سال شانزدهم پیش از میلاد مسیح، هرود پادشاه یهودیه، کاهنان معبد سلیمان و همه ی مردم، در انتظار تولد فرزند عمران هستند که برحسب پیشگویی او، این
... نوزاد، مسیح موعود و نجات دهنده قوم یهود خواهد بود. کودکی به دنیا می آید، اما دختر است. مادر که او را نذر خدمت در معبد سلیمان کرده است، علیرغم قانون منع ورود زنان به معبد سلیمان، مادر برای ادای نذر خود پافشاری میکند. مادر که اسم دخترش را مریم -خدمتگزار خدا - گذارده، او را در میان عداوت کاهنان، با تمهیدی وارد معبد کرده و مریم در آنجا رشد می کند. مریم از همان ابتدا نشان میدهد که کاملا با سایر هم سن و سالهای خود متفاوت است. او در معبد، سهمیه غذایش را بین مستمندان تقسیم می کند، به زودی همه از او به عنوان شفادهنده بیماران نام میبرند. مریم روزی در خلوت خود، تابش نوری را احساس می کند و جبرئیل بر او نازل شده و به او مژده میدهد که به زودی از جانب خداوند فرزندی به او اعطا خواهد شد که نامش مسیح خواهد بود. خبر حاملگی مریم در همه شهر می پیچد، کاهنان معبد از او به عنوان زنی ناپاک یاد میکنند، مریم که نگران نوزاد خود است، نیمه شب، به طور پنهانی از معبد خارج می شود و بعد از این که مسیح را به دنیا می آورد و سپس به همراه او به اورشلیم بازمیگردد. کاهنان معبد و مردم با نفرت و تحقیر به او نگاه می کنند و کمی بعد کاهنان حکم به مرگ او میدهند .مریم روزه سکوت گرفته و در مقابل تهمت های سنگین اطرافیانش، خاموش مانده است، امّا ناگهان او و اطرافیان با معجزه پروردگار مواجه میشوند؛ نوزاد تازه به دنیا آمده، لب به سخن میگشاید و میگوید:من عیسی مسیح، پسر خدا هستم و هرکجا باشم برکت خدا با من خواهد بود و چنین است که مریم قدیسه بزرگ تاریخ می شود.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
Mohammad Hossein Zavvar Ka'beh محمد حسین زوار کعبه
خلاصه داستان
درباره مریم مقدس
سال شانزدهم پیش از میلاد مسیح، هرود پادشاه یهودیه، کاهنان معبد سلیمان و همه ی مردم، در انتظار تولد فرزند عمران هستند که برحسب پیشگویی او، این نوزاد، مسیح موعود و نجات دهنده قوم یهود خواهد بود. کودکی به دنیا می آید، اما دختر است. مادر که او را نذر خدمت در معبد سلیمان کرده است، علیرغم قانون منع ورود زنان به معبد سلیمان، مادر برای ادای نذر خود پافشاری میکند. مادر که اسم دخترش را مریم -خدمتگزار خدا - گذارده، او را در میان عداوت کاهنان، با تمهیدی وارد معبد کرده و مریم در آنجا رشد می کند. مریم از همان ابتدا نشان میدهد که کاملا با سایر هم سن و سالهای خود متفاوت است. او در معبد، سهمیه غذایش را بین مستمندان تقسیم می کند، به زودی همه از او به عنوان شفادهنده بیماران نام میبرند. مریم روزی در خلوت خود، تابش نوری را احساس می کند و جبرئیل بر او نازل شده و به او مژده میدهد که به زودی از جانب خداوند فرزندی به او اعطا خواهد شد که نامش مسیح خواهد بود. خبر حاملگی مریم در همه شهر می پیچد، کاهنان معبد از او به عنوان زنی ناپاک یاد میکنند، مریم که نگران نوزاد خود است، نیمه شب، به طور پنهانی از معبد خارج می شود و بعد از این که مسیح را به دنیا می آورد و سپس به همراه او به اورشلیم بازمیگردد. کاهنان معبد و مردم با نفرت و تحقیر به او نگاه می کنند و کمی بعد کاهنان حکم به مرگ او میدهند .مریم روزه سکوت گرفته و در مقابل تهمت های سنگین اطرافیانش، خاموش مانده است، امّا ناگهان او و اطرافیان با معجزه پروردگار مواجه میشوند؛ نوزاد تازه به دنیا آمده، لب به سخن میگشاید و میگوید:من عیسی مسیح، پسر خدا هستم و هرکجا باشم برکت خدا با من خواهد بود و چنین است که مریم قدیسه بزرگ تاریخ می شود.
