دیبا برپا کننده سفره عقد و تزئین مجالس و سیامک ، فیلمبردار مجالس جشنهای عروسی، با وجودی که برای زندگی مشترک به هم نمیرسند، اما کماکان همکاری با
... یکدیگر را ادامه میدهند. دیبا و سیامک، به همراه رویا و نادر که به جهات مخالفت والدینشان برای زندگی با هم، بدون رضایت و دور از آنها، باهم ازدواج کرده اند، گروهی را شکل داده اند، که ظاهراً کارشان برگزاری مجالس جشن و عروسی است امّا به واقع با استفاده از اسلحه های قلابی که در اختیار دارند، هر بار در یک فرصت مناسب، طلا و جواهرات میهمانان را به سرقت می برند یک بار پس از سرقت، سیامک کیف محتوی جواهرات ربوده شده را نزد نسرین، دختری که قصد ازدواج با او را دارد، امانت میگذارد چون نمی خواهد در مراجعات ناصر خلاف که در جریان سرقت های آنها قرار دارد، اموال مسروقه در دسترسشان باشد. ناصر خلاف وقتی از تهدیدهایش نتیجه ای نمیگیرد، موضوع حرفهای سیامک را به پدر نسرین اطلاع می دهد. در این حال شرکای سیامک به طور مرتب سهم خود را از سرقت طلب می کنند، نسرین حاضر می شود تا کیف حامل جواهرات را در برابر شرکتی که کار می کند به همکاران سیامک بدهد. اما ناصرخلاف که در تعقیب آنهاست سر می رسد و به هنگام ربودن کیف با نادر درگیر شده و او را به قتل می رساند. پس از آن تعقیب و درگیری ها ادامه می یابد و سرانجام پلیس ناصر، دیبا و سیامک را گرفتار می کند در حالی که سیامک پیش از تسلیم شدن به پلیس از نسرین قول میگیرد که تا پایان دوران محکومیتش منتظر او بماند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
دیبا برپا کننده سفره عقد و تزئین مجالس و سیامک ، فیلمبردار مجالس جشنهای عروسی، با وجودی که برای زندگی مشترک به هم نمیرسند، اما کماکان همکاری با یکدیگر را ادامه میدهند. دیبا و سیامک، به همراه رویا و نادر که به جهات مخالفت والدینشان برای زندگی با هم، بدون رضایت و دور از آنها، باهم ازدواج کرده اند، گروهی را شکل داده اند، که ظاهراً کارشان برگزاری مجالس جشن و عروسی است امّا به واقع با استفاده از اسلحه های قلابی که در اختیار دارند، هر بار در یک فرصت مناسب، طلا و جواهرات میهمانان را به سرقت می برند یک بار پس از سرقت، سیامک کیف محتوی جواهرات ربوده شده را نزد نسرین، دختری که قصد ازدواج با او را دارد، امانت میگذارد چون نمی خواهد در مراجعات ناصر خلاف که در جریان سرقت های آنها قرار دارد، اموال مسروقه در دسترسشان باشد. ناصر خلاف وقتی از تهدیدهایش نتیجه ای نمیگیرد، موضوع حرفهای سیامک را به پدر نسرین اطلاع می دهد. در این حال شرکای سیامک به طور مرتب سهم خود را از سرقت طلب می کنند، نسرین حاضر می شود تا کیف حامل جواهرات را در برابر شرکتی که کار می کند به همکاران سیامک بدهد. اما ناصرخلاف که در تعقیب آنهاست سر می رسد و به هنگام ربودن کیف با نادر درگیر شده و او را به قتل می رساند. پس از آن تعقیب و درگیری ها ادامه می یابد و سرانجام پلیس ناصر، دیبا و سیامک را گرفتار می کند در حالی که سیامک پیش از تسلیم شدن به پلیس از نسرین قول میگیرد که تا پایان دوران محکومیتش منتظر او بماند.