روبان قرمز (Red Ribbon)

زیرنویس‌ها: انگلیسی , آلمانی , عربی , و ۲+ مورد دیگر
۱۳۷۷ |۱۰۵ دقیقه | ماجراجویی , درام , جنگی | 7.1
پس از پایان جنگ، محبوبه، دختری که خانواده اش را در جنگ از دست داده، پس از مدت ها به خانه پدری اش که اکنون ویرانه است، باز میگردد. قصد محبوبه سر و ... سامان دادن به خانه و زندگی اش در آنجا است. امّا مردی تندخو به نام داود، که از پایان جنگ تاکنون، مشغول مین روبی از زمینهای منطقه است، به محبوبه برای برگشتن زودتر از موعد، پرخاش میکند. از نظرداود منطقه هنوز قابل سکونت نیست. اما محبوبه علی رغم هشدارهای وی، قصد دارد که در آنجا بماند... در خانه پدری محبوبه، که هنوز مورد بررسی داوود قرار نگرفته، تانکی زیر آوار پیدا می شود و محبوبه تصمیم میگیرد تا آن را بفروشد... محبوبه سپس به گورستان تانکی در نزدیکی خانه اش میرود و به نگهبان آنجا، که مردی افغانی به نام جمعه است، پیشنهاد فروش تانک را می دهد. برخوردهای آن سه با هم، سرانجام منتهی به یک احساس مشترک برای داود و جمعه می شود، آن دو دلبسته محبوبه شده اند، رقابت بین آن دو به مقابله بین شان تبدیل میشود که محبوبه پیش از کشته شدن یکی از آن دو، مانع ادامه اش میگردد. محبوبه به خواستگاری جمعه پاسخ مثبت میدهد، و جمعه تصمیم میگیرد تا خواسته محبوبه را عملی کرده و تانک را به عراقیها بفروشد ولی پیش از آن، تانک را به عنوان مرکب عروس تزیین می کنند و درست زمانی که محبوبه و جمعه قصد دارند به اتفاق برای ثبت ازدواج شان وفروختن تانک حرکت کنند، داود سر میرسد. و مانع آنها می شود. جمعه با داود درگیر شده و در نهایت تانک بدون راننده در مسیر حرکتش به آشیانه داود برخورد می کند و ناگهان چشمه ای از زمین میجوشد، چشمه ای که داود ادعا می کرد در آن محل وجود داشته ولی خشک شده، ولی محبوبه هرگز آن را باور نکرده بود. آیا این پایان درگیری آنها و آغاز زندگی تازه است...
بیشتر
Expert Conception Tips
بازیگران
Expert Conception Tips
خلاصه داستان
درباره روبان قرمز
پس از پایان جنگ، محبوبه، دختری که خانواده اش را در جنگ از دست داده، پس از مدت ها به خانه پدری اش که اکنون ویرانه است، باز میگردد. قصد محبوبه سر و سامان دادن به خانه و زندگی اش در آنجا است. امّا مردی تندخو به نام داود، که از پایان جنگ تاکنون، مشغول مین روبی از زمینهای منطقه است، به محبوبه برای برگشتن زودتر از موعد، پرخاش میکند. از نظرداود منطقه هنوز قابل سکونت نیست. اما محبوبه علی رغم هشدارهای وی، قصد دارد که در آنجا بماند... در خانه پدری محبوبه، که هنوز مورد بررسی داوود قرار نگرفته، تانکی زیر آوار پیدا می شود و محبوبه تصمیم میگیرد تا آن را بفروشد... محبوبه سپس به گورستان تانکی در نزدیکی خانه اش میرود و به نگهبان آنجا، که مردی افغانی به نام جمعه است، پیشنهاد فروش تانک را می دهد. برخوردهای آن سه با هم، سرانجام منتهی به یک احساس مشترک برای داود و جمعه می شود، آن دو دلبسته محبوبه شده اند، رقابت بین آن دو به مقابله بین شان تبدیل میشود که محبوبه پیش از کشته شدن یکی از آن دو، مانع ادامه اش میگردد. محبوبه به خواستگاری جمعه پاسخ مثبت میدهد، و جمعه تصمیم میگیرد تا خواسته محبوبه را عملی کرده و تانک را به عراقیها بفروشد ولی پیش از آن، تانک را به عنوان مرکب عروس تزیین می کنند و درست زمانی که محبوبه و جمعه قصد دارند به اتفاق برای ثبت ازدواج شان وفروختن تانک حرکت کنند، داود سر میرسد. و مانع آنها می شود. جمعه با داود درگیر شده و در نهایت تانک بدون راننده در مسیر حرکتش به آشیانه داود برخورد می کند و ناگهان چشمه ای از زمین میجوشد، چشمه ای که داود ادعا می کرد در آن محل وجود داشته ولی خشک شده، ولی محبوبه هرگز آن را باور نکرده بود. آیا این پایان درگیری آنها و آغاز زندگی تازه است...
Trying to get Pregnant
Expert Conception Tips
Watch With Subtitles