سعید محمدی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
چک درباره آن است که: داستان مرد پولداری که در ازای کمک سرنشینان یک تاکسی چکی به همه ی آن ها می دهد. در این فیلم سعید محمدی با همایون ارشادی, جمشید مشایخی, شاهرخ استخری, حسن شکوهی, فرهاد آئیش, کاظم راست گفتار, هاشم عطار, مهدی حسینی وند, آرش برومند, بابک اسکندری, میترا پیشوازاده, آریا عظیمی نژاد, فرخ نعمتی, مریم سعادت, سپند امیرسلیمانی, مرتضی ضرابی, نفیسه روشن, عباس محبوب, محمد تهرانی, علی کاظمی, محمدرضا بهمنیار, پیام حسین سوری, مژگان بیا
...ت همکاری کرده است.
دلبران درباره آن است که: نوجواني افغاني به ايرن ميآيد و در يك قهوهخانهي كنار جاده مشغول به كار ميشود. چندي بعد جادهي جديدي در آن محل احداث و رفتوآمد در جادهي قديمي محمدود ميشود. در نتيجه كسب و كار قهوهخانه از رونق ميافتد. يك روز قهوهچي براي خريد به روستاي محل ميرود و هنگام بازگشت بر اثر ناراحتي ميميرد. پسرك افغاني، ميخهايي را كه قهوهچي خريده بود، در جادهي جديدي ميريزد. در این فیلم سعید محمدی با ابوالفضل جلیلی, محمد احمدی, حسین مافی, حسین ابوالصدق, مسعود بهنام, محمود موسوی نژاد, رضا صابری, شوزو ایچیاما, ماسایوکی موری, کعیم علیزاده, رحمت الله ابراهیمی, حسین هاشمیان, احمد مهدوی, ابراهیم ابراهیمزاده, تیمور شمسی, کبری بیرجندی, حسن کافی, مریم شریفی, خاطره کامیار, حسن زرفام, جلال نصیری همکاری کرده است.
تخته سیاه درباره آن است که: چند آموزگار، که بر پشت خود تخته سیاه دارند، در راه های کوهستانی کردستان، در نزدیکی مرز عراق، به دنبال کسانی هستند که بخواهند درس بخوانند، اما کسی پیدا نمی شود که مایل به این کار باشد. بعداً با به گوش رسیدن صدای هلی کوپتر، گروه پراکنده شده و از جمع، سعید و ریبوا، همچنان به راه و قصدشان ادامه می دهند اما تلاش آن دو و تأکیدشان برداشتن سواد، برای بچه هایی که از آن سوی مرز، جنس قاچاق حمل می کنند و جمعی از پیرمردان که به دنبال یافتن مرز هستند، بی حاصل است. اما سعید با گروه پیرمردان می ماند. بین آنها زن جوانی به نام حلاله با کودک خردسالش است که سعید با او ازدواج کرده و تخته رش (تخته سیاه) خود را مهر او قرار میدهد. اما تلاش های سعید برای باسواد کردن او نیز فایده ای ندارد. سعید سرانجام آنها را به نزدیکی مرز می رساند و بعد از این که حلاله را طلاق می دهد، ایشان را ترک می کند. اما تخته سیاهش همچنان نزد حلاله می ماند. در این فیلم سعید محمدی با بهناز جعفری, بهمن قبادی, محسن مخملباف, سمیرا مخملباف, محمد احمدی, بهروز شهامت, محمدرضا درویشی, ابراهیم غفوری, اکبر مشکینی, شوزو ایچیاما, مارکو مولر, عباس سقری, محمد کریم رحمتی, رفعت مرادی, مایاس رستمی, سامان اخباری, احمد بهرامی, کریم مرادی, حسن محمدی, رسول محمدی, سمیه ویسی, محمد مرادی همکاری کرده است.
آوازهای سرزمین مادریام درباره آن است که: میرزا خواننده و نوازنده سرشناس، از پسرانش برات و عوده میخواهد تا او را در پیدا کردن زن مطلقه اش هناره یاری دهند. او باخبر شده که هناره در مرز ایران و عراق، برای آوارگان کرد میخواند. این سه نفر سفر خود را آغاز می کنند و وقتی به اردوگاه آوارگان در مرز می رسند، هناره را نمی یابند اما او نامه ای از خود به جای گذارده است. مادرشوهر تازه هناره می گوید که نامه نزد ملاقادر است. آن سه، ملاقادر را در شرایطی می یابند که مرد قلدر و خشنی او را به اجبار به دنبال خودش میکشد تا مراسم ازدواج او و دختر موردنظرش را انجام دهد. در حالی که پدر دختر با این امر مخالف است. مرد زورگو و قلدر وقتی میرزا را می شناسد، او و پسرانش را نیز به زور با خود می برد تا در مراسم عروسی او بنوازند. اما مجلس عروسی بهم میخورد و نزاعی در میگیرد. در این حال برات با زنی آشنا شده و شیفته اش می شود، اما زن به او توجهی نمی کند. میرزا، برات و عوده نزد ملاقادر میروند که توسط مرد قلدر تا گردن در خاک دفن شده است. ملاقادر از وجود نامه اظهار بی اطلاعی میکند. آن سه نفر، مجدداً به راه می افتند، اما مورد سرقت چند راهزن در لباس ژاندارم قرار میگیرند، در تعقیب سارقین، در کردستان عراق، در یک قهوه خانه، برات موتور خود را میبیند، اما برای پس گرفتن آن به نتیجه ای نمیرسد. آن سه، در پی نشانی ای که قهوه چی از هناره به آنها داده، حرکت می کنند و با معلمی روبرو می شوند. که درکوه به شاگردانش آموزش میدهد. او آنها را با خود به اردوگاه میبرد. در اردوگاه عوده، که خود سیزده فرزند دختر و هفت زن دارد تصمیم میگیرد تا دو نفر از کودکان بی سرپرست را به فرزندی قبول کند. در ادامه سفر میرزا که حالا فقط برات همراه اوست در راه به یک گور دسته جمعی برمیخورند. برات زنی را که عاشق صدایش بوده در آنجا پیدا میکند. پیرمرد به تنهایی به راهش ادامه می دهد. در اردوگاه زنان به او میگویند که دلیل دعوت هناره از او به این جهت بوده که سید، شوهر هناره وصیت کرده است که جنازه اش را میرزا دفن کند. میرزا، سید را دفن می کند و بعد باخبر می شود که هناره شیمیایی شده و صدایش را از دست داده است. از خانواده هناره حالا فقط دخترش سنوره، زنده است. میرزا، سنوره را با خود به ایران می آورد. در این فیلم سعید محمدی با بهمن قبادی, هایده صفییاری, ساعد نیک ذات, فائق محمدی, ارسلان کامکار, علیرضا علویان, حسین رشید قامت, الله مراد رشتیان, شهاب ابراهیمی, روژان حسینی, ایران قبادی همکاری کرده است.
سعید محمدی به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
ساعت تلخ شنی درباره آن است که: «ساعت تلخ شنی» میکوشد با به تصویر کشیدن گوشه ای از روزمرگی و معضلات بچه های کار و خیابان به مسئله زمان از دست رفته آنها و مسدود شدن مسیرشان در رسیدن به استعداد های درونی و اکتسابی شان بپردازد. در این فیلم سعید محمدی با رامین راستاد, مهدی دهقان, یاسر زمانی, مسعود جزایری, حمیدرضا کردسیچانی همکاری کرده است.
تصویرم در آینه نیست درباره آن است که: درامی اجتماعی و روایتگر داستان زوجی است که به صورت شبانهروزی مشغول کار هستند و فقط شبها یکدیگر را میبینند. آنها طی اتفاقی اجباری مجبور میشوند سه روز کامل از خانه خارج نشوند و همین امر باعث به وجود آمدن اتفاقاتی بین آنها میشود. در این فیلم سعید محمدی با لادن مستوفي, شاهرخ فروتنیان, مهدی احمدی, افسانه چهره آزاد, ماه چهره خلیلی, داود امیری, کاوه ایمانی, فردین خلعتبری, حسین ابوالصدق, مجید شهریاری, امیر شاهوردی, آبتین برقی, عزت الله رمضانی فر, ناهید دل آگاه, علی بهرامیفر, محمدرضا خاکی, علی انصاریان, ندا قاسمی, مهرنوش عبدی منفرد همکاری کرده است.
بیشتر