سینا پاکدل به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
پوزه چرمی درباره آن است که: پوزه چرمی یک نمایش سیاه و مدرن است. در این جا با دنیای خوش گذشته خداحافظی و امید به آینده به چالش کشیده می شود. در این نمایش، رنج و درد جامعه¬ای به تصویر کشیده می شود که تک تک انسان¬هایش در تنهایی جانکاه و روابطی بیمارگونه، دست و پا می زننتد. تنهایی انسان¬ها و روابط سرد و تلخ در دنیای کنونی، یکی از سرچشمه¬های قوی در به وجود آمدن تمام این خشونت¬ها است. آزمایش و جست وجو برای رسیدن به دنیایی غیر از دنیای موجود،
... از طریق راه های پر از خشونت، از همان ابتدا محکوم به شکست است. در این فیلم سینا پاکدل با اشکان خطیبی, فرشید فرجی, مهدی ایروانی, محمد ولی زادگان, بهار کاتوزی, هلمت کرویفر, الهام معین, امیرحسین دوانی, آرشام مؤدبیان همکاری کرده است.
آوازه خان تاس درباره آن است که: خانه آقا و خانم اسمیت مهمانانی دعوت هستند که با ورود آنها اتفاقات کمدی شروع می شود. در این فیلم سینا پاکدل با فرشید فرجی, مهدی ایروانی, مهدی کوشکی, صحرا فتحی همکاری کرده است.
مرگ فروشنده درباره آن است که: ویلیِ شصتوسه ساله از یک سفر کاری ناموفق به خانهاش در نیویورک بازگشته. ویلی با همسرش لیندا مشغول صحبت میشود و مشخص میشود که زندگی مشقت باری دارد. به نظر میرسد که حافظه ویلی دچار مشکل شده، گاهی خود را در گذشته و در خاطراتش تصور میکند و بدتر از همه اینکه با خودش صحبت میکند. ویلی از اینکه پسر بزرگش بیف در کارش موفق نیست ناراضی است. بیف و هپی با هم مشغول صحبت میشوند و ناراحتی خود را از زوال عقلی پدرشان ابراز میکنند. هر دو از وضعیت شغلیشان ناراضی هستند و ایده خرید یک مزرعه در غرب را در ذهنشان میپرورانند. ویلی به روزگار خوش گذشته اش میاندیشد که پسرانش در بوستون به دیدارش میآمدند. زمانی که چارلی به ویلی گفته بود که بیف در امتحان ریاضی رد شده اما پسر خودش برنارد بسیار باهوش و موفق است. اما ویلی به این فکر میکند که پسرانش خوش قیافه تر هستند و به نظرش همین باعث موفقیتشان خواهد شد. ویلی خاطرات زیادی را به یاد میآورد، از جمله خانم فرانسیس که در بوستون با او رابطه داشته. به نظر میرسد که ویلی زمان حال و گذشته را با هم قاطی میکند و وقتی که چارلی در زمان حال به خانه ویلی میآید تا با او ورق بازی کند، ویلی با برادرش بن مشغول صحبت میشود. بن سالها پیش به دنبال زندگی خودش رفته و حسابی ثروتمند شده و ویلی آرزو میکند که ای کاش او هم با بن رفته بود. ویلی از رییسش هاوارد درخواست میکند که بازاریابی مناطق نزدیک را به او بدهد و او را به جاهای دور دست نفرستد اما در نهایت ویلی اخراج میشود. بیف هم که به دنبال شغل و کاسبی جدیدی است با شکست مواجه میشود و بدتر از همه اینکه با برنارد که ظاهراً آدم موفقی است ملاقات میکند. بیف و هپی با هم به رستوران میروند و در آن جا ویلی هم به آنها میپیوندد. در این میان مشخص میشود که زمانی که بیف به ملاقات پدرش در بوستون رفته است از رابطه نامشروع پدرش مطلع شده. ویلی در نظر بیف دیگر یک قهرمان نیست بلکه یک بازنده تمام عیار است. در خانه، ویلی به برادرش دربارهٔ نقشه اش برای خودکشی میگوید و اینکه با یک تصادف ساختگی با مرگ خودش بیمه عمر او به خانواده اش برسد. بیف به خانه میآید و ویلی را یک آدم عادی و حقیر خطاب میکند و از پدرش میخواهد او را همانگونه که هست بپذیرد. در پایان ویلی تصمیم میگیرد که دست به خودکشی بزند. در این فیلم سینا پاکدل با نسیم ادبی, فرشید فرجی, هادی عامل, رحیم نوروزی, حمیدرضا آذرنگ, بهرام افشاری, مهدی ایروانی, منوچهر شجاع, نادر برهانی مرند, مجتبی پیرزاده, آسیه ضیائی, محمود رضا رحیمی, حمیدرضا نعیمی, فاطمه عباسی, پریدخت عابدین نژاد, داریوش موفق همکاری کرده است.