ضیاالدین دری به عنوان کارگردان در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
باد و شقایق درباره آن است که: رامین پرتوی، فیلمساز و بازیگر سرشناسی که بر اثر اعتیاد و سپس گذراندن محکومیت در زندان، کارش را در صدا و سیما از دست داده در هشتمین سال بیکاری، تصمیم به خودسوزی می گیرد اما با توصیه و تلاش عزت الله انتظامی قرار می شود تا او بار دیگر فیلمی را کارگردانی کند. رامین تصمیم می گیرد تا فیلمی درباره اعتیاد، که در واقع حکایت خودش است، بسازد. اگرچه انتظامی با این فکر موافق نیست، اما مانعش نمیشود چون ترجیح میدهد ا
...و وارد عرصه کار شود. در همین احوال رامین سعی در ارتباط مجدد با همسر سابق و تنها دخترش غزل دارد، امّا توفیقی کسب نمیکند.رامین که مجوز ساختن فیلم خود را دریافت کرده، بار دیگر به دام اعتیاد می افتد و این نوبت به ایدز نیز مبتلا می شود. او زمانی که همرا انتظامی برای فیلمبرداری از معتادان به زندان قزلحصار رفته، در محوطه زندان بیهوش می شود. بعد از معاینه معلوم می شود که او دچار عفونت حاد شده است و چون پزشکان از درمان بیماری اش ناتوان هستند، او را مرخص میکنند. در این حال همسر سابق و دخترش غزل، او را به خانه برده و سعی می کنند تا از او مراقبت به عمل آورند و در حالی که نگران او هستند، رامین، در اتاقش، تنها میمیرد... در این فیلم ضیاالدین دری با ابوالفضل پورعرب, عزت‌الله انتظامی, نیکی کریمی, امید روحانی, علی اصغر گرمسیری, لادن طباطبایی, ابراهیم غفوری, مهرداد جنابی, احمد احمدی, سعید تهرانی, بهروز معاونیان, هادی ژورک, مهدی حبیبی پور, نگار جاودان, نضال شاه‌طلایی, آناهیتا دری, احمد دامود, ناصر نجفی, مهدی ژورک, عبدالله اسفندیاری همکاری کرده است.
سینما سینماست درباره آن است که: کارگردان برای ساختن فیلم خود مترصد کشف چهره ای جدید است و برای همین منظور به مراکز آموزش بازیگری مراجعه می کند. او در این جستجو با دختری به نام "ماندانا" برخورد می کند و او را برای ایفای نقش مورد نظر مناسب تشخیص میدهد. "ماندانا" در آزمایش موفق می شود. کارگردان از او میخواهد تا موافقت کتبی پدرش را برای انعقاد قرارداد ارائه دهد. پدر که نویسندهای روشنفکر و هنردوست است، برخلاف انتظار و ماندانا، با بازیگری دخترش موافقت نمی کند و این کار را در شأن خانوادهٔ خود نمیداند. کارگردان چون دليل مخالفت پدر را نوعی توهین به خود و هنرمندان سینما میداند، مصمم میشود تا به هر طریق موافقت پدر ماندانا را جلب کند. در این فیلم ضیاالدین دری با رضا کیانیان, بهناز جعفری, محمدرضا شریفی نیا, یاسمین ملک نصر, کوروش تهامی, حسین زندباف, علیرضا کهن دیری, بهروز معاونیان, محمد درمنش, شاهرخ دلکو, بهتاش صناعی ها, مریم مقدم, حافظ احمدی, آناهیتا دری, احمد دامود, لیلا فلاح, اسماعیل صیدیلو همکاری کرده است.
صاعقه درباره آن است که: حسن دریائی کارمند وزارت دادگستری روستائی‌زاده پس از ده سال زندگی با مادر خویش که زنی با فرهنگ روستائی مذهبی سنتی است. در تهران وی با "آذر" دختر مسایه که به اصطلاح دختری امروزی است، ازدواج می‌کند. تضاد فرهنگی بین عروس و مادرشوهر از یک طرف و تلاش حسن برای فراهم آوردن امکانات یک زندگی مرفه مطابق خواست همسرش از سوی دیگر، زندکی زن و شوهر جوان را دچار آشفتگی و درگیری‌های گوناگون می‌کند. در این شرایط مادر ناچار از ترک پسرش میشود و آذر ناخواسته باردار میشود. مادر برای دیدار نوه‌اش و یاری در نگهداری نوزاد مجدداٌ به خانه پسرش بازمی‌گردد ولی حالا دچار فلج پا شده است. چندی بعد مادر درمی‌گذرد و رابطه حسن و آذر به سردی می‌گراید. و بالاخره آذر او را ترک کرده و حسن که متدرجاٌ خود را بازیافته در اثر عارضه سکته قلبی فوت می‌کند در این فیلم ضیاالدین دری با خسرو شکیبایی, عنایت بخشی, فرزانه کابلی, مهرداد فخیمی, بابک بیات, محمد حاج‌حسینی, فخری خوروش, کاظم بلوچی, محسن اصلانی, فرهنگ معیری, رضا اردلان, نادر رجب پور, هدایت الله نوید, محمد ورشوچی, روح‌انگیز مهتدی, افسانه بهرامی, احمد نصر, ژیلا سهرابی, حسن مقدم, حسین دوانی, علی کنگرلو, مسعود عربیان, محمدرضا جمالی, موسی شجاعی همکاری کرده است.
لژیون درباره آن است که: سال ها پیش از انقلاب و مراسم ختم درگذشت بزرگ خاندان فرزاد است. فرامک پسر بزرگ سی و دو ساله او، پس از پانزده سال زندگی در آمریکا، برای شرکت در این مراسم به ایران بازگشته است. همزمان با فرامک، کتی همسر آخر فرزاد و مادر ناتنی فرامک، که پیش از این بازیگری سرشناس بوده و بعد از جدایی از فرامک، باجبار و نفوذ فرزاد ناچار از ترک مملکت شده، نیز به ایران بازگشته و در مراسم ختم حضور مییابد. صابر شاهین، که از کودکی در خانواده فرزاد پرورش یافته و مورد اعتماد خاندان است، مدیریت شرکت فرزاد و سردبیری نشریه جنجالی او را به عهده دارد و اینک نیز همه امور را پس از مرگ فرزاد، تحت کنترل دارد. به توصیه فرزاد، پسرش در جست و جوی دفترچه سیاه رنگی است که گمان می کند وصیتنامه پدرش است و با دست یافتن به آن به حقوق خود خواهد رسید. کتی نیز در فرصتی که به دست آورده، پیگیر کسب جایگاه از دست رفته اش در بازیگری برمی آید و در پی زنده کردن عشق قدیمی و از دست رفته خود است. صابر شاهین سعی می کند پی به اسرار خانوادگی فرزاد برد تا از این طریق به گوشه های تاریک زندگی اش آگاه شود. و این چنین است که اسناد مربوط به فراماسونی او را مییابد. فرزاد در واقع استاد اعظم لژ فراماسونها بوده و زندگی فرامک و صابر شاهین نیز به نوعی تحت سیطره فراماسونها هست. کتی به طور اتفاقی دفترچه سیاه را یافته و به اسرار خانوادگی آگاه می شود و درمییابد که چگونه پدر صابر به قتل رسیده است. از این پس زندگی آنها وارد مرحله جدیدی می شود. فرامک چون پدرش جذب لژیون فراماسونها می شود، ارتباط صابر و کتی که از قدیم به هم علاقمند بوده اند، ابعاد جدیدی پیدا می کند. صابر دست به کارگردانی فیلمی میزند که بازیگر نقش اصلی اش کتی است. فراماسونها تلاش می کنند تا صابر شاهین را نیز جذاب و به عضویت لژ فراماسونری در آورند و وقتی موفق به جلب همکاری او نمی شوند، ترتیب کشته شدن او را میدهند... در این فیلم ضیاالدین دری با هما روستا, خسرو شکیبایی, غلامرضا طباطبایی, کیانوش گرامی, رویا تیموریان, فتحعلی اویسی, میرولی الله مدنی, صالح میرزا آقایی, مهرداد فخیمی, دانیال حکیمی, معصومه آقاجانی, بهرام دهقانیار, شهریار پارسی پور, محمدعلی کشاورز, فرهنگ معیری, یاور تورنگ, غفار رضایی, هاشم گرامی, فرزین خسروشاهی, احمد دامود, آرش تاج, مهدی ژورک, عبدالله اسفندیاری, خسرو خورشیدی همکاری کرده است.
من و دبورا درباره آن است که: کیف دبورا، زن آمریکایی را دو کیف ربا می دزدند و یک ایرانی که استاد دانشگاه و عضو «یونسکو» است، «دبورا» را یاری می دهد که در اقامتش دچار مشکل نشود. «دبورا» وقتی با مادرش تماس می گیرد، اطلاع می دهد که در ایران به سر می برد، اما او به اشتباه گمان می کند که دخترش در عراق است و مورد شنود مقامات امنیتی واقع می شود و به این ترتیب « کارولین » به تبع او استاد ایرانی، در جریان عملیاتی ناخواسته قرار می گیرند... در این فیلم ضیاالدین دری با محمدرضا شریفی نیا, كامشاد كوشان, صالح میرزا آقایی, تورج منصوری, اسحاق خانزادی, مهدی حسینی وند, آریا عظیمی نژاد, امین زندگانی, تینا پاکروان, رضا غفاری همکاری کرده است.
ضیاالدین دری به عنوان نویسنده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
در سرزمینی دیگر درباره آن است که: «جمعه بای» خلبان دورگه‌ی تاجیکی الاصل مأموریت دارد مواضع مجاهدین تاجیکی را در مرز تاجیکستان و افغانستان بمباران کند. هواپیمای او پس از انجام مأموریت هدف قرار می‌گیرد و منهدم میشود. «جمعه بای» با چتر به روی زمین فرود می‌آید و اسیر مجاهدین مسلمان تاجیک میشود. او در مدت اسارت تحت تأثیر عطوفت اسلامی آنان قرار می‌گیرد، اما به تحریک «الکساندر» هم‌بند روسی‌اش اقدام به فرار می‌کند و... در این فیلم ضیاالدین دری با فرامرز قریبیان, کاظم هژیرآزاد, پیمان شریعتی, مجید جوانمرد, مهدی رجائیان, مهدی مجد وزیری, علی طالبلو, حسین سحرخیز, جمشيد جهانزاده, فرهاد جم, محسن دامادی, کیوان جهان شاهی همکاری کرده است.
عشق ممنوع.
