در شروع اولین جنگ جهانی، دولت ایران رسماً اعلام بی طرفی میکند تا کشور را از ویرانی بیشتر ایمن بذارد، امّا طرفین درگیر جنگ، بخصوص متفقین (روس و
... انگلیسی) از یک سو و متحدین (آلمان و عثمانی) از سوی دیگر، حریم بی طرفی را نادیده گرفته و ایران را عرصه رقابت و کشمکش های سیاسی و نظامی خود قرار می دهند، در چنین شرایطی احمدشاه قاجار که بسیار جوان است، خودش را چون طفلی در برابر سیاست بازان کهنه کار بیگانه، گیج و درمانده می بیند شاه جوان، که تقریباً هیچگاه دوره ی کودکی و نوجوانی اش را به خاطر نمی آورد، در شرایط تاریخی سخت ایران و اوج تعدی دخالت های ناروای بیگانگان به ویژه کارگزاران روس و انگلیس در کلیه امور ایران و حتی زندگی و رابطه خصوصی افراد، با کنتس د گوتی آشنا می شود که دختر وزیرمختار اتریش در ایران است، اتریش در حمایت از آلمان با روس و انگلیس در جنگ است. آشنایی احمدشاه با کنتس د گوتی که چند سال هم از شاه جوان بزرگ تر است مورد اعتراض وزرای مختار روس و انگلیس در تهران قرار می گیرد. زیرا بیم آن را دارند که کنتس جاسوسی باشد که به نفع دشمنان، به دربار و قلب شاه نفوذ کرده است. در چنین شرایطی، عرصه تجاوز روس و انگلیس گسترش می یابد تا آنجا که سربازان روسی، کرج را نیز اشغال میکنند و تا دروازه های تهران میرسند اما با همت و تدبیر مستوفی و مدرس و چند تن دیگر، که دولت نوبنیاد مشروطه را فاقد هرگونه تلاش و توان مالی و نظامی برای مقابله با چنین هجومی می بینند، راه حلی را به احمدشاه پیشنهاد می کند. احمدشاه، سیاست این مردان میهن پرست را پذیرفته و اعلام میکند که مقر دولت و دربار را از پایتخت به اصفهان که از مراکز فعالیت مخالفان روس و انگلیس است انتقال خواهد داد و امور پایتخت را به نیروهای رادیکال ضد استعمار خواهد سپرد. وقتی وزرای مختار روس و انگلیس، نگرانی خود را از این تصمیم اعلام داشته و خواستار توقف این اقدام می شوند احمدشاه شرط انصراف خود از این تصمیم را تخلیه بوشهر از قوای انگلیس و عقب نشینی روسها از کرج، قزوین و شمال کشور اعلام می کند، وزرای مختار روس و انگلیس که از این بلوف دیپلماتیک سراسیمه شده اند، نزد شاه رفته و شرایط او را می پذیرند تا او از انتقال پایتخت به اصفهان منصرف شود، اما در عین حال شرطی نیز برای شاه جوان طرح میکنند؛ قطع رابطه شاه با کنتس دگوتی. شاه به رغم همه غلایقش به کنتس این شرط را میپذیرد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
Hamid Reza Mir Abdollahzadeh حمیدرضا میر عبدالله زاده
Mehrdad Memaran Kashani مهرداد معماران کاشانی
Navid Pirhadi نوید پیرهادی
Tina Ghotbi تینا قطبی
Amir Hossein Alimardani امیرحسین علیمردانی
Mahmoud Nooraei محمود نورایی
Ghasem Nik-Fallah قاسم نیک فلاح
Hasan Saboori حسن صبوری
Ahmad Hariri احمد حریری
Amir Nik Tab امیر نیک طبع
Soheil Zaferi سهیل ظفری
Shima Karim شیما کریم
Hooman Salehi هومن صالحی
Hossein Saboori حسین صبوری
Arash Pour-Mohammad آرش پورمحمد
Farzad Iranmanesh فرزاد ایران منش
Mehrdad Noorbakhsh مهرداد نوربخش
Armaghan Fard ارمغان فرد
Rahmatollah Hasani رحمت الله حسنی
Mohammad Seddigh Moradzadeh محمد صدیق مرادزاده
Bijan Seddigh بیژن صدیق
Fariborz Sohrabi فریبرز سهرابی
Alireza Karamzadeh علیرضا کرم زاده
خلاصه داستان
درباره شاه خاموش
در شروع اولین جنگ جهانی، دولت ایران رسماً اعلام بی طرفی میکند تا کشور را از ویرانی بیشتر ایمن بذارد، امّا طرفین درگیر جنگ، بخصوص متفقین (روس و انگلیسی) از یک سو و متحدین (آلمان و عثمانی) از سوی دیگر، حریم بی طرفی را نادیده گرفته و ایران را عرصه رقابت و کشمکش های سیاسی و نظامی خود قرار می دهند، در چنین شرایطی احمدشاه قاجار که بسیار جوان است، خودش را چون طفلی در برابر سیاست بازان کهنه کار بیگانه، گیج و درمانده می بیند شاه جوان، که تقریباً هیچگاه دوره ی کودکی و نوجوانی اش را به خاطر نمی آورد، در شرایط تاریخی سخت ایران و اوج تعدی دخالت های ناروای بیگانگان به ویژه کارگزاران روس و انگلیس در کلیه امور ایران و حتی زندگی و رابطه خصوصی افراد، با کنتس د گوتی آشنا می شود که دختر وزیرمختار اتریش در ایران است، اتریش در حمایت از آلمان با روس و انگلیس در جنگ است. آشنایی احمدشاه با کنتس د گوتی که چند سال هم از شاه جوان بزرگ تر است مورد اعتراض وزرای مختار روس و انگلیس در تهران قرار می گیرد. زیرا بیم آن را دارند که کنتس جاسوسی باشد که به نفع دشمنان، به دربار و قلب شاه نفوذ کرده است. در چنین شرایطی، عرصه تجاوز روس و انگلیس گسترش می یابد تا آنجا که سربازان روسی، کرج را نیز اشغال میکنند و تا دروازه های تهران میرسند اما با همت و تدبیر مستوفی و مدرس و چند تن دیگر، که دولت نوبنیاد مشروطه را فاقد هرگونه تلاش و توان مالی و نظامی برای مقابله با چنین هجومی می بینند، راه حلی را به احمدشاه پیشنهاد می کند. احمدشاه، سیاست این مردان میهن پرست را پذیرفته و اعلام میکند که مقر دولت و دربار را از پایتخت به اصفهان که از مراکز فعالیت مخالفان روس و انگلیس است انتقال خواهد داد و امور پایتخت را به نیروهای رادیکال ضد استعمار خواهد سپرد. وقتی وزرای مختار روس و انگلیس، نگرانی خود را از این تصمیم اعلام داشته و خواستار توقف این اقدام می شوند احمدشاه شرط انصراف خود از این تصمیم را تخلیه بوشهر از قوای انگلیس و عقب نشینی روسها از کرج، قزوین و شمال کشور اعلام می کند، وزرای مختار روس و انگلیس که از این بلوف دیپلماتیک سراسیمه شده اند، نزد شاه رفته و شرایط او را می پذیرند تا او از انتقال پایتخت به اصفهان منصرف شود، اما در عین حال شرطی نیز برای شاه جوان طرح میکنند؛ قطع رابطه شاه با کنتس دگوتی. شاه به رغم همه غلایقش به کنتس این شرط را میپذیرد.