والود آقاجانیان به عنوان صدا در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
همه فرزندان من درباره آن است که: ماهيگيري بوشهري به دنبال پسرش همراه بسيجيان شهر عازم جبهه مي شود. فرزندش در نبردي كشته مي شود. او نيز در حالي به زادگاهش بازمي گردد كه مجروح شده است. در این فیلم والود آقاجانیان با محبوبه بیات, رضا رادمنش, علی قربانی, مجتبی رحیمی, منوچهر اولیایی, علی غلامی, علی دشتی, علی رحیمیان, حسین عسگری, عباس افلاکی, محمود چراغی, اردشیر خندان, سینا ملاح زاده, رضا صغیری, یدالله شیراندامی, پرویز نوایی, پرویز حسن پور
..., زاون قوکاسیان همکاری کرده است.
اوکی مستر درباره آن است که: «ناكس دارسی» ناگهان وارد یكی از دهات ایران می شود. هدف او به دست آوردن امتیاز استخراج نفت است. اهالی از او استقبال درخشانی نمی كنند، بنابراین سعی دارسی به تغییر دادن عقاید و سنت های اهالی صرف می شود. او با همیاری دستیارانش دختری به نام «سیندرلا» را وارد ده می كند. با ورود سیندرلا محصولات و مصنوعات غرب هم وارد ده می شود: مثل كوكاكولا، رادیو و تلویزیون. در این ده تنها یك نفر به مقابله با این پدیده ها به پا می خیزد و او پیر ده است. به مرور زمان اهالی لهجه و زبان خود را از دست می دهند و به انگلیسی تكلم می كنند. با تمام این اوصاف ناكس دارسی هنوز اطمینان كامل به عقد قرارداد جهت استخراج نفت ندارد. در این بین تجاوزی به سیندرلا صورت می گیرد و این قضیه باعث می شود تا دارسی بتواند مستمسكی داشته باشد تا از اهالی ده ادعای خسارت كند. تاوان این خسارت هم استخراج و اكتشاف نفت است. پیر ده، در این میان، تنها كسی است كه كوشش دارد اهالی را نسبت به اصالت هایشان آگاه كند. اما اهالی آنچنان جذب زرق و برق های وارداتی شده اند كه این مسئله را فراموش می كنند. در انتها تجاوز به سیندرلا و توهینی كه از طرف ناكس دارسی به اهالی می شود باعث هوشیاری مردم شده و دست به اقدامی می زنند كه موجب ویرانی خودشان و رفتن دارسی از ده می شود. در آخر ده می ماند و نفت فروش ها و تمام منازل و فضای ده را كه پلاستیك و كاغذ رنگی پر كرده است. در این فیلم والود آقاجانیان با پرویز کیمیاوی, محمد زرفام, یدالله شیراندامی, فرخ غفاری, اریکا ماز همکاری کرده است.
دایره مینا درباره آن است که: پسر جوانی به نام علی (سعید کنگرانی) که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند، پدر بیمارش (اسماعیل محمدی) را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد. نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری (عزتالله انتظامی) روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. صبح روز بعد سامری، علی و پدرش را سوار کامیونی میکند که چند نفر دیگر در آن هستند. آنها نمیدانند برای چه و به کجا میروند و پرسشهایشان بی پاسخ میماند. در آزمایشگاه پدر متوجه میشود که میخواهند از او خون بگیرند او اعتراض میکند و اجازه نمیدهد از او خون بگیرند ولی از علی خون گرفته میشود و سامری در مقابل ۲۰ تومان به او میدهد. سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان میخرد و به بیمارستانها میفروشد. علی طی رفتوآمد به بیمارستان با راننده آمبولانس به نام اسماعیل (علی نصیریان) و پرستار جوانی به نام زهرا (فروزان) آشنا میشود. سامری از پسر میخواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خونگیری دهندهٔ خون جمعآوری کند و بدین ترتیب علی تبدیل به یکی از پادوهای سامری میشود. حال پدر روز به روز وخیمتر شده تا این که میمیرد. علی در این کار روز به روز جلوتر میرود و زندگی تازهای را شروع میکند. در این فیلم والود آقاجانیان با علی نصیریان, عزتالله انتظامی, ایرج راد, پرویز صیاد, اسماعیل محمدی, جمشید لایق, اسماعیل شنگله, داریوش مهرجویی, بهمن فرمانآرا, هرمز فرهت, احمد ابراهیمی, هوشنگ بهارلو, پری امیرحمزه, محمد مطیع, سروش خلیلی, مرضیه برومند, امرالله صابری, طلعت میرفندرسکی, بهمن فرسی, سعید کنگرانی, رفیع حالتی, آتش خیر, رحیم روشنیان, ملک ساسان ویسی, پروین خیربخش, کریم مرائی همکاری کرده است.
بند درباره آن است که: باقر گيوه دوزي است كه با به بازار آمدن كفش هاي لاستيكي و ماشيني كارش از رونق مي افتد. او فرزندش اسد را در كارگاه قالي بافي مظفر مشغول كار كرده و مصمم است براي كار در مزارع پنبه به گرگان برود. همسر و فرزندش با اين تصميم مخالفند، اما چاره اي جز گردن نهادن بر رأي باقر ندارند. اسد كه روزها در كارگاه به كار طاقت فرسا مشغول است و شب ها همان جا مي خوابد، از دوري خانواده نالان است و چند بار از خانه و كارگاه مظفر مي گريزد، اما هر بار، كتك مفصلي مي خورد و باز مي گردد. بار آخر كه به خانه عمويش پناه مي برد مظفر او را به حيله باز مي گرداند و به سختي تنبيه مي كند. اسد به تلافي كارگاه قالي بافي مظفر را به آتش مي كشد و سوار بر كاميوني از زادگاه خود مي گريزد. در این فیلم والود آقاجانیان با علی نصیریان, حسین کسبیان, احمد امیری, سامی تحصنی, فرهنگ معیری, ملیحه نظری, آنیک شفرازیان, معصومه تقی پور, محمد شمس, ناصر فرهودی, سرور رجایی, غلامحسین طاهری دوست همکاری کرده است.
بیشتر