جوان پهلوانی (بیکایمانوردی) به مرشد و مربی خود (ملکمطیعی)، که پهلوان ایرانزمین است، بیشتر از هر کسی علاقه و اعتقاد دارد. ناگهان از خبر
... ازدواج مرشد خودش با دختری (سپیده) آگاه میشود که گویا دختر، همان دختری است که او (جوان) بسیار عاشقش بودهاست. جوان بهسختی از خبر آزرده میشود و با مرشد از روی خشم روبهرو میشود و با او به دشمنی و ستیز برمیخیزد. زمان میگذرد و جوان در رویارویی با راهزنانی قرار میگیرد که آنها ماجرای بیسیرت کردن دختر موردعلاقهٔ او را به جوان میگویند. جوان شگفتزده درمییابد که مرشد برای فداکاری و ازخودگذشتگی، با دختر تنها ازدواج کلامی کردهاست و کار او فقط برای خریدن آبروی دختر بودهاست. جوان از کردهاش سخت پشیمان میشود. سپس به نزد مرشد میرود و از مرشد تقاضای پوزش میکند. مرشد او را میبخشد و آن دو با هم ازدواج میکنند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
جوان پهلوانی (بیکایمانوردی) به مرشد و مربی خود (ملکمطیعی)، که پهلوان ایرانزمین است، بیشتر از هر کسی علاقه و اعتقاد دارد. ناگهان از خبر ازدواج مرشد خودش با دختری (سپیده) آگاه میشود که گویا دختر، همان دختری است که او (جوان) بسیار عاشقش بودهاست. جوان بهسختی از خبر آزرده میشود و با مرشد از روی خشم روبهرو میشود و با او به دشمنی و ستیز برمیخیزد. زمان میگذرد و جوان در رویارویی با راهزنانی قرار میگیرد که آنها ماجرای بیسیرت کردن دختر موردعلاقهٔ او را به جوان میگویند. جوان شگفتزده درمییابد که مرشد برای فداکاری و ازخودگذشتگی، با دختر تنها ازدواج کلامی کردهاست و کار او فقط برای خریدن آبروی دختر بودهاست. جوان از کردهاش سخت پشیمان میشود. سپس به نزد مرشد میرود و از مرشد تقاضای پوزش میکند. مرشد او را میبخشد و آن دو با هم ازدواج میکنند.