قاسم مقدس با این ادعا که برای تعدادی از نزدیکانش در یک شرکت صنعتی، شغل پیدا کرده، خانواده، همسرش و جمعی از دوستانش را با یک پرواز هوایی، از
... اهواز به بندرعباس می برد. در هواپیمای کوچکی که پروازش را آغاز می کند، همه خوشحال هستند. پس از پرواز، قاسم از نرگس خواهش می کند سلاحی را که قرار بوده مخفی کند به او بدهد، اما نرگس میگوید که نتوانسته این کار را انجام بدهد و سلاح را در دستشویی فرودگاه جا گذاشته است. قاسم پرآشفته و با عصبانیت شروع به پرخاشگری می کند. دخالت محافظ هواپیما موجب درگیری و برخورد بین آن دو می شود که با ضرب و شتم و خلع سلاح محافظ توسط قاسم به پایان میرسد. قاسم که حالا برای ربودن هواپیما سلاحی به دست آورده، در میان تعداد محدود مسافران، به دنبال محافظ دوم هواپیما میگردد، اما موفق به شناسایی او نمیشود. قاسم خلبان را ناچار از تغییر مسیر پرواز به سمت دبی کرده و به برج کنترل پرواز اعلام می کند که هواپیما ربوده شده است. اما طی ماجراهایی، محافظ دوم برای به دست آوردن کنترل هواپیما وارد صحنه می شود و بالاخره موفق می شود تا سلاح را به دست آورد. قاسم تسلیم می شود و محافظ اول، در آخرین لحظه ها، از فرود هواپیما روی باند فرودگاه دبی جلوگیری می کند. هواپیما به سمت ایران برمی گردد، اما دقایقی بعد، نرگس که از محافظان هواپیما اجازه گرفته تا با همسرش صحبت کند، به قاسم که با دستبند بسته شده، اطلاع میدهد که از همان اول، سلاح پیش او بوده و بعد بی اعتنا به اصرار و خواهش قاسم، با سلاح به میان بقیه بازمیگردد. بعد از تیراندازی هایی، هواپیما مجدداً از کنترل محافظان خارج می شود. قاسم وقتی دستبندش را باز می کند، متوجه می شود که در این درگیری، نرگس و تعدادی از مسافران زخمی شده اند. به پایان رسیدن سوخت هواپیما و مشکلی که برای یکی از موتورها پیش می آید، موجب فرود اضطراری هواپیما در میان تکانهای شدید آن می شود و در همین فاصله نرگس هم فرزند خود را به دنیا می آورد. هواپیما در مکان ناشناخته ای روی زمین نشسته است.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
قاسم مقدس با این ادعا که برای تعدادی از نزدیکانش در یک شرکت صنعتی، شغل پیدا کرده، خانواده، همسرش و جمعی از دوستانش را با یک پرواز هوایی، از اهواز به بندرعباس می برد. در هواپیمای کوچکی که پروازش را آغاز می کند، همه خوشحال هستند. پس از پرواز، قاسم از نرگس خواهش می کند سلاحی را که قرار بوده مخفی کند به او بدهد، اما نرگس میگوید که نتوانسته این کار را انجام بدهد و سلاح را در دستشویی فرودگاه جا گذاشته است. قاسم پرآشفته و با عصبانیت شروع به پرخاشگری می کند. دخالت محافظ هواپیما موجب درگیری و برخورد بین آن دو می شود که با ضرب و شتم و خلع سلاح محافظ توسط قاسم به پایان میرسد. قاسم که حالا برای ربودن هواپیما سلاحی به دست آورده، در میان تعداد محدود مسافران، به دنبال محافظ دوم هواپیما میگردد، اما موفق به شناسایی او نمیشود. قاسم خلبان را ناچار از تغییر مسیر پرواز به سمت دبی کرده و به برج کنترل پرواز اعلام می کند که هواپیما ربوده شده است. اما طی ماجراهایی، محافظ دوم برای به دست آوردن کنترل هواپیما وارد صحنه می شود و بالاخره موفق می شود تا سلاح را به دست آورد. قاسم تسلیم می شود و محافظ اول، در آخرین لحظه ها، از فرود هواپیما روی باند فرودگاه دبی جلوگیری می کند. هواپیما به سمت ایران برمی گردد، اما دقایقی بعد، نرگس که از محافظان هواپیما اجازه گرفته تا با همسرش صحبت کند، به قاسم که با دستبند بسته شده، اطلاع میدهد که از همان اول، سلاح پیش او بوده و بعد بی اعتنا به اصرار و خواهش قاسم، با سلاح به میان بقیه بازمیگردد. بعد از تیراندازی هایی، هواپیما مجدداً از کنترل محافظان خارج می شود. قاسم وقتی دستبندش را باز می کند، متوجه می شود که در این درگیری، نرگس و تعدادی از مسافران زخمی شده اند. به پایان رسیدن سوخت هواپیما و مشکلی که برای یکی از موتورها پیش می آید، موجب فرود اضطراری هواپیما در میان تکانهای شدید آن می شود و در همین فاصله نرگس هم فرزند خود را به دنیا می آورد. هواپیما در مکان ناشناخته ای روی زمین نشسته است.