با شروع جنگ، خانواده بزرگ عیدی محمد كه ساكن استان ایلام است، با مسائل و مشكلاتی رو به رو می شود. یكی از دامادهای او عراقی است و تصمیم می گیرد
... همراه با داماد دیگر به عراق برود. به همین سبب رعنا و حامد كه هر دو نوه عیدی محمد هستند و قرار است ازدواج كنند، باید از هم جدا شوند. عیدی محمد می گوید كه رعنا و حامد باید ازدواج كنند و بردن رعنا معنی ندارد و پدر رعنا نیز می گوید از نظر او هیچ دل بستگی وجود ندارد و رعنا در عراق ازدواج خواهد كرد. به رغم تصمیم بزرگترها رعنا به حامد قول می دهد كه برای پیدا كردن او حتماً باز خواهد گشت و قرار آن ها این است كه حامد آخرین نشانی خود را در جیب مترسك مزرعه بگذارد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
با شروع جنگ، خانواده بزرگ عیدی محمد كه ساكن استان ایلام است، با مسائل و مشكلاتی رو به رو می شود. یكی از دامادهای او عراقی است و تصمیم می گیرد همراه با داماد دیگر به عراق برود. به همین سبب رعنا و حامد كه هر دو نوه عیدی محمد هستند و قرار است ازدواج كنند، باید از هم جدا شوند. عیدی محمد می گوید كه رعنا و حامد باید ازدواج كنند و بردن رعنا معنی ندارد و پدر رعنا نیز می گوید از نظر او هیچ دل بستگی وجود ندارد و رعنا در عراق ازدواج خواهد كرد. به رغم تصمیم بزرگترها رعنا به حامد قول می دهد كه برای پیدا كردن او حتماً باز خواهد گشت و قرار آن ها این است كه حامد آخرین نشانی خود را در جیب مترسك مزرعه بگذارد.