جاوید دانشجوی پزشكی كه از دیدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقی در یك مراسم ختم در گورستان با محیا، دختری كه بعداً درمی یابد همكار او در
... بیمارستان است آشنا می شود و پس از مدتی از او خواستگاری می كند اما جواب رد می شنود. این در حالی است كه شهره، دخترخاله جاوید كه به او علاقه مند است، از شیراز به منزل جاوید آمده، اما جاوید به شهره می گوید كه مایل به ازدواج با او نیست. جاوید پس از اصرار فراوان برای خواستگاری از محیا متوجه می شود پدر و مادر او غسال هستند و گاهی خودش هم در شستن مرده ها به والدینش كمك می كند. كرم، پسردایی و عاشق محیا كه متوجه علاقه جاوید می شود، او را تهدید می كند. محیا به دلیل شغل خانواده اش و نیز تهدیدهای كرم، نمی خواهد جاوید دچار مشكل شود، پس شرط سختی را برای ازدواج می گذارد: این كه جاوید باید هفت مرده را غسل دهد. جاوید به این منظور شهر را ترك می كند و در یك روستا با نظارت پیرمردی عارف به این كار مشغول می شود و شرط را با موفقیت انجام می دهد و هفتمین مرده را كه در واقع خود میرطاهر است غسل می دهد. پس از بازگشت در حالی كه در یك پارك با محیا صحبت می كند به دست كرم چاقو می خورد، اما زنده می ماند. محیا به ملاقات او در بیمارستان می آید و به نظر می رسد مشكلات وصال شان به پایان رسیده است.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
جاوید دانشجوی پزشكی كه از دیدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقی در یك مراسم ختم در گورستان با محیا، دختری كه بعداً درمی یابد همكار او در بیمارستان است آشنا می شود و پس از مدتی از او خواستگاری می كند اما جواب رد می شنود. این در حالی است كه شهره، دخترخاله جاوید كه به او علاقه مند است، از شیراز به منزل جاوید آمده، اما جاوید به شهره می گوید كه مایل به ازدواج با او نیست. جاوید پس از اصرار فراوان برای خواستگاری از محیا متوجه می شود پدر و مادر او غسال هستند و گاهی خودش هم در شستن مرده ها به والدینش كمك می كند. كرم، پسردایی و عاشق محیا كه متوجه علاقه جاوید می شود، او را تهدید می كند. محیا به دلیل شغل خانواده اش و نیز تهدیدهای كرم، نمی خواهد جاوید دچار مشكل شود، پس شرط سختی را برای ازدواج می گذارد: این كه جاوید باید هفت مرده را غسل دهد. جاوید به این منظور شهر را ترك می كند و در یك روستا با نظارت پیرمردی عارف به این كار مشغول می شود و شرط را با موفقیت انجام می دهد و هفتمین مرده را كه در واقع خود میرطاهر است غسل می دهد. پس از بازگشت در حالی كه در یك پارك با محیا صحبت می كند به دست كرم چاقو می خورد، اما زنده می ماند. محیا به ملاقات او در بیمارستان می آید و به نظر می رسد مشكلات وصال شان به پایان رسیده است.