راضی امیری به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
مزرعه پدرى درباره آن است که: محمود شوکتیان را تشکلی دانشجویی برای حضور در جلسه نقد و بررسی آخرین کتابش به نام مزرعه پدری دعوت میکند تا ضمناً در یک همایش ادبی درباره ادبیات جنگ نیز سخنرانی کند. همسر و دو فرزند محمود نیز با او هستند. او یک بار در زمان جنگ در دزفول بوده است. آن زمان همسر و دو فرزندش نیز با او بودند، اما براثر بمباران دشمن از دست رفتند، اما هرگز از خیال محمود خارج نشده اند، بخصوص وقتی که او خاطرات جنگ را مرور می کند. در آخری
...ن سفر نیز آنها در ذهن محمود با او همراه هستند.محمود شوکتیان در طول سفر، خاطرات گذشته و حوادث جنگ را به یاد می آورد، این را که چگونه برای خاموش کردن توپخانه دوبرد دشمن، به همراه یک گردان، رزمندگانی از جان شسته، عملیات مرگباری را انجام دادند، عملیاتی که برخی از دوستان نزدیک و همرزمان او شهید شدند اما سرانجام در این مأموریت حساس، مؤثر و مرگبار پیروز شدند.محمود با یادآوری این خاطرات، همواره با یاد همسر و دو فرزندش نیز همراه است در این فیلم راضی امیری با آتنه فقیه نصیری, قربان نجفی, بابک حمیدیان, مهدی احمدی, جمشید هاشم پور, قاسم زارع, رسول ملاقلی پور, حبیب الله کاسه ساز, تیما امیری, مهران ملکوتی, بهرام دهقان, رسول احدی, پیمان یزدانیان, علیرضا پروین فر, جلال معیریان, گشتاسب آریانا, حسن عباسی, فرزین محدث, هادی حجازیفر, علی اسکندری, سیروس همتی, جمشید خندان, محمد عفراوی, فاطمه امیری, صادق حدادی, رضا شادمان همکاری کرده است.
بابا عزیز درباره آن است که: پیرمردی درویش و عارف به نام بابا عزیز در بیابان به سوی مقصدی در حرکت است. او که نابیناست و پیاده طی طریق می کند، نوه خود را که دختربچه ای هفت ساله به نام ایشتار است به همراه دارد تا مراقب و راهنمایش باشد. ایشتار در طول راه، همچنان که پا به پای بابا عزیز میرود، پرسش هایی را از او می پرسد و بابا عزیز که با وجود نابینایی و کهنسالی، کاملاً هوشیار است، به پرسش های ایشتاره پاسخ می دهد.از پرسش ها و پاسخ های بابا عزیز و ایشتار متوجه می شویم که بابا عزیز به سمت یک گردهمایی می رود که نه او نه هیچ کدام از شرکت کنندگان در این گردهمایی، از مکان و زمان دقیق آن، اطلاعی ندارند.گردهمایی بزرگ درویشان هر شش سال یک بار برپا می شود و همه آنها که باید در آن شرکت جویند، به هر طریق و تدبیر، با همه جان و روح، به آن می رسند.در این فاصله، آن دو با افراد و حوادث مختلفی رو به رو می شوند، با زید، مرد جوانی که در مسابقه قرائت قرآن برنده شده است و به همین دلیل در مسیر گردهمایی درویشان قرار گرفته است. او به دنبال شاعر درویش است که مجذوب شعرهایش است.بعد از زید با عثمان جوان فقیر نامه بر و از طریق او با دو برادر دوقلو حسن و حسین آشنا می شویم. حسن که عیاش است و حسین خوشنویس و آرمان گرا و ناامید امّا در پی کمال.بابا عزیز، برای ایشتار از شاهزاده ای میگوید که اطرافیان خود را رها کرده و شب ها و روزهای طولانی، در کنار یک برکه، با حقیقتی که در آب برکه می بیند، عاشقانه صحبت می کند و دست آخر آنها با دختر جوانی به نام نور روبه رو می شوند که به دنبال پدر شاعرش در پی راهیابی به گردهمایی درویشان است. پیرمرد (بابا عزیز)، ایشتار، شاهزاده، زید، نور، حسن، حسین، عثمان به گردهمایی میرسند. حلقه درویشان در حال چرخیدن اند و گویی این حرکت، آنها را به سوی ستارگان می برد.بابا عزیز بین درویشان است. در این فیلم راضی امیری با گلشیفته فراهانی, حسین پناهی دژکوه, محسن قاضی مرادی, محمود کلاری, محمدرضا جدید بخت, پرویز شاهین خو, بهمن اردلان, امیرحسین قاسمی, کاوه خداشناس, ناصر خمیر, سیریاک اوریول, کارل بامگارتنر, مهران حقیقی, لورین هفتلر, آندرس موهی, مریم حمید, نسیم خالول, حسام حسنی پور, حامد حسنی پور, مرتضی زارع, علی اصغر نجات, عبدالمجید لخال, ایزابل رتری, تونینو گوئرا, آرماند عمار, توماس جامویز, آسن کانچف, ماد پرل, احمد اردلان, فرانک دسمولینز, استیو هیگز, شهاب تبریزیان, پوریا بهرمانو, سلیمه مبارکی, خضیر معاوی زاده, امنانوئی, اینتیدهار کمرتی, حیات ترابلسی, لیلیا غارصلاح, نورالدین شیبا, رامونا شاه, علیرضا واسیبی, نگار آتش افروز, نعیم شاه موود خان, ماری درودیل, نیکلاس نوواک, براود والنتین, روبرت جوهاز, آنه میسونهات, سورین فاوریاو, گابور آی.اف.جی اردلیی, استوارت ویلسون, وینسنت جونویل, سورن محرابیان, جهانسوز فولادی همکاری کرده است.
سفر شبانه درباره آن است که: علي نوجوان ساكن بخش باهو در بندرگز، خبر ناپديد شدن پدر رزمنده اش را در جبهه مي شنود. مادر باردار علي با شنيدن اين خبر دچار بحران روحي مي شود و سلامت فرزند آينده اش به خطر مي افتد. پزشك حضور پدر را بالاي سر مادر ضروري اعلام مي كند و پدربزرگ علي كه سوزنبان قطار است، براي رفتن به آبادان به اميد يافتن پسرش مرخصي تقاضا مي كند. وقتي با تقاضاي مرخصي پدربزرگ به دليل نبودن جانشين موافقت نمي شود، علي شبانه سوار قطاري مي شود تا به آبادان برود. در راه مأموران قطار چند بار او را پياده مي كنند و به ايستگاه تحويل مي دهند؛ اما او هر بار مي گريزد و سرانجام با همراهي يك زوج پير به مقصد مي رسد. پس از مدتي جستجوي بي نتيجه علي را بار ديگر تحول راه آهن مي دهند تا با قطاري برگردانده شود. درراه قطار مورد بمباران نيروهاي عراقي قرار مي گيرد و علي از اين فرصت استفاده مي كند تا با يك وانت خود را به جاده آبادان برساند. اما جاده بسته است و اين بار او پنهاني سوار آمبولانسي مي شود كه راننده اش صالح نام دارد. صالح به علي كمك مي كند تا پدرش را كه به علت موج انفجار دچار فراموشي شده، در يكي از بيمارستان هاي تهران پيدا كند. هنگام بازگشت با قطار، علي عكس هاي خودش را به پدر نشان مي دهد و با نشان دادن قرقره اي كه او قبلاً برايش خريده بود، سبب مي شود پدر او را بازشناسد. در این فیلم راضی امیری با جعفر بزرگی, جهانگیر میرشکاری, علیرضا زریندست, صمد تواضعی, خسرو معصومی, احمد صالحی, مجتبی برهانی زاده, سپیده حسینی, داوود موثقی, محمد خلیلی, اقدس صحت بخش, امیر حمزه گرجی نژاد, ناصر شکرایی, رسول بهارنگیز, اردشیر شلیله, اسفندیار ابراهیمی, ولی الله عمرانی, علیاصغر اسحاقی, جلال فرزاد, امیر گرجی, رضا خیرخواه, علی مجلسی, علی معصومی, داود ناظمی, محمدرضا پورصمیمی, شبنم زندی, مهناز یعقوبی, مجید زارع کار, علی حقیقت, محمدعلی حسینی همکاری کرده است.