سال ها پیش از انقلاب و مراسم ختم درگذشت بزرگ خاندان فرزاد است. فرامک پسر بزرگ سی و دو ساله او، پس از پانزده سال زندگی در آمریکا، برای شرکت در این
... مراسم به ایران بازگشته است. همزمان با فرامک، کتی همسر آخر فرزاد و مادر ناتنی فرامک، که پیش از این بازیگری سرشناس بوده و بعد از جدایی از فرامک، باجبار و نفوذ فرزاد ناچار از ترک مملکت شده، نیز به ایران بازگشته و در مراسم ختم حضور مییابد. صابر شاهین، که از کودکی در خانواده فرزاد پرورش یافته و مورد اعتماد خاندان است، مدیریت شرکت فرزاد و سردبیری نشریه جنجالی او را به عهده دارد و اینک نیز همه امور را پس از مرگ فرزاد، تحت کنترل دارد. به توصیه فرزاد، پسرش در جست و جوی دفترچه سیاه رنگی است که گمان می کند وصیتنامه پدرش است و با دست یافتن به آن به حقوق خود خواهد رسید. کتی نیز در فرصتی که به دست آورده، پیگیر کسب جایگاه از دست رفته اش در بازیگری برمی آید و در پی زنده کردن عشق قدیمی و از دست رفته خود است. صابر شاهین سعی می کند پی به اسرار خانوادگی فرزاد برد تا از این طریق به گوشه های تاریک زندگی اش آگاه شود. و این چنین است که اسناد مربوط به فراماسونی او را مییابد. فرزاد در واقع استاد اعظم لژ فراماسونها بوده و زندگی فرامک و صابر شاهین نیز به نوعی تحت سیطره فراماسونها هست. کتی به طور اتفاقی دفترچه سیاه را یافته و به اسرار خانوادگی آگاه می شود و درمییابد که چگونه پدر صابر به قتل رسیده است. از این پس زندگی آنها وارد مرحله جدیدی می شود. فرامک چون پدرش جذب لژیون فراماسونها می شود، ارتباط صابر و کتی که از قدیم به هم علاقمند بوده اند، ابعاد جدیدی پیدا می کند. صابر دست به کارگردانی فیلمی میزند که بازیگر نقش اصلی اش کتی است. فراماسونها تلاش می کنند تا صابر شاهین را نیز جذاب و به عضویت لژ فراماسونری در آورند و وقتی موفق به جلب همکاری او نمی شوند، ترتیب کشته شدن او را میدهند...
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
سال ها پیش از انقلاب و مراسم ختم درگذشت بزرگ خاندان فرزاد است. فرامک پسر بزرگ سی و دو ساله او، پس از پانزده سال زندگی در آمریکا، برای شرکت در این مراسم به ایران بازگشته است. همزمان با فرامک، کتی همسر آخر فرزاد و مادر ناتنی فرامک، که پیش از این بازیگری سرشناس بوده و بعد از جدایی از فرامک، باجبار و نفوذ فرزاد ناچار از ترک مملکت شده، نیز به ایران بازگشته و در مراسم ختم حضور مییابد. صابر شاهین، که از کودکی در خانواده فرزاد پرورش یافته و مورد اعتماد خاندان است، مدیریت شرکت فرزاد و سردبیری نشریه جنجالی او را به عهده دارد و اینک نیز همه امور را پس از مرگ فرزاد، تحت کنترل دارد. به توصیه فرزاد، پسرش در جست و جوی دفترچه سیاه رنگی است که گمان می کند وصیتنامه پدرش است و با دست یافتن به آن به حقوق خود خواهد رسید. کتی نیز در فرصتی که به دست آورده، پیگیر کسب جایگاه از دست رفته اش در بازیگری برمی آید و در پی زنده کردن عشق قدیمی و از دست رفته خود است. صابر شاهین سعی می کند پی به اسرار خانوادگی فرزاد برد تا از این طریق به گوشه های تاریک زندگی اش آگاه شود. و این چنین است که اسناد مربوط به فراماسونی او را مییابد. فرزاد در واقع استاد اعظم لژ فراماسونها بوده و زندگی فرامک و صابر شاهین نیز به نوعی تحت سیطره فراماسونها هست. کتی به طور اتفاقی دفترچه سیاه را یافته و به اسرار خانوادگی آگاه می شود و درمییابد که چگونه پدر صابر به قتل رسیده است. از این پس زندگی آنها وارد مرحله جدیدی می شود. فرامک چون پدرش جذب لژیون فراماسونها می شود، ارتباط صابر و کتی که از قدیم به هم علاقمند بوده اند، ابعاد جدیدی پیدا می کند. صابر دست به کارگردانی فیلمی میزند که بازیگر نقش اصلی اش کتی است. فراماسونها تلاش می کنند تا صابر شاهین را نیز جذاب و به عضویت لژ فراماسونری در آورند و وقتی موفق به جلب همکاری او نمی شوند، ترتیب کشته شدن او را میدهند...