قدیر (تقی مختار)، به اتهام قتل اکبر، (آرمان) پس از ده سال از زندان آزاد می شود. قدیر به جستجوی حسین (کامران باختر) و اقدس (مرجان) می پردازد، که او را
... با شهادت دروغ به زندان انداخته اند. حسین به قدیر خبر می دهد که اکبر زنده است و در آبادان زندگی می کند. قدیر اقدس را می یابد و با او به آبادان می رود. و هر دو به هم علاقمند می شوند. قدیر اکبر را می یابد و او را از پا درمی آورد. پس از آن اقدس به قدیر می گوید که اکبر پدر فرزندش بوده و برای یافتن اکبر با او همراه شده است. سرانجام قدیر از فرط استیصال اقدس و سپس خودش را می کشد.قدیر (تقی مختار)، به اتهام قتل اکبر، (آرمان) پس از ده سال از زندان آزاد می شود. قدیر به جستجوی حسین (کامران باختر) و اقدس (مرجان) می پردازد، که او را با شهادت دروغ به زندان انداخته اند. حسین به قدیر خبر می دهد که اکبر زنده است و در آبادان زندگی می کند. قدیر اقدس را می یابد و با او به آبادان می رود. و هر دو به هم علاقمند می شوند. قدیر اکبر را می یابد و او را از پا درمی آورد. پس از آن اقدس به قدیر می گوید که اکبر پدر فرزندش بوده و برای یافتن اکبر با او همراه شده است. سرانجام قدیر از فرط استیصال اقدس و سپس خودش را می کشد
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
قدیر (تقی مختار)، به اتهام قتل اکبر، (آرمان) پس از ده سال از زندان آزاد می شود. قدیر به جستجوی حسین (کامران باختر) و اقدس (مرجان) می پردازد، که او را با شهادت دروغ به زندان انداخته اند. حسین به قدیر خبر می دهد که اکبر زنده است و در آبادان زندگی می کند. قدیر اقدس را می یابد و با او به آبادان می رود. و هر دو به هم علاقمند می شوند. قدیر اکبر را می یابد و او را از پا درمی آورد. پس از آن اقدس به قدیر می گوید که اکبر پدر فرزندش بوده و برای یافتن اکبر با او همراه شده است. سرانجام قدیر از فرط استیصال اقدس و سپس خودش را می کشد.
قدیر (تقی مختار)، به اتهام قتل اکبر، (آرمان) پس از ده سال از زندان آزاد می شود. قدیر به جستجوی حسین (کامران باختر) و اقدس (مرجان) می پردازد، که او را با شهادت دروغ به زندان انداخته اند. حسین به قدیر خبر می دهد که اکبر زنده است و در آبادان زندگی می کند. قدیر اقدس را می یابد و با او به آبادان می رود. و هر دو به هم علاقمند می شوند. قدیر اکبر را می یابد و او را از پا درمی آورد. پس از آن اقدس به قدیر می گوید که اکبر پدر فرزندش بوده و برای یافتن اکبر با او همراه شده است. سرانجام قدیر از فرط استیصال اقدس و سپس خودش را می کشد