند، اما فتنه تهدید می کند که او را نفرین خواهد کرد. آلیش، به قهر، کلبه را ترک می کند و به جنگل پناه می برد. چند تن از روستاییان کلبه ی فتنه را به آتش می کشند، و مهران به تصور این که آلیش در آتش سوخته است روستا را ترک می کند. پس از یادآوری این خاطرات مهران و مجید با دخترکی به نام روح انگیز روبرو می شوند که می گوید نام مادرش آلیش است، و آن دو را به کلبه شان می برند. سرانجام زن و شوهر به هم می رسند. در این فیلم رشید مرادی با روبیک منصوری, صمد صباحی, حسن مصیبی, سیروس قهرمانی, عباس دستمالچی, روفیا, صابر آتشین, سونیا, واهیک همکاری کرده است.