حسین آقا بزاز قبل از مرگ به آقا کمال (عزت الله انتظامی)، مرد پارسا و پرهیزکار، وصیت می کند که قیومیت دخترش گل رخ (فرشته جنابی) را بپذیرد. آقا کمال
... دختر را به خانه اش می برد و همسرش (مهین شهابی) معترض است که با وجود پسر جوانش احمد (خسرو شجاع زاده) نمی باید مسئولیت دختر دم بختی را بپذیرد. به تدریج احمد و آقا کمال، هر دو، به گل رخ علاقه مند می شوند. آقا کمال که دچار عذاب وجدان است موضوع را با دوست معتمدش قاسم آقا در میان می گذارد، و با حالی سودایی مردم محل را از خود می راند، و در حالتی ناهوشیار خود را در زیرزمین خانه اش اخته می کند. او شب از بستر بیماری برمی خیزد و پسرش را در اتاق گل رخ می بیند. به مسجد می رود و طلب استغفار می کند. روز بعد پسرکی برای همسر آقا کمال و فرزندش خبر می برد که آقا کمال پای سقاخانة محل جان داده است
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
حسین آقا بزاز قبل از مرگ به آقا کمال (عزت الله انتظامی)، مرد پارسا و پرهیزکار، وصیت می کند که قیومیت دخترش گل رخ (فرشته جنابی) را بپذیرد. آقا کمال دختر را به خانه اش می برد و همسرش (مهین شهابی) معترض است که با وجود پسر جوانش احمد (خسرو شجاع زاده) نمی باید مسئولیت دختر دم بختی را بپذیرد. به تدریج احمد و آقا کمال، هر دو، به گل رخ علاقه مند می شوند. آقا کمال که دچار عذاب وجدان است موضوع را با دوست معتمدش قاسم آقا در میان می گذارد، و با حالی سودایی مردم محل را از خود می راند، و در حالتی ناهوشیار خود را در زیرزمین خانه اش اخته می کند. او شب از بستر بیماری برمی خیزد و پسرش را در اتاق گل رخ می بیند. به مسجد می رود و طلب استغفار می کند. روز بعد پسرکی برای همسر آقا کمال و فرزندش خبر می برد که آقا کمال پای سقاخانة محل جان داده است