پويا صادقي، دانشجوي سال دوم معماري، به دليل رفتارش در محيط دانشگاه توبيخ مي شود، اما به او فرصت داده مي شود تا يك ترم ديگر به شرط رعايت مقررات
... ادامه ي تحصيل دهد. نغمه، دختر پر شور و شاد دانشكده كه نامزد پوياست. تلاش مي كند تا پوياي عبوس را كه آدمي متفكر و در ضمن نااميد است. به زندگي اميدوار كند. آن دو همراه با پروانه (خواهر پويا) سينا (برادر نغمه). ماني و كاوه، اغلب در يك كافي شاپ گرد هم مي آيند. پويا كه سه دوره قهرمان شطرنج بوده، حالا آدم سرخورده اي است كه نمي داند چه كند، اما مدتي بعد به توصيه ي دوستانش تلاش مي كند با شنيدن موسيقي پاپ غربي، روحيه ي خود را تغيير دهد. پويا و ماني، براي شوخي به آپارتمان حميد پرتوي ـ دوست مشتركشان در كافي شاپ مي روند و پرتوي كه حوصله ي شوخي ندارد با ماني درگير مي شود و او را به شدت مجروح مي كند. پويا هنگام ميانجي گري، پرتوي را به عقب مي راند و ناخواسته باعث اصابت سر پرتوي به لبه ي تيز ديوار مي شود و پرتوي مي ميرد. پويا و ماني كه از مرگ او شوكه شده اند، مي گريزند و جريان را به اطلاع دوستانشان مي رسانند. با ورود يك افسر آگاهي به كافي شاپ و پرس و جو از هوشنگ، كارگر آن محل، ماجراي قتل پرتوي وارد مرحله ي جديدي مي شود. هوشنگ كه به پويا مظنون شده از او طلب حق السكوت مي كند و او مي پذيرد. خانواده ي پويا و نغمه نيز به زودي از اين ماجرا باخبر مي شوند. پدر پوريا معتقد است پسرش بايد خودش را به پليس معرفي كند،اما عموحميد پيشنهاد مي كند پويا به خارج از كشور برود. او گذرنامه و بليت را هم تهيه مي كند،اما پويا در آخرين لحظه و پس از آن كه هوشنگ را به دليل نظر داشتن به نغمه به شدت مضروب مي كند، در كلانتري خود را به عنوان قاتل حميد پرتوي معرفي مي كند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
پويا صادقي، دانشجوي سال دوم معماري، به دليل رفتارش در محيط دانشگاه توبيخ مي شود، اما به او فرصت داده مي شود تا يك ترم ديگر به شرط رعايت مقررات ادامه ي تحصيل دهد. نغمه، دختر پر شور و شاد دانشكده كه نامزد پوياست. تلاش مي كند تا پوياي عبوس را كه آدمي متفكر و در ضمن نااميد است. به زندگي اميدوار كند. آن دو همراه با پروانه (خواهر پويا) سينا (برادر نغمه). ماني و كاوه، اغلب در يك كافي شاپ گرد هم مي آيند. پويا كه سه دوره قهرمان شطرنج بوده، حالا آدم سرخورده اي است كه نمي داند چه كند، اما مدتي بعد به توصيه ي دوستانش تلاش مي كند با شنيدن موسيقي پاپ غربي، روحيه ي خود را تغيير دهد. پويا و ماني، براي شوخي به آپارتمان حميد پرتوي ـ دوست مشتركشان در كافي شاپ مي روند و پرتوي كه حوصله ي شوخي ندارد با ماني درگير مي شود و او را به شدت مجروح مي كند. پويا هنگام ميانجي گري، پرتوي را به عقب مي راند و ناخواسته باعث اصابت سر پرتوي به لبه ي تيز ديوار مي شود و پرتوي مي ميرد. پويا و ماني كه از مرگ او شوكه شده اند، مي گريزند و جريان را به اطلاع دوستانشان مي رسانند. با ورود يك افسر آگاهي به كافي شاپ و پرس و جو از هوشنگ، كارگر آن محل، ماجراي قتل پرتوي وارد مرحله ي جديدي مي شود. هوشنگ كه به پويا مظنون شده از او طلب حق السكوت مي كند و او مي پذيرد. خانواده ي پويا و نغمه نيز به زودي از اين ماجرا باخبر مي شوند. پدر پوريا معتقد است پسرش بايد خودش را به پليس معرفي كند،اما عموحميد پيشنهاد مي كند پويا به خارج از كشور برود. او گذرنامه و بليت را هم تهيه مي كند،اما پويا در آخرين لحظه و پس از آن كه هوشنگ را به دليل نظر داشتن به نغمه به شدت مضروب مي كند، در كلانتري خود را به عنوان قاتل حميد پرتوي معرفي مي كند.