سیدمحمد میرزمانی به عنوان آهنگساز در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
تابستان ۵۸ درباره آن است که: ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي، دو دانشجو براي همكاري با نيروهاي جهاد سازندگي رهسپار سيستان و بلوچستان مي شوند. آن ها با اين فكر كه خيلي زود مي توانند با تبليغات گسترده مشكلات منطقه را حل كنند شروع به كار مي كنند اما با شروع كار و كارشكني خان منطقه متوجه كه در اين مناطق اختيار تام مردم با خان است و مردم از ترس خان با گروه هاي جهاد همكاري نمي كنند پس تصميم مي گيرند كه با اين مسئله با روش حساب شده ديگري برخ
...ورد كنند. در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با فریده سپاه منصور, محمد مهدی فقیه منفرد, محمد احمدی, مجتبی راعی, اکبر شیرازی, خسرو ضیایی, رحیم هودی, محمد داوودی, مجید امامی, غلامرضا جهان مهر, مرتضی اکبری, محمود پاکنیت, محسن روشن, محمد فیلی, داوود زم, رضا قاسمی, سهیل احمدی, علی اسحاقی, عباس افشاریان, محمدرضا فرزین, مسعود قندی, نادره تشکری نیا, تقی جوادی, منیره زنگ شاهی, رسول انتجاعی, حافظ احمدی همکاری کرده است.
شوکران درباره آن است که: محمود بصیرت از مدیران کارآمد و موفق کارخانه ای در زنجان است. مذاکراتی برای فروش کارخانه در جریان است. مهندس خاکپور مدیرعامل کارخانه و از دوستان نزدیک محمود، به او اطلاع میدهد که افراد ناشناسی درصدد جلب همکاری او برای خرید کارخانه، به ترتیبی که خود طراحی کرده اند، پیشنهاد رشوه داده اند که او البته با خواسته شان موافقت نکرده است. مدت کوتاهی بعد، مهندس خاکپور در یک تصادف مشکوک، به شدت زخمی و در بیمارستان بستری می شود و محمود بصیرت انجام وظایف او را به عهده می گیرد. طی ملاقات هایی که محمود از مهندس خاکپور در بیمارستان به عمل می آورد با پرستاری به نام سیما آشنا می شود. این آشنایی منتهی به ازدواج موقت آن دو می شود. ماه های بعد، محمود ناچار است تا به این رابطه خاتمه دهد. سیما که همسر اولش فوت کرده و در حال حاضر با پدر معتادش زندگی می کند، مایل نیست از محمود جدا شود چرا که از او بارداراست. محمود خواستار سقط جنین می شود، اما سیما نمی پذیرد و محمود به تصور آن که او و پدر معتادش قصد اخاذی از او را دارند، سیما را متهم به کلاهبرداری می کند. سیما خشمگین از نحوه ی برخورد محمود، به قصد آتش زدن خانه او به زنجان میرود، اما درمی یابد که محمود و همسرش به تهران رفته اند. در همین احوال، سیما، که خشمش فرونشسته از قصدش منصرف شده و خانه ی محمود را ترک میکند. محمود و همسرش در راه بازگشت به خانه خود در زنجان، با اتومبیل آتش گرفته سیما و جسد او روبرو می شوند. در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با هدیه تهرانی, اکبر معززی, فریبرز عربنیا, مینو فرشچی, بهروز افخمی, سید ضیا هاشمی, محمد صالح علا, رزیتا غفاری, نعمت حقیقی, مهرزاد مینویی, مهرداد میرکیانی, بابک معیریان, آرش مجيدی, حمیدرضا افشار, منوچهر صادق پور, ناهید طلوع, محمد علیزاده, شهابالدین عادل همکاری کرده است.
ماه عسل درباره آن است که: «رادمنش » براثر ابتلا به سرطان خون در آستانه مرگ است و به همین جهت مورد محبت بسیار تنها دوستش «احمدی» قرار دارد. «احمدی» به اصرار، دخترش «پروین» را به عنوان پرستار به عقد وی در می آورد. روزها میگذرد و رادمنش» برخلاف آنچه که پزشکان در مورد مرگ وی گفته بودند، همچنان سالم و سرحال می ماند. و «پروین» روزها را با توهمات خود سپری میکند، تا اینکه ... در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با جمشید مشایخی, مهوش وقاری, جلال معیریان, رضا رویگری, ولی شیراندامی, عباس محبوب, فریدون ریپور, حجت الله سیفی, علی سیفی, حوریه جابر انصاری, ملیحه اکبری, غلامرضا اصانلو, رضا آقاربی, رجبعلی ریوندی, میرزا گودرزی, محسن نوروزی, یورا یوسفی, حمید صفایی, فریدون کوچکیان همکاری کرده است.
صنوبرهای سوزان درباره آن است که: تنها تلویزیون یک خانه قدیمی که تعدادی مستأجر در آن زندگی می کنند به سرقت میرود. دو تن از ساکنان خانه مصمم می شوند که به هر نحو ممکن تلویزیون را بیابند. در بررسی اولیه این نتیجه به دست می آید که رباینده تلویزیون خودی است لذا شروع به استنطاق از یکایک افراد خانه می نماید. همه از خود دفاع و رفع اتهام می کنند... پس دزدکیست؟ دزد کسی است که هیچیک به اوسوءظن ندارند! در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با بهزاد فراهانی, بیژن امکانیان, جمیله شیخی, غلامرضا طباطبایی, فریبا کوثری, آتش تقیپور, فریده سپاه منصور, قاسم زارع, مرتضی احمدی, حسین جعفریان, عبدالله اسکندری, صمد تواضعی, بهروز معاونیان, عباس شیخ بابایی, رحمان باقریان, نسترن بوساک, علی گلشن, عبدالله کریمی, پریسا روشن, ندا گنجی, آرام آهنگر, درنا مدنی, اسماعیل فومنی, ناصر همدانی, نیلوفر محلاتی, عبدالرضا اکبری, صدرالدین شجره همکاری کرده است.
سیدمحمد میرزمانی به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
دیدهبان درباره آن است که: ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط بسیار زیاد است. مقابله و مقاومت نیروها در دشمن نیازمند حضور دیده بان جهت هدایت آتش سنگین است. عارفی برای پیوستن به خط کمین و دیده بانی باید از مسیری عبور کند که زیر آتش شدید دشمن قرار دارد... در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با ابراهیم حاتمی کیا, محسن مخملباف, علیرضا حیدری, غلامرضا علی اکبری, اسحاق خانزادی, محسن ذوالانوار, اصغر پورهاجریان, محمدرضا شجاعی, مصطفی کامیاب, اسماعیل سلطانیان, مهرداد سلیمانی, حمیدرضا چارکچیان, حسین کیانی همکاری کرده است.
فیل در تاریکی درباره آن است که: داستان فیلم فیل در تاریکی درباره یک جوان دانشجو است که در سالهای قبل از انقلاب اتومبیلی را وارد ایران می کند، بی خبر از آن که داخل اتومبیل مواد مخدر جاسازی شده است. قاچاقچی ها، جوان را گروگان می گیرند و برادر جوان وی تلاش برای آزاد شدن این دانشجو را آغاز می کند و…. در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با فرامرز قریبیان, رضا سعیدی, عبدالله اسکندری, نعمت حقیقی, عباس رافعی, محمود بصیری, حسن جوهرچی, مهناز انصاریان, فرامرز بیات, آرش تاج, اکبر سنگی, ناصر محمود کلایه همکاری کرده است.
دست نوشتهها درباره آن است که: در سال 1361 از طرف یک گروه تروریست سیاسی به جوانی به نام منصور ماموریت داده میشود تا یک مامور کمیته به نام حسین را شناسایی و ترور کند. منصور با حسین ارتباط برقرار میکند و جریان ماموریت خود را برای او شرح میدهد. رابطه نزدیک منصور و حسین موجب شناسایی هر چه بیشتر و اطلاعاتی دقیق در خصوص تشکیلات تروریستی مزبور میشود. در جریان درگیری بین کمیته و تشکیلات تروریستی، منصور به دست تروریستها کشته میشود و سرانجام باند اصلی تروریست ها توسط کمیته کشف و نابود میگردد. در این فیلم سیدمحمد میرزمانی با علی اصغر همت, بهروز افخمی, اسحاق خانزادی, مهرزاد مینویی, علیرضا افخمی, شاپور بخشایی, اعظم قشقایی, جلیل فرجاد, علی مزینانی, امیر وطنزاد, شهرام الماسی, محمد علی گوهری, منوره جوهری, محمد نگین, بهنام شفیعی, عبدالله اسفندیاری, علیرضا شجاع نوری, ابراهيم شهرابی, اسماعیل پاینده, اسماعیل پاینده همکاری کرده است.
سایر فیلم ها عبارتند از:
عشق من، شهر من, دخیل, الماس بنفش, تا مرز دیدار, بچههای جسور, رقص شیطان, انتظار, قلعه ياسين, ستارگان خاک, ایوب پیامبر, تونل, سپید یال, تویی که نمی شناختمت, عبور, 53 نفر, تفنگهای سحرگاه, تو را دوست دارم, ياسين, دندان طلا, صبح اعدام