حاجی عنایت، پیرمرد شصت ساله ای که قصد فروش خانه بزرگ و قدیمی اش را دارد امّا با مقاومت و مخالفت همسرش رو به روست. اما یک روز در آژانس املاک،
... دنیا، که به تازگی از اروپا بازگشته، اعلام می کند که خواهان خرید خانه قدیمی اوست. حاجی عنایت، دنیا را به اسکان موقت در یکی از مجموعه آپارتمان هایش، تا متقاعد کردن صاحب خانه قدیمی، راضی می کند.حاجی عنایت بعداً، همسر و دخترش را برای زیارت به سوریه میفرستد و سپس تخلیه خانه قدیمی را آغاز می کند و خود نیز به آپارتمانی در مجاورت دنیا، نقل مکان میکند.روابط او و دنیا هر روز صمیمانه تر شده و عنایت رفته رفته سعی می کند که ظواهر خود را با توجه به نظرات دنیا تغییر دهد تا بیشتر مورد توجه او قرار گیرد. حاجی عنایت بعد از این که موهایش را رنگ کرده و ریش هایش را می تراشد، از دنیا خواستگاری کرده و او را به عقد خود در می آورد. شرط این ازدواج نیز خانه قدیمی است که باید به مالکیت دنیا در آید.همسر و دختر حاجی عنایت از سفر بازمی گردند بی آن که از ازدواج حاجی با دنیا مطلع باشند، زن گلایه می کند که چرا حاجی عنایت علی رغم قولی که به او داده بود، خانه را فروخته است.یک شب که عنایت و دنیا باهم در خانه تنها هستند، همسر و فرزندان عنایت سر میرسند و دنیا اعلام می کند که همسر رسمی حاجی است.زندگی عنایت از هم می پاشد، خانواده اش او را ترک میکنند و در همین حال عنایت متوجه رابطه مشکوک دنیا با یکی از دوستانش می شود. بعد از مشاجره فی مابینشان، دنیا خانه را ترک می کند.عنایت با پیگیری رد دنیا، به زیرزمین خانه قدیمی می رود و در آنجا با دیدن البوم عکس های دنیا، متوجه می شود که مرد غریبه مشکوک، از اقوام دنیا است.دنیا به زودی اعلام می کند که در واقع او صاحب اصلی خانه است، خانه ای که متعلق به پدر دنیا بوده و پس از انقلاب، عنایت مالک آن شده است. دنیا اضافه می کند که همه این کارها را انجام داده تا خانه قدیمی شان را دوباره به دست آورد
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
حاجی عنایت، پیرمرد شصت ساله ای که قصد فروش خانه بزرگ و قدیمی اش را دارد امّا با مقاومت و مخالفت همسرش رو به روست. اما یک روز در آژانس املاک، دنیا، که به تازگی از اروپا بازگشته، اعلام می کند که خواهان خرید خانه قدیمی اوست. حاجی عنایت، دنیا را به اسکان موقت در یکی از مجموعه آپارتمان هایش، تا متقاعد کردن صاحب خانه قدیمی، راضی می کند.حاجی عنایت بعداً، همسر و دخترش را برای زیارت به سوریه میفرستد و سپس تخلیه خانه قدیمی را آغاز می کند و خود نیز به آپارتمانی در مجاورت دنیا، نقل مکان میکند.روابط او و دنیا هر روز صمیمانه تر شده و عنایت رفته رفته سعی می کند که ظواهر خود را با توجه به نظرات دنیا تغییر دهد تا بیشتر مورد توجه او قرار گیرد. حاجی عنایت بعد از این که موهایش را رنگ کرده و ریش هایش را می تراشد، از دنیا خواستگاری کرده و او را به عقد خود در می آورد. شرط این ازدواج نیز خانه قدیمی است که باید به مالکیت دنیا در آید.همسر و دختر حاجی عنایت از سفر بازمی گردند بی آن که از ازدواج حاجی با دنیا مطلع باشند، زن گلایه می کند که چرا حاجی عنایت علی رغم قولی که به او داده بود، خانه را فروخته است.یک شب که عنایت و دنیا باهم در خانه تنها هستند، همسر و فرزندان عنایت سر میرسند و دنیا اعلام می کند که همسر رسمی حاجی است.زندگی عنایت از هم می پاشد، خانواده اش او را ترک میکنند و در همین حال عنایت متوجه رابطه مشکوک دنیا با یکی از دوستانش می شود. بعد از مشاجره فی مابینشان، دنیا خانه را ترک می کند.عنایت با پیگیری رد دنیا، به زیرزمین خانه قدیمی می رود و در آنجا با دیدن البوم عکس های دنیا، متوجه می شود که مرد غریبه مشکوک، از اقوام دنیا است.دنیا به زودی اعلام می کند که در واقع او صاحب اصلی خانه است، خانه ای که متعلق به پدر دنیا بوده و پس از انقلاب، عنایت مالک آن شده است. دنیا اضافه می کند که همه این کارها را انجام داده تا خانه قدیمی شان را دوباره به دست آورد