جعفر در مقام متهم در دادگاه از خود دفاع می کند و می گوید با مادرش زندگی آرامی داشته، اما عده ای اوباش او را به قمار کشانده و هست و نیستش را به باد
... داده اند. پس از آن او برای جبران آنچه از دست داده با ماشین شوئی و کار در تعمیرگاه دوباره وضع خود را سامان می دهد و روزی که دوستان نابابش بار دیگر او را به کاباره می کشانند و پول های جوان ساده ای به نام احمد را از چنگش درمی آورند جعفر مداخله می کند و نمی گذارد که احمد را مثل او به افلاس و نیستی بکشانند. سپس جعفر زنی را از دست چند مرد مزاحم می رهاند و درمی یابد که او همسر احمد است که از شیراز در جستجوی شوهرش به تهران آمده است. احمد در تعمیرگاه جعفر مشغول کار می شود و پس از مدتی جعفر، چون قصد سفر دارد، تعمیرگاه را به احمد می سپارد. مهران از طریق زنی احمد را اغوا می کند تا اموال جعفر را به تاراج ببرند. وقتی آنها نقشه ی خود را عملی کرده اند جعفر بازمی گردد و سعی می کند احمد را از راه خلافی که رفته باز دارد. در درگیری میان جعفر و مهران و افرادش زن با گلوله ی مهران کشته می شود و پلیس سر می رسد. جعفر پس از ادای این توضیحات تبرئه می شود، و سرانجام احمد و همسرش به زادگاهشان بازمی گردند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
جعفر در مقام متهم در دادگاه از خود دفاع می کند و می گوید با مادرش زندگی آرامی داشته، اما عده ای اوباش او را به قمار کشانده و هست و نیستش را به باد داده اند. پس از آن او برای جبران آنچه از دست داده با ماشین شوئی و کار در تعمیرگاه دوباره وضع خود را سامان می دهد و روزی که دوستان نابابش بار دیگر او را به کاباره می کشانند و پول های جوان ساده ای به نام احمد را از چنگش درمی آورند جعفر مداخله می کند و نمی گذارد که احمد را مثل او به افلاس و نیستی بکشانند. سپس جعفر زنی را از دست چند مرد مزاحم می رهاند و درمی یابد که او همسر احمد است که از شیراز در جستجوی شوهرش به تهران آمده است. احمد در تعمیرگاه جعفر مشغول کار می شود و پس از مدتی جعفر، چون قصد سفر دارد، تعمیرگاه را به احمد می سپارد. مهران از طریق زنی احمد را اغوا می کند تا اموال جعفر را به تاراج ببرند. وقتی آنها نقشه ی خود را عملی کرده اند جعفر بازمی گردد و سعی می کند احمد را از راه خلافی که رفته باز دارد. در درگیری میان جعفر و مهران و افرادش زن با گلوله ی مهران کشته می شود و پلیس سر می رسد. جعفر پس از ادای این توضیحات تبرئه می شود، و سرانجام احمد و همسرش به زادگاهشان بازمی گردند.